دو چشم و کنعان
کیک محبوب ما/محمدرضا پریشی
روزگاریست که دل
چهره مقصود ندید
ساقیا!
آن قدحِ آیینه کردار بیار!
(حافظ)
کیک محبوب من، شاهکار نیستا
وصف حاله
شهروند نومید و خسته ی دهکده کهنسالِ امروز، در این فیلم حال و روز خودشو
می بینه
در آینده ایی بی عشق
در گذشته ایی بی عشق
در امروزِ بی عشق
حال و احوالی نفرینی ، از رنج و خستگی پُر
□
به خدا گفتند
اوضاع بشر در سیاره قمر در عقربه، عشقو گم کرده و داره دور خودش می چرخه
باور نکرد!
و مثل همیشه گفت:من چیزایی می دونم شما نمی دونین.
خودش لباس غیبیشو پوشید، بی لشگرِ خدم و حشمش اومد تا از نزدیک ببینه راسته مخلوقش تونسته این همه سال بی عشق،زنده بمونه ؟
می شه مگه آخه؟
البته شاید اون لحظه کمی هم تو دلش خوشحال بود که مخلوقش یه توانایی منحصر بفرد دیگه ایی از خودش بروز داده که باز حیرت ناظران جهانی رو بر خواهد انگیخت
ولی تو دلش آشوب بود
آخه خبر داشت انسان بی عشق می میره
حتمن میمیره
از درد بی عشقی و بی همنفسی
خبر داشت که چه سمّیه !
بی یار سفر، سفر بدیه!
دید یکی لیلی شده جیران
یکی مجنون شده حیران
اونی هم که براش جا نبوده
رفته بالای کوه
تیشه بر بیستونِ جان خویش می زنه
و اشک می ریزه.
او هم چشاش تر شد.
صدای نی از دورها می اومد
چوپان غمگینی ته دره دم به نی داده بود :
آهوی تنها در دشت چگونه دَوزا
او که ندارد یار به کجا روَزا
خدایا حال و روزمو می بینی و
سرنوشت رو نمی کنی عوضا؟
بغضش شکست
رعد و برق زد
اشکِ سرازیر
و دریای بی خط
□
این فیلم در واقع شرحِ این دوام آوردنها است
اما آدم تا اشک نریزه حالیش نمی شه.
کیک محبوب ما
نمود واقعی و ملموسیست
از گوهر گمشده همه مون
یه جایی فرامرز
در اوج مستی به مهین می گه:
چرا زودتر نیومدی سراغم؟
اونجا بود که من هم دیدم فرامرزم
یا مهین،
برای آدم بی یار چه فرق داره کدوم یکی؟
□□□
□
دانلود و تماشا اینجا: https://t.me/mhboobirani/2254
مطلبی دیگر از این انتشارات
در حاشیه انتشار کتاب "زنده سوختن در آتش" ، نوشته دکتر آلبرتو مارتینز ، استاد دانشگاه تگزاس
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای آزادی
مطلبی دیگر از این انتشارات
به پیشگاهِ ظُهرِ داوری