علاقمند به سینما، نوشتن و کمی فلسفه
نقدک #1 | از مربی اژدها تا ثور

یه روز نشسته بودم و عطش نوشتن، دست بی قرارم رو راحت نمی ذاشت! بلند شدم و رفتم برای خودم یه چایی ریختم. قورت اول از گلوم پایین نرفته فکری به ذهنم رسید. قلم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن (برای خوشگلی اش گفتم قلم، وگرنه آدم تایپ میکنه والا).
با خودم گفتم من که فیلم زیاد می بینم، وقت نمیکنم همه رو کامل نقد کنم. اما چه خوب میشه که یه ریز نقدی بکنم؛ یه نقد کوچولو. اینجوری هم ذهنم آروم می گیره و هم چهار تا فیلم به خلق الله معرفی کردم، تازه ثوابم داره! :)
خلاصه قرار شد که توی هر قسمت از نقد کوچولو یا همون نقدک، 5 تا از فیلم هایی که اخیرا دیدم رو بررسی بکنم. اگر فیلم رو دیدی مقایسه کن، نظر بده، انتقاد کن؛ اما اگر ندیدی، بدان و آگاه باش که شاید توی آینده ی نزدیک بیوفته توی لیست ات :)
نقدک رو بخون، باهاش بخند... و یا اینکه کلا بندازش دور

How to Train your Dragon ــــــ 2025
📣 کارگردان : دین دبلویس
🎭 بازیگران : میسون ثیمز، نیکو پارکر، جرارد باتلر و نیک فراست
🍟 نمره ی IMDB :ـ 7.9
🍅 نمره ی راتن تومیتوز : 76%

💯 نمره نقدک : 6/10

👀 یه دید سَرسَرکی:
در یک روستای وایکینگی که اژدها از سر و کولش بالا میره، یک پسر دست و پا چلفتی دوست داره شانس اولین کُشتنِ خودشو با اژدهایی که تابحال دیده نشده امتحان کنه؛ یعنی خشم شب.

💡 ایده ای که زیر قصه پنهون شده:
پیچش داستان و ماجراجویی ها بخوبی اشاره داره به اینکه ساختار طبیعت ذاتا شر نیست، بلکه شر واقعی از خود آدماست.

👔 کارکترها زیر ذره بین:
مارپیچی که داستان برای هیکاپ درست کرده، باعث نمیشه که به توانایی های خودش پی ببره، بلکه میخواد اونها رو باور کنه و اینقدر سعی نکنه شبیه دیگران باشه!
مثلا هیکاپ از همون اول بلد بود وسایل مختلفی بسازه که کمتر کسی توی روستا توانایی این کار رو داشت ولی آرزوش بود که با یه پتک اژدها بکشه. در نتیجه خودشناسی در این فیلم از نوع خودباوریه.
اما پدر هیکاپ که نماد نسل قدیم و مردم روستا بود؛ اصرار به عقیده ای داشت که از نیکان اش به ارث رسیده بود. با سفر به لونه ی اژدهایان وقتی شر بزرگ رو با چشماش دید، به مرحله ی تردید رسید و فقط به یک هول کوچولو نیاز داشت، این هول با دیدن پسرش به عنوان نسل جدید سوار بر اژدها اتفاق افتاد. این یعنی اتحاد انسان و دشمن ظاهری بر شر بزرگتر! و اینجاست که تغییر صورت میگیره....

🎥 فرمی که نمیذاره چشم تو برگردونی:
طراحی لباس و لوکیشن ها بسیار زیبا ریخته شده و کاملا در خدمت داستان قرار گرفته. همین طور جلوه های ویژه طوری نیست که آدمو اذیت کنه.

👎 جایی که فیلم کم آورده :
بزرگترین نقدی که بهش وارده اینه که کاملا از روی نسخه ی انیمیشنی خودش ساخته شده و حتی دیالوگ ها با اون مو نمیزنه و طوریه که آدم با بی حوصلگی و جلوتر از دوربین میگه الان اینجوری میشه. یعنی خلاقیت تقریبا صفر!

🗣 نظر خودمانی نقدک:
نمره ی 7.9 imdb اش بی خودی نیست. کارگردان دوباره تونسته همون موفقیت انیمیشن رو تکرار کنه. اما این رو از من داشته باشین : "یه کپی خوب، نهایتا تقلید خوبی باشه؛ ولی هیچ وقت شاهکار نیست!"
بنابراين 6 از 10؛ و تمام!

1999 ـــــــ Toy Story 2
📣 کارگردان : جان لستر
👄 صداپیشگان : تام هنکس، جوآن کوزاک، تیم آلن
🍟 نمره IMDB :ـ 7.9
🍅 نمره راتن تومیتوز : 100%

💯 نمره نقدک : 7/10

👀 یه دید سَرسَرکی:
وودی توسط یه مرد مرغ-پوشِ خیکی به اسم اَل دزدیده میشه و "باز لایت یر" و چند نفر دیگه، میرن تا بَرش گردونن. این وسط وودی متوجه میشه که یه اسباب بازی محبوبی بوده که خیلی وقت پیش بچه ها سریالش رو توی تلویزیون نگاه می کردن. از اونجایی که بچه ها تا ابد بچه نمی مونن، آیا عشق کوتاه مدتِ " اَندی" ارزشش رو داره که وودی قید شهرت رو بزنه؟!

💡 ایده ای که زیر قصه پنهون شده:
پیدا کردن عشق حقیقی نمیذاره که مثل یه اسباب بازی داخل فروشگاه، بی هویت بمونی و تنها چیزی که تو رو از بقیه جدا میکنه و باعث میشه خاص بمونی، همون نوشته ی"ANDY" زیر پاته!

👔 کارکترها زیر ذره بین:
وودی با یک سوال شک برانگیز، راهی سفری طول و دراز میشه : " آیا اَندی هنوز دوستم داره؟!".
یه اسباب بازی دوست داره که دیده بشه و در این سفر یه پیشنهاد جذاب بهش میشه؛ کلی توجه و دیده شدن. اما آیا توجهِ هرکسی و دیده شدن به هر قیمتی که بود، باشه؛ یا اینکه عشق اَندی بهش، هویت اصلیِ وودی هه؟!
جسی اما این حقیقتو بخاطر اینکه هر بار فکر کردن بهش، روحش رو آزار میده، سالهاست که فراموش کرده. تا اینکه باز لایت یر میاد و ورق رو بر می گردونه.

🎥 فرمی که نمیذاره چشم برگردونی:
مثل قسمت اول، بامزه و سرگرم کنندگیِ سکانس ها، توی یه گرافیک زنده و پویا خوب میکس شدن!
حتی با اینکه شخصیت جدید اضافه میشه، باهاشون عشق میکنی! انگار که یه زمانی اسباب بازی خودت بودن.

👎 جایی که فیلم کم آورده :
شاید سادگی جهان بینی و ایدالیستی بودنِ داستان، کافی نباشه و همین، فیلم رو در یک سطح نازلی از محتوا متوقف کرده! (البته با وجود داشتن مخاطب کودک، کمی قابل درکه)
موقعیت هایی که توش قرار میگیرن، خطرات کمتری داره و همین باعث میشه که تعلیق فیلم خیلی جواب نداده باشه و از تشنگی مخاطب کم کنه.

🗣 نظر خودمانی نقدک:
در کل قسمت دوم فیلم، کمتر خودشو درگیر ماجراجویی ها کرده و شاید به همین خاطر محبوبیت کمتری نسبت به قسمت اول و سوم داره. با این حال هنوز هم یه انیمیشن باحال محسوب میشه!
پس 7 از 10؛ چون دلنشین بود ولی جای کار داشت.

2011 ــــــ Thor
📣 کارگردان : کنت برانا
🎭 بازیگران : کریس همسورث، ناتالی پورتمن، تام هیدلستون، آنتونی هاپکینز
🍟 نمره ی IMDB :ـ 7.0
🍅 نمره راتن تومیتوز : 77%

💯 نمره نقدک : 5/10

👀 یه دید سَرسَرکی:
توی یه دنیای سلحشوری که انگار ترکیبی از افسانه های یونانی و شاهنامه اس، شاهزاده ای قدرتمند اما کله خراب (!) به اسم ثور، قراره که پادشاه بعدی ازگارد بشه. اما بخاطر حمله ی خودسرانه به سرزمین دشمنان و به خطر انداختن ازگارد، از پادشاهی و داشتن قدرت چکش، عزل و به دنیای ما یعنی زمین، تبعید میشه.

💡 ایده ای که زیر قصه پنهون شده:
در این داستان، جوجه اردک ما قرار نیست که شنا کردن یاد بگیره چون توش استاده. بلکه باید یاد بگیره که خشم اش رو کنترل کنه و با وجود خیانت ها و حقه ها، برای نشستن روی تخت پادشاهی آماده بشه!

👔 کارکترها زیر ذره بین:
مثل بقیه ی فیلم های با محوریت ماجراجویی و اکشن، شخصیت ها خیلی سریع و قبل از اینکه بفهمین چی شد متحول میشن و از پسِ سوال های فلسفی-ذهنی شون بر میان (یا شایدم اصلا به مغزشون خطور نمیکنه!)
اما در این بین، لوکی گذشته ی جالبی داره و کلا کارکتر جذابی محسوب میشه؛ چون همیشه یه چیزی رو نشون دادن و چیز دیگه عمل کردن یا توی یه کلمه منافق بودن:) کنجکاویِ آدمو قلقلک میده!

🎥 فرمی که نمیذاره چشم برگردونی:
قاعدتا صحنه ی مبارزه ها بایستی جذابیت بصری ایجاد کنن که خدا رو شکر توی این قسمت مارول بدک نیستن!
مجموعِ طراحی فضا، لباس ها، تم و نورپردازی فیلم کاملا در یک راستا و چشم نوازه!
در نهایت قاب بندی و فیلمبرداری در حدی هست که خیلی سعی شده زیبا جلوه کنه. ولی شاید احساس بشه که فیلمبردار به زور خواسته فیلمبرداریِ به حالت کج رو تو چشم ما بکنه و بگه "ببینید چقدر ما هنرمندیم!" اما در واقع یه نیمچه امضایی پای تصاویر گذاشته که هم نشان از شکوهمندی باشه و هم سبک خاص خودش که ول کنِ کج بودن نیست :)

👎 جایی که فیلم کم آورده :
همون ایراد همیشگی به تقریبا تمام محتوای مارول، سطحی بودن داستان و ساندویچی بودن تحول شخصیت ها، اینجا هم صدق میکنه! نمیفهمیم چجوری، اما ثور یهویی خیلی آروم میشه. به یه دنیای عجیب تبعید شده اما سریع بهش عادت میکنه و تعجبی در قبال هیچ چیزی نداره!
اکت بازیگران (به غیر لوکی) در سطح نازلی باقی مونده. البته طفلک ها تقصیری ندارن چون کارگردان ازشون بازی نگرفته. هر کی میخواد باشه، حتی آنتونی هاپکینز بزرگ!
عاشقانه ی بین جین و ثور هم که کلا به منظور جذب مخاطب استفاده شده. ناتالی پورتمن هم مخاطب خاص داره (بخاطر بازی خوبش) و هم مخاطبی که بخاطر خوشگلی اش، فیلم رو نگاه کنه!
اما جدا از اهداف پلیدِ (!) کارگردان، شیمی بین جین و ثور شکل نمیگیره و چون تمرکزی روش وجود نداره فقط "هست که باشه". یهو میبینیم که عاشق شدن، خب بابا مگه کشکه؟! حتی کشک هم باید کلی هَمِش بزنن!

🗣 نظر خودمانی نقدک:
این قسمت از انتقام جویان نسبت به قبلی ها، کمی خوشساخت تر بود و باید اعتراف کنم که ارزش حداقل یکبار دیدن رو داره. اما مشکلات عجیب محتوا و شخصیت پردازی مثل یه تومور میوفته به جون آدم، که بقیه ی خوبی هاش رو هم می بلعه! انسان؟! ثور در این فیلم بیشتر از یه چکش نبود!
پس 5 از 10، چون واقعا اون چیزی نبود که باید می بود و ای کاش می بود.....

The Adventures of Robin Hood ـــــــ1938
📣 کارگردان : مایکل کرتیز
🎭 بازیگران : ارول فلین، اولیویا دی هاویلند
🍟 نمره IMDB :ـ 7.8
🍅 نمره راتن تومیتوز : 100%

💯 نمره نقدک : 6/10

👀 یه دید سَرسَرکی:
یک اشراف زاده ی کمون به دست، وقتی از ظلم ها و مالیات سنگین ولیعهد انگلستان بر مردم رعیت به ستوه میاد، دست به کارای رابین هودی میزنه؛ تا وقتی که خود پادشاه برحق برگرده.

💡 ایده ای که زیر قصه پنهون شده:
همونطور که همه تون حدس میزنین، فیلم میخواد بگه که ظلم ناپایداره؛ خیلی ساده و بی شيله پیله!

👔 کارکترها زیر ذره بین:
قوه ی نویسنده در طراحی شخصیتها، بجای اینکه هوشمندانه باشه؛ بیشتر مثل خود فیلم، ساده و کارتونیه! تنها نقطه ی عطف این بخش، تحول شخصیتی لیدی ماریانه.

🎥 فرمی که نمیذاره چشم برگردونی:
با اینکه فیلم حدود 90 سال پیش ساخته شده اما تنوع در انتخاب لوکیشن ها چشم آدم رو می نوازه!
سکانس های شمشیر بازی با نمای متوسط، فضای فولک رو بسیار خلاقانه و با تم ماجراجویانه بازتاب داده.
بازی ارول فلین در نقش رابین هود جذابه و همونجور که از کارکتر انتظار میره، کاملا برای خودش توی دل آدم جا باز میکنه!
شیمی بین فلین و دی هاویلند خیلی خوب گرفته و ازش یک عاشقانه ی لطیف ساخته.

👎 جایی که فیلم کم آورده :
موسیقی متن با وجود تحسین های بی شمار مثل یک وصله ی ناجور از فیلم بیرون زده و گوش رو خراش میده (یا شایدم استریوی گوشی من خیلی بلند بوده!!)
اکت بازیگران اکثرا سطحی و کودکانه است. مگر در قسمتهایی، خودِ ارول فلین و اولیویا دی هاویلند.
برخی سکانس ها مثل فرار رابین هود از چوبه دار، اونقدر اغراق شده است که گاهی احساس میشه به شعور بیننده توهین شده :(
داستان بسیار ساده و بدون هیچ پیچش خاصی به اتمام میرسه.

🗣 نظر خودمانی نقدک:
در مجموع فیلم اصلا در قد و قواره ی نمره ی 98 متاکریتیک (سایت معتبر نمره دهی فیلم) نیست! اما در نوع خودش یک فیلم ماجراجویی قابل تحمل و سرگرم کننده است. اگر کلاسیک باز و عاشق این مدل ژانرها هستید، پیشنهاد میشه.
بنابراین 6 از 10؛ چون خوب بود ولی میتونست بهتر از اینا باشه...

Anastasia ـــــــــــــــــ 1997
📣 کارگردان : گری گلدمن
👄 صداپیشگان : مگ رایان، جان کوزاک، کریستوفر لوید
🍟 نمره ی IMDB :ـ 7.2
🍅 نمره ی راتن تومیتوز : 83%

💯 نمره نقدک : 6/10

👀 یه دید سَرسَرکی:
یه پرنسسِ گمشده، یه خاطره ناتمام و سفری به دل گذشتهای که شاید هیچوقت مال خودِ شخصیت نبوده.

💡 ایده ای که زیر قصه پنهون شده:
تم خودشناسی توی دیگِ روایت بچهگانه بخوبی جا افتاده که نشون میده گذشته چطور هویت رو میسازه!

👔 کارکترها زیر ذره بین:
به خودشناسی رسیدنِ آنیا، متمرکز شده به گذشته اما در گذشته نمیمونه و گریزی رندانه به آینده اش هم میزنه.
بارتوک (همون مرد چاق) از اول به غنای هویت دختر، ایمان داره. اما دیمیتری هنوز نمیتونه درکش کنه. ولی وقتی آنیا خاطره ی فرار به داخل تونل مخفی رو تعریف میکنه، هویت آنیا براش کامل میشه و عاشق اش میشه. همه ی این شخصیت پردازی نه قوی؛ اما کاملا انسانی و هوشمندانه است!

🎥 فرمی که نمیذاره چشم برگردونی:
موسیقی متن جذاب با صحنههایی چشمنواز که کمک میکنن فضای احساسی حفظ بشه.
تعلیقش رو هم خوب چیده، جوری که تا آخر پای گیرنده هاتون می مونید!

👎 جایی که فیلم کم آورده :
قصه بیش از حد ساده و قابل پیشبینی، و رابطه عاشقانهاش همون کلیشه قدیمی دختر اشرافی و پسر فقيره!

🗣 نظر خودمانی نقدک:
در مجموع فیلمیه که مخاطب رو اذیت نمیکنه، ولی اگه دنبال غافلگیری یا پیچیدگی هستی، مسیر خوبی نیست. طرفدار موسیقی متن؟ این یکی نامزد اسکار بوده؛ شاید همون کافی باشه.
پس 6 از 10؛ چون احساسات رو قلقلک میده ولی بیش از حد ساده اس...

اگه دوست داشتین از بقیه ی فیلم ها و نمره هام در سایت IMDB با خبر بشین، اینجا رو کلیک کنین :)
نظرت رو برام بنویس
در نهایت ممنون که تا اینجای مقاله همراهی کردید و اگر نظری به هر کدوم از فیلم، نقد یا نمره هام داشتین با گوش دل اونها رو می شنوم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقدک #2 | کلاسیک و کمی مدرنیته
مطلبی دیگر در همین موضوع
چند خطی در مورد "پدر"
افزایش بازدید بر اساس علاقهمندیهای شما
نت آهنگ شب طولانی یلدا