دو چشم و کنعان
دربابِ آدم متفکّر
■
مارکس می گوید
"تفکر غیر ایدئولوژیک وجود ندارد "
اما فکر نمی کنم فروید هم با این مخالف باشد که انسان اختیار بیان خودش را دارد یا باید داشته باشد.
پس اگر چه منِ نوعی،
تفکری ایدئولوژیک دارم
ولی مهم اینست که بدانیم چه امریست که مرا ملزم به بیانِ آن یا عدم بیانِ آن می کند؟
بیان ِ فکر ایدئولوژیک است که انقلاب و آشوب بپا می کند اگر مکتوم بماند دیگر، چه آشی و کدام کشک؟
پس در اینجا نخستین مسئولیتِ
انسانِ متفکر کنترل زبان و بیان خویش است.
گر چه معمولاً این در عمل رخ نمی دهد به این دلیل آشکار که فرد اجازه بروز و بیان خویش را پیشاپیش به برادرِ بزرگ واگذارده
حالا آیا آنکه رای و افسار افکارش را به برادر بزرگ واگذار کرده را می توانمتفکر نامید؟
من تعریف متفکّرِ راستین را در همان چیزی
می بینم که حافظ بیان کرد:
" آزاد از هر آنچه رنگِ تعلّق پذیرد. "
□
محمّدرضاپریشی
مطلبی دیگر از این انتشارات
به پیشگاهِ ظُهرِ داوری
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرورارید فروشان خرمهره خر
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیشآهنگان سفر به بهرام