دو چشم و کنعان
مرورارید فروشان خرمهره خر
شنیده ام خزانه ات خالیست ،
باید هم باشد ،
در و جواهرات واقعی یک سرزمین با لیاقت ،
آثار ماندگار نویسندگان و شاعران آن سرژمین است ،
در سراسر جهان از صدها سال گذشته تا صدها سال آینده ایران را با نفت و معادنش نمی شناسند ،
- هر ثروت مادی روزی تمام شدنی است ، شبی غارت شدنی است -
با هنرمندان وجوانمردان و نویسندگانش با حافظ و سعدی و فردوسی و صادق هدایت و هوشنگ گلشیری و عباس معروفی و فروغ فرخزاد و احمد شاملو و دیگرانی می شناسند که ناتمامند ، نمی میرند و با معادن طلای تمام جهان نمی شود آثارشان را به اسم جایی غیر از اسم این آب و خاک زد . چرا که اگر نباشند نمی شود مثلشان را کپی کاری کردیا از چین و چاد و هند و گینه بیسائو واردشان نمود و یا با افزودن رشته ایی دانشگاهی در عرض دو سه سال چند صد نفر از ایشان را تحویل فرهنگ ایران زمین داد.
مانایی و ارج یک حکومت را با مقدار ارزشی که برای فرهنگ و هنر و اهالی اندیشه و قلمش قائل بوده است می سنجند و دولت سرافراز ، دولتی است که بر نویسنده گان و اهل فکر و ذوق سخت نگیرد ، آثارشان را سانسور نکند و تن نخیفشان را محبوس و رنجور نسازد .
و حالا اگر خزانه ات خالیست کارمای افکار و گفتار و رفتار نااهلانه و غیر عادلانه ی خودت است که پس می دهی ،
و از این مکافات عمل ، گریزگاهت نخواهد بود بدلی فروش .
تا کی می خواهی به آثار مان مجوز انتشار ندهی؟
تا کی می خواهی کلمه به کلمه نوشته ها و فریم به فریم فیلم های ما را ذره بین به دست بجویی و بجوری ؟
خیال کرده ایی اهالی نون و القلم منتظر اجازه ی ماموران و سانسورچیان مغرور و بی ادب و هنر صدا و سیما و وزارت ضد ارشاد و ضد فرهنگ تو می مانند
زهی خیال دور
زهی رویای کور ...
.
تویی که مروارید هایت را بغل بغل می دهی به ارزانی و
خرمهره های دانه دانه پوسیده می ستانی به گران ترین .
مطلبی دیگر از این انتشارات
از این غم ، از این رَنجینه ی دلتنگ ، از آن کبَدِ انسانزاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
بر اهرِمن نتابد اَنوارِ اسمِ اَعظم
مطلبی دیگر از این انتشارات
آ مثل آب و ایمان و آزادی ، محمدرضاپریشی