سلام من فاطمه هستم.همیشه آمادهام با چالشهای تازه روبهرو شوم و از مسیرهای غیرمعمول یادگیری لذت ببرم.
کتاب هفته: «پسرك، موش كور، روباه و اسب»
سلام دوستان عزیز 🌱
خوش آمدید به انجمن «نبات»، جایی که با هم به دنیای داستانها سفر میکنیم، قصهها را لمس میکنیم و لحظات کوچک و بزرگ را با هم تجربه میکنیم.

اولین کتاب ما، «پسرك، موش كور، روباه و اسب»، داستانی ساده و در عین حال عمیق است که ما را با سفری عجیب و پر از حسهای متفاوت همراه میکند. داستان با پسربچهای آغاز میشود که گم شده و تنهایی را تجربه میکند. در مسیرش با موش كور، موجودی کوچک اما پر از بینش و خرد، روباه محتاط و باهوش، و اسبی آرام و مهربان آشنا میشود.
نسخهای که ما با آن کار میکنیم، ترجمهٔ سید وحید کریمیان از انتشارات میلکان است، که بسیاری آن را یکی از بهترین ترجمههای فارسی این کتاب میدانند و توانسته است ظرافت و عمق داستان را به زیبایی منتقل کند. 📚✨
هر کدام از این شخصیتها، نمادی از جنبهای از زندگی و احساسات ما هستند. موش كور ما را به تامل دربارهی ارزشهای ساده و عمیق دعوت میکند، روباه یادآور اهمیت مراقبت و دوستی است، و اسب با آرامش و وفاداریاش به ما نشان میدهد که صبر و همراهی چه نقشی در مسیر زندگی دارند. 🌿
در طول داستان، آنچه بیشتر از همه جذاب است، نحوهی شکلگیری دوستیها و درک متقابل بین شخصیتهاست. هر گفتوگو، هر لحظه سکوت و هر همراهی، مثل آیینهای است که ما را به فکر فرو میبرد:
چه چیزی در دوستی واقعی اهمیت دارد؟
چطور میتوان با پذیرش و مهربانی، مسیر زندگی خود و دیگران را روشنتر کرد؟
و گاهی، چگونه یک نگاه ساده یا یک حرکت کوچک، جهان ما را تغییر میدهد؟
من حس میکنم داستان نه فقط یک روایت ساده، بلکه دعوتی است به تفکر، همدلی و کشف معنا در زندگی روزمره.
بیایید با هم درباره این کتاب حرف بزنیم، برداشتها و احساسات خود را به اشتراک بگذاریم و ببینیم هر یک از ما چگونه با این داستان ارتباط برقرار میکنیم. 🌱📚
شما چه بخشی از کتاب برایتان بیشتر تأثیرگذار بود؟ کدام شخصیت را بیشتر دوست داشتید و چرا؟ آیا لحظهای وجود داشت که حس کردید داستان دارد مستقیماً با شما حرف میزند؟
منتظر شنیدن نگاهها و تجربیات شما هستم… بیایید با هم دنیاهای کتاب را کشف کنیم. ✨🐾
مطلبی دیگر در همین موضوع
اصلا چه نیازی به ازدواج هست؟
مطلبی دیگر در همین موضوع
از ازدواج های فرمایشی و ناخواسته پرهیز کنید! (2)
بر اساس علایق شما
نیمه شب...