هنداونه فروشی که گاهی مینویسد / مانند خیلی چیزهای دیگر در این مملکت تعطیل شد.
گاو یالدار، چوب و تمساح
پویانمایی کوتاهی هست بنام Wildebeest که Birdbox Studio آن را پدید آورده و چه بسا شما هم آنرا دیده باشید، شاید فرتور پایین به شما یاری بدهد آنرا به یاد آورید.
داستان گلهای گاو یالدار کنار رود یا دریاچه که یکی از آنها به سبب از سرگذرندان رویدادی درست همین چند دَم پیش تلاش دارد به همگون خود بفهماند آن چیزی که روی آب قرار دارد چوب نبوده و تمساحی با دندانهای بسیار تیز و صدفیست و انگیزهاش لقمه چپ کردنمان است، گاوِ همین چند دمِ پیش را دیدنده به هر روشی تلاش میکند به کناری خود این را بفهماند تا جایی که در پایان برای بازنمایی راستین بودن سخنش خودش فدا میشود.
راس گاو کناری پس از قربانی شدن هم گونهای دوزاری کجش جا میافتد اما به چه بهایی؟ حالا او که چه بسا وجدانش هم با دیدن این صحنه در رنج و آزار بوده تلاش میکند به نفر کناری خود این را بفهماند و از بد سرنوشت سُم جای سُمِ همان یالدار پیشین گذاشته و به بخت او دچار میشود و این فرآیند تا پایان ادامه پیدا میکند.
حال اگر گاوی که این را میفهمید تا مرز از بین نرفتن و دچار نیستی نشدن تلاش خودش را روا میدانست و در پایان هم رای را بر دوش کناریش میگذاشت داستان جور دیگری پیش میرفت و پنجاه به پنجاه گمان میرفت که بتواند راس سپسین خود را به گونهای پرهیز دهد یا حتی آن را پذیرای سخنش کند. یا اگر کنار میرفت و دو راس دیگر میآمدند و همین گفتمان شکل میگرفت و از میان آنها هم میتوانست یکی قربانی و دیگری رها باشد و دستکم پس از صدمین گاو یالدار پنجاه گاو چوب را از تمساح بازشناخت کننده داشتیم، ول چه سود که هیچکدامشان نه اندیشه داشتند و نه از تاریخ درس گرفتند.
ما هم امروز با همین اندیشه خودمان را با این گاوهای یالدار سنجش کرده و به این نکته ارزشمند رسیدیم بایسته نیست همه انرژی و تلاشمان را بگذاریم تا به تَنی بفهمانیم این چوب نیست و تمساح است چون در پایان یا خودمان قربانی میشویم یا نگاهی به گذر زندگانیمان به ما سقلمه خواهد زد که تمامش را هزینه کردهایم برای اینکه بگوییم چه چیزی چوب و چه چیزی تمساح بوده است.
گاو نمیفهمد، ما که میفهمیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
هشتاد و هشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
نوشابه خواهر باربُد
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک اختلاس دبش