سازندۀ ناوکست
طرز تهیهٔ انتقاد از یک پادکست: (برای مخاطبین پادکست)
مواد لازم:
۱ عدد، منتقد
۱ عدد، مُعَرِّف
۱ عدد، پادکستِ رسیده
۱ عدد، تریبون ( ترجیحاً مجازی)
پیش فرضها:
- امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برای تهیه و آماده کردن مواد لازم در محل تهیه انتقاد موجود باشد.
- منتقد یک سوزن در دست راست و یک جوالدوز در دست چپ داشته باشد
- نقد در جهت سازندگی، رشد و ارتقاء پادکست و پادکست ساز باشد
- منتقد سن پادکست را با سن پادکست ساز اشتباه نگرفته باشد
- پادکست مورد نقد حداقل به قسمت پنجم رسیده باشد
- منتقد بیرون گود ننشسته باشد
- نقد در گوشِ پادکستر باشد
سلام، من روشن هستم و این طرز تهیهٔ انتقاد از پادکست به رَوِشِ روشن:
اگه بعد از خوندن پیش فرضا، هنوز هم میخواین از یه پادکست انتقاد کنین، به خوندن این مطلب ادامه بدین.
امسال (۲۰۱۸ یا ۱۳۹۷) بهارِ پادکست بود و بهتره تو فصل بهار غنچه ها چیده نشن، تا اگه خودشون سقوط نکردن، شایدم تو تابستونِ پادکستا، به یه میوهٔ رسیدهٔ خوشمزه تبدیل بشن. من اگه بخوام نقد کنم و برم سراغ یه پادکست نارس و بگم این بد مزه است که ، همه میگن خب معلومه، این که هنوز کاله، بذار برسه اون موقع بگو رسیده اش هم بد مزه بود. تازه همون موقعشم شاید من از اون مزه خوشم نیاد ولی یکی دیگه خوشش بیاد.
وقتی پادکست ناوکست رو با کریشنا شروع کردیم، هیچ ایده ای در مورد بازخورد و نحوه مواجهه با نظرات مردم نداشتیم. به سنمون هم ربط نداشت. ولی به سن ناوکست ربط داشت. ناوکست با هر نسیمی بشدت تکون میخورد. تو همون یک یا دو قسمت اول، از اولین انتقادها به ما این بود که چرا اینقد کند حرف میزنی، قسمت سوم گفتن خیلی تند حرف میزنی، قسمت چهارم گفتن بهمون استرس میدی، قسمت پنجم گفتن چرا ما نمیتونیم همزمان با ناوکست به کارامون برسیم، و قسمت ششم گفتن که صدای ناوکست رو تو جاهای شلوغ نمیشنویم.
تو قسمت اول تا سوم استرس گرفتم، که ای وای من چه گندی زدم و مردم چه ناراضی ان. چون نظرات مثبت و منفی با هم برابر بود. ولی به ویدیوی دو ساعتهٔ علی بندری در مورد تهیه پادکست، که قبلاً گوش داده بودم فکر کردم، و سعی کردم کمی خودم رو آروم کنم. گوشی در و گوشی دروازه، سعی کردم به خودم اطمینان بدم که فاجعه ای رخ نداده، و این ایرادات کاملاً سطحی ان. حتی کمی هم تو موخرهٔ قسمت سه گِله کردم.اما اینجا نمیخوام از دید پادکست ساز به موضوع نیگاه کنم و بعداً تو یه پُست دیگه طرز مصرف نقد به رَوِشِ روشن رو براتون تعریف میکنم.
ای کسانی که بر کسان دِگر نقد میرانید، آیا هرگز خودتان دست به کار ساخت پادکست بوده اید؟
به نظرم، کسی که قراره کاری رو نقد کنه نمیتونه بدون اینکه حداقل یکبار اون کار رو تجربه کرده باشه شروع به انتقاد کنه. کسی که برای تولید پادکست از وقت، انرژی و هزینه شخصی خودش مایه گذاشته لایق صبر ماست. مهم نیست اون آدم ۱۸ سالشه یا ۴۲ سالش، تو کار پادکست یه تازه وارده. ازون گذشته نقد باید با قصد خوب و به نفع پادکست ساز باشه، تا بتونه کیفیت کارش رو بالا ببره. اگر لحن و بیان شما رو کسی برای خودتون تکرار کرد و شما خودتون رو جای پادکست ساز گذاشتین و دیدین که این صحبت باعث رشدتون میشه اونوقت میتونین اسمشو بزارین نقد، و گرنه ایرادگیری و غُر زدنه.
اگر اونقدر از یه پادکست خوشتون نیومده که نمیخواین بقیه هم بهش گوش کنن و باید هرچه زودتر از پردهٔ روزگار محو بشه، دو باره با خودتون فکر کنین، ببینین علت این حس شما چیه، یه ۲۴ ساعت روش بخوابینُ بهش وقت بدین، اگه فردا هنوز هم حستون همینه، به زمان بیشتری برای فکر نیاز دارین... و اگه هر بار حستون همینه و این پادکست از قسمت پنجم هم عبور کرده و داره رسیده میشه و از کالی در میاد، ولی شما همچنان میخواین نابودش کنین، اونوقت شما احتمالاْ دچار خود برتر بینی شدین، چون فکر میکنین صلاح دیگران رو بهتر از خودشون میدونین. اگر پادکستی مخاطبی داره و ازون انگیزه میگیره چرا باید جلوش رو بگیریم!
پادکستی که انگیزه کافی و مخاطب کافی رو بدست نیاره، نیازی به نقد منفیِ کسی نداره، خودش تعطیل میشه. ولی شاید یه نقد سازنده بتونه یه پادکست بد رو به یه پادکست متوسط و بهتر تبدیل کنه. یادمون باشه پادکست سازی تو ایران نونهالی بیش نیست و افراد زیادی تجربه این کار رو ندارن و یا حتی ماهیت این کار رو درست درک نکردن. اشتباهاتشون سهویه و نه از روی عمد. Give them the benefit of doubt.
نکته دیگه ای که توجهم بهش جلب شد این بود، که با علم به تمرکز توجهات کل کشور به فقط و فقط یک نقطه در نزدیک به ۱۰۰ سال اخیر، لهجه و طرز بیان مرجع برای شنونده ها، لهجهٔ فارسی تهرانه. کسایی که به این لهجه تسلط ندارن، به نظر غیر متخصص و نازیبا میرسن. متاسفانه باید بگم ناخودآگاه شما از این موضوع استفاده میکنه و خودآگاه شما باید جلوش بایسته، میدونم که برامون سخته ولی جورِ سیاست هایِ مرکز گراییِ قریب به ۱۰۰ سال اخیر رو، من و شما باید بکشیم. کسی که به زبون مادریش فکر میکنه و ذهنیاتش رو برای شما به فارسی ترجمه میکنه، پادکست ساز بدی نیست، اون فرد مطمئناْ در این زمینه اطلاعات و اعتماد به نفس کافی رو داشته که اومده وسط گُود، خودتون رو جای تک به تک پادکست ساز ها و بذارین و از استرس ذاتیشون مطلع باشین. چند نفر از شما حاضره پادکستی رو به زبانی غیر از زبان مادریش بسازه، اگه شما این کار رو کردین، من به احترام قوای نفستون از جام بلند میشم و برام مهم نیست که تو قسمتهای اول این پادکستتون کمی لنگ میزنین. ولی از قسمت پنجم به بعد میام سراغتون و یواشکی نظرم رو بهتون میگم.
خب اگه هنوزم میخواین از یه پادکست انتقاد کنین، بیان سراغ ناوکست، یا هر پادکستی که تاریخ شروعش قبل از ناوکسته. ما رو با مشابهای خارجی مقایسه نکنین ما هنوز اول راهیم، مار رو با قسمت قبلمون قیاس کنین، نقد کنین، ایراد نگیرین، غُر نزنین، اگر جای بهبود میبینین نقد کنین تا پادکستی که دوست دارین بهتر بشه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اخلاقِ پادکستی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرحلهٔ فراموش شدهٔ انتشارِ پادکست بعد از انتخاب میزبان، یا «پادکست را کجاها میشود ثبت کرد»؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
فهرست هفتگی پادکست های پرطرفدار فارسی در Google Podcasts