موجی از منطق که سرآخر ما را هم با خود خواهد بُرد

راستش رو بخواهید ما چندان اهل ورزش نیستیم و عکس با شورت ورزشی هم به آن تعداد نداریم و تا بحال پشت رقیبی را به تاتامی و تشک نرسانده‌ایم که پشتوانه سخنانمان شده و بتوانیم در دایره یا مستطیل ورزش ایراد سخن نموده و وارد پرسمان‌های فنی یا فلسفی این گود شویم، ولی همین یکبار را با کسب اجازه از تمامی اسطوره‌های در قید حیات اندکی به این چالش می‌پردازیم.

کلیپی منتشر شده که در آن میزگردی تشکیل شده از جواد خیابانی، خداداد عزیزی، وحید شمسایی، مجری و نفری دیگر که ایشان را نمی‌شناسم (البته این نشناختن به کمی اطلاعات من در باب ورزش اشاره داشته و تصدیقی است به پاراگراف اول سخنانم) در حال گفت و شنود بودند، مجری با گفتن جمله «بهترین بازیکن زمین دفاع راست سوریه می‌باشد» کبریتی به انبار کاه انداخته و سبب جدالی تمام عیار می‌شود.

خداداد عزیزی پس از نوشیدن جرعه‌ای از آب یا آبمیوه یا هر چه در لیوان هست (چون لیوانش شفاف نیست ما نمی‌توانیم صادقانه راجب محتویاتش به شفافی نظر بدهیم) و اندکی مزه مزه نمودن بحث با برداشتن عینک از چشمش به سان جکی چان آماده رزم شده و به سمت AFC حمله بُرده و می‌گوید: "این AFC زمانی می‌تونه در مورد بازیکن نظر بده ..."

مجری میان سخنش پریده و ویراست می‌نماید: "البته AFC این را نگفته و گفته‌ای از فُلان سایته، AFC حاج صفی را بهترین بازیکن زمین معرفی کرده..."

خداداد با چشمانی گرد شده ادامه می‌دهد: "حالا کارشناسا یا هر کی، این که واستاده فلانی را کنترل کرده شاهکار کرده؟!"

خیابانی: "سایت فوتموب اینو گفته؟ سایت خیلی معتبریه"

[همهمه، همهمه و باز هم همهمه]

خیابانی که مشخصه از پیش‌تر خداداد عزیزی بارها و بارها روی اعصابش گُل کوچیک بازی نموده، کارد به استخوانش رسیده و در حالی که کله‌اش خراب شده دل به دریا زده و می‌گوید.

خیابانی: "خداداد چرا فکر می‌کنی همه حرفای تو درسته خوب اینم نظرشو گفته؟"

ماجرا از همینجا جذاب شده و در ادامه‌ شاهد یکی از منطقی‌ترین برنامه‌های تاریخ تلویزیون هستیم. با اینکه خیابانی مُشت اول را شل و از باب یادآوری زده ولی خداداد مشت اولش را محکم‌ می‌زند و گربه را دم حجله کشته با لحنی که انگار مقداری بستانکاری از نفر روبرو داشته و برای آن طلب چک صیادی هم دارد می‌گوید: "نه حرفای شما درسته!" و به این شکل به خیابانی حالی می‌کند بزنی خواهی خورد و اینجا آن جای سفتی بوده که در آن تابحال قضای حاجت نکرده‌ای.

خیابانی اما چشم براه چنین واکنشی نبوده می‌گوید: "حرف من نیست آخه! بخدا حرف اینه!"

خداداد: " آقا من کارم اینه! معلومه که حرف من درسته آقای خیابانی"

خیابانی: "آخه فوتموب هم کارش فوتباله دیگه"

خداداد در حال جلز و ولز: "نه آقا اونا کارشناساش معلوم نیست کی ان آقای خیابانی! چرا حرف من؟! معلومه حرف من درسته چون من کارم فوتباله "

خیابانی: "اینام کارشون فوتباله! اینا که بسکتبال تحلیل نمی‌کنند که"

مجری: "نظر هر دو عزیز قابل احترامه"

دو عزیز قابل احترام اما چندان وجود مجری و سخنانش را سودمند نداسته به کار خودشان ادامه می‌دهند.

خداداد: "نه آقا! من کارم فوتباله! حرف من درسته آقا"

خیابانی:"عزیز من باشه حرف تو محترم"

خداداد: "طرف به خونشم سر نزده و یدونه سانترم نکرده، شما میگی اونا گفتن، اونا کی اند آقای خیابانی؟"

خیابانی: "کارشناسا، کارشناسایی مثل تو!"

خداداد میان حرف خیابانی پریده و می‌گوید: "کارشناسا بیخود کارشناسی کردند!"

خداداد زیر میز می‌زند، اگر کارشناسان بیخود کرده باشند او هم بخشی از آن کارشناسان بوده و این آتش دامن خودش را هم گرفته و چنانچه خویش را از دایره کارشناسان خارج کرده و سپس این سخن را گفته باشد دیگر کارشناس فوتبالی نیست و دیدگاه‌ او از دید فنی چندان ارزشمند تلقی نمی‌شود ولی از آنجا که میان بحث و جدال حلوا خیرات نمی‌کنند و ما هم نمی‌خواهیم از اصل ماجرا دور شویم پس از پرداخت بیشتر به این بخش پرهیز می‌کنیم.

در ادامه یکی از درخشان‌ترین دیالوگ‌های تاریخ رد و بدل می‌شود.

خداداد در حالی که تکبر وجودش را فرا گرفته می‌گوید: "سایتی در فلانجا! من بازیکن ملی مملکتتم، تو باید طرف من رو بگیری! نه طرف اون سایت رو!"

او در هیچ جای مکالمه خواستار روشن شدن دلایل کارشناسان مورد بحث خیابانی نمی‌شود و به عنوان آخرین دستاویز با کشیدن خطی از همه می‌خواهد جایگاه خودشان را روشن کنند، یا اینور ایستاده و جانب بازیکن مملکتشان را گرفته، دنبال دلیل و سند حرفش نباشند و همه چی به خوبی و خوشی تمام شود یا به آن سمت خط رفته و در زمره کارشناسان بیگانه و غیرخودی(شما بخوانید دشمن) قرار گیرند.

خیابانی حالا شرایط را بایدی دیده و دو دستگی ترسناکی بیخ گوش خود حس می‌کند، در حالی که آب لمبو شده با عوض کردن ترکیب به 0-0-0 همه مهره‌هایش را از زمین بیرون کشیده و دروازه را خالی گذاشته می‌گوید: "عزیزم من که نوکر تو هستم خداداد که!"

خداداد گلویش را با محتویات لیوان تازه نموده و اندکی به خویش استراحت می‌دهد. در این بین وحید شمسایی به سخن آمده و می‌گوید: "آقا ما بُردیم، خوشحالیم! می‌خوایم بریم ژاپن رو ببریم!"

شمسایی با این جمله تلاش می‌کند به کلی گفتگوی بین خداداد و خیابانی را ندید گرفته و اصطلاحا با فرستادن صلواتی فیتیله کشمکش را بدون اینکه بار مفیدی داشته باشد کم کند. ولی این راهکار چندان کارگر نمی‌افتد و از آن جایی که محلی برای تعارف باقی نمانده پس دو عزیز قابل احترام روی شمسایی را زمین انداخته و دوباره

[همهمه، همهمه و باز هم همهمه]

خیابانی احساس می‌کند از رای اولیه خود زیادی واپس نشینی کرده حال با گفتن این جمله: "همگی گوش کنید، من بزرگ‌ترم گوش کنید" تاپ و توپ را خوابانده و خودش متکلم وحده می‌شود و تلای می‌کند اندکی از رای ریخته شده خود را پس بگیرد ولی چه افسوس که رای ریخته شده جمع شدنی نیست.

البته مقداری زبان بدن را هم چاشنی کارش می‌کند
البته مقداری زبان بدن را هم چاشنی کارش می‌کند

خیابانی: "سایت AFC کیو معرفی کرده؟ سایت فوتموب هم گفته بازیکن سوریه، دعوا نداره که."

خداداد: "کی گفته؟"

خیابانی: "فوتموب، یکی از معتبرترین سایت‌های فوتبالیه"

شمسایی: "آقا من یه چیزی بگم..."

مجری:" آقا وحید! آقا وحید! آقا وحید!"

خداداد:"نه اونو من کاری ندارم، اجازه بده!"

همان نفری که من نمی‌شناسم و وسط نشسته: "آقا خداداد فوتبالی میگه خوب، شاید منم قبول کنم ولی معیارهای که اونا قرار بوده انتخاب کنند شاید با نظر من فوتبالی فرق کنه"

نفر وسطی این را خیلی جدی می‌گوید ولی دانسته یا ندانسته جبهه جدیدی باز کرده و هر دو طرف را می‌زند! ولی از آنجا که محتویات لیوان‌های هر دو سو رو به اتمامه و گلو رو به خشک شدن می‌رود پس بدون ترتیب اثر دادن به سخنان ایشان همان بحث پیشین از سر گرفته می‌شود.

خیابانی: "خداداد عزیز من، قربونت برم، کارشناسای این سایت پل گاسکوئینه، پل اسکلوزه و..."

خداداد با قیافه رقت بار: " پل گاسکوئین که نمیآد بازی مسخره سوریه رو ببینه آقای خیابانی!"

[بیچاره گاسکوئین!]

[همهمه، همهمه و باز هم همهمه]

خیابانی:"باز هم میگم دلیل نمیشه هر چی تو میگی درست باشه"

خداداد:"شما درست میگی!"

در اینجا هر دو نفر دقیقا به نقطه شروع بحث برمی‌گردند.

[همهمه، همهمه و باز هم همهمه]

موضوع کش پیدا کرده، وحید شمسایی تلاش می‌کند با تلطیف نمودن فضا و کجروی از بحث اصلی نگذارد ببینیم چه کسی پیروز مجادله خواهد شد، باقی افراد هم مرتب تلاش می‌کنند جوری حق را 60-40، 50-50، 45-45 بین این دو تقسیم کنند طوری که به هیچکدامشان برنخورد و عوامل پشت صحنه مجبور نشوند آنونس باغ گُل* بروند. اگر می‌گویید در آن مورد آخری یعنی 45-45، 10درصدی کم میآید، آفرین به شما مشخصه درس‌هایتان را خوب خوانده‌اید و درود به شیر پاکی که معلم ریاضیتان خورده.

خداداد میان سخن شمسایی پریده و دیالوگ درخشان دیگری شکل می‌گیرد.

خداداد:"صبر کن وحید جان، مردمی که دارند تلویزیون نگاه می‌کنند، مردمی که دارند فوتبال نگاه می‌بینند، مردم به من بگن از این دفاع راست سوریه چی دیدند! که سایت آقای خیابانی، اون سایتی که میگه..."

[همهمه‌ها ادامه پیدا می‌کند]

حتما گوشی دستتان آمد، کارشناسانی که دیدگاه کسی سوای خود را قبول ندارند و همیشه با لجبازی و یک دندگی تلاش می‌کنند به هر قیمتی حرف خودشان را به کرسی بنشانند زمان تنگ آمدن قافیه ناگهان به یاد مردم افتاده، توپ را در زمین آنها انداخته و چشمداشت داوری مردم به سود خودشان را دارند.

شاید خداداد عزیزی بازیکن خوب و درجه یکی باشد ولی بسیار دور است که ایشان بتواند مدیریت تیم یا مجموعه‌ای را در دست گرفته و کامیاب شود و در واقع اصلا نباید رهبری تیمی را بر عهده بگیرد. مدیر، سرپرست و کارشناس و همه و همه پس از پذیرش سرپرستی و مسئولیت باید در نخستین قدم روحیه نقدپذیری و گوش دادن به سایرین را در خود نهادینه نموده و همیشه آماده به گوش و پاسخگو باشند و اگر اینگونه نباشد فاصله من، شما یا هر شخص دیگری که به آن جایگاه تکیه کرده تا دیکتاتور شدن تنها تاری مو خواهد بود.


* نمی‌دانم زمان خوانش این متن شما به چه سن و سالی رسیدید ولی در قدیم‌های دور زمانی که برنامه‌ای از صدا و سیما به حاشیه‌ می‌رفت یا سوتی رخ می‌داد تصویر باغ‌های گُل اطراف کشور هلند را بجای برنامه اصلی نشان بیننده می‌دادند و در پس زمینه آهنگی از یانی پخش می‌نمودند و پس از چند دقیقه سر و کله مجری پیدا میشد و اصرار و پافشاری بسیار که به سبب نقص فنی برنامه قطع شده و تلاش می‌کرد همگام با تصاویر شرایط را گُل و بلبل نشان دهد.