در جستجوی راهی برای توسعه ایران؛ زیرنظر آقایان دکتر: مجتبی لشکربلوکی (استراتژیست)، علی سرزعیم (اقتصاددان) ، امیر ناظمی (آینده پژوه) و محمد فاضلی (جامعهشناس)، محمدرضا اسلامی (پژوهشگر توسعه)
سیاستمداران به کمدشان نگاهی دوباره بیاندازند!
امیر ناظمی
برای لحظاتی به گذشته برگردیم: نوشتهای از یک روزنامه را با هم بخواهیم:
«حکومت باید صنایع داخلی را تشویق کند، حتی اگر محصولاتشان به خوبی تولیدات خارجی نیست. گرایش فعلی به افزایش واردات ناگزیر به نابودی صنعت و تجارت ما میانجامد»
فکر میکنید تاریخ این نوشته چه سالی است؟
این نوشته متعلق است به روزنامه حبلالمتین خرداد ۱۲۸۴ یعنی ۱۱۵ سال پیش است!
زمانی که نخستین جرقه مشروطیت در قالب اجتماعات خیابانی در فرودین ۱۲۸۴ شکل گرفت، و تجار و صنعتگران در اعتراض به سیاستهای اقتصادی دولت به خیابان آمدند.
کارمان با تاریخ هنوز به پایان نرسیده است: میدانید دولت در آن زمان به اعتراضات چه بود؟
دولت آنها را عدهای از اراذل و اوباش نامید و سپس اعلام کرد اگر ایران را دوست ندارند، میتوانند به «آلمان دموکرات» بروند!
شاید این نخستین بار بود که در تاریخ ایران اعلام شد هرکس دوست ندارد، برود! و این سنت «هر کس ایران را دوست ندارد، جمعکند برود!» همچنان ادامه دارد!
نهایتا این پاسخها کافی نبود و اعتراضات و اعتصابات ادامه یافت، مظفرالدینشاه نهایتا یک شورای مشورتی شامل ۱۵ بازرگان و صنعتگر را به عنوان «شورای مشورتی وزارت تجارت در سیاستگذاریهای کلان» منصوب کرد. اما در واقعیت هیچ نقشی برای آنان در نظر گرفته نشد؛ تا آنان بیش از گذشته سرخورده شوند.
این دو پرده، نمایش تکراری مشکلات تجارت، صنعت و فناوری در تاریخ معاصر ایران بوده است. نمایشی که از شکلگیری یک مساله آغاز میشود؛ و راهحلهایی برای آن مشکلات پیشنهاد میشود؛ اما سیاستگذاری که به هر دلیلی از انتخاب آنها سر باز میزند، تا بیآنکه متوجه باشد زمینههای تبدیل آن مساله به یک بحران را کلید بزند.
«این فقط ما نیستیم که مسألهها را حل میکنیم، مسألههایی که حل نشوند ما را در خود حل میکنند. حل کردن مسألهها یا حل شدن در مسألهها، مسأله این است».
مسائل ما در حوزه تجارت، صنعت و فناوری مدام تکرار شده و حل نشده باقی مانده است و در پایان این ما بودهایم که در مساله حل شدهایم.
مشروطیت از اقتصاد تا حکمرانی
مشروطیت از یک مساله اقتصادی آغاز شد. چالشی اقتصادی که میتوانست با پاسخ اقتصادی هم حل شود. اما در عمل سیاستگذاران آن مساله را به دست خود تبدیل به مسالهای حکمرانی کردند.
تجار و بازرگانان سرخورده از حل مساله با حاکمان، دل از حکمرانان بریدند و پیوند با روشنفکران و روحانیت را شکل دادند. مساله اقتصاد و صنعت دیگر از یک مساله تکحوزهای و ساده خارج شد؛ و تبدیل به مسالهای کلانتر و چندحوزهای شد. در این وضعیت راهحل اقتصادی پیشنهادی نیز دیگر راهحل کارآمدی نبود.
جامعهای که در زمان مناسبش به راهحل مناسب نمیرسد؛ مسالهاش بزرگ و بزرگتر میشود! راهحلهای مورد مطالبهاش هم بزرگ و بزرگتر میشود.
مسالهها نیز مانند هر پدیدهای تکامل مییابند، رشد میکنند و نهایتا وقتی زمانی از عمرشان میگذرد، بزرگتر، پیچیدهتر و فربهتر میشوند. به این ترتیب دیگر همان مسالهی ساده قابل حل نخواهند بود.
راهحلهای امکانپذیر امروز وقتی به تعویق میافتند؛ فرداروز نمیتوانند به اندازه دیروز کارگشا و مقبول باشند. مشروطیت حاصل همین اصل فراموششده است. وقتی پاسخ صنعتگران و تجار داده نشد؛ مساله حذف نشد؛ بلکه تبدیل به مسالهای بزرگتر و نیازمند راهحلهایی بزرگتر شد.
به قول فاضلی: «آستانه بحرانی به گونهای است که تا پیش از آن زمان در دست شماست، و پس از آن شما در دستان زمان»
تجویز راهبردی
راهحلهای امروز را برای فردا ذخیره نکنید! راهحلی که برای مساله امروز کارآمد است؛ برای مساله فردا (که بزرگتر شده است و پیچیدهتر) ناکارآمد خواهد بود.
سیاستمداری که راهحلها را در کمدش پنهان میکند برای روز مبادا باید بداند که آن راه حل فردا ناکارآمد است.
اگر مساله امروز با راهحلهایی قابل حل است؛ باید سریعتر به کار گرفته شود. قاجار آنقدر این راهحلها را ذخیره کرد برای روز مبادا، که مطالبات اقتصادی تبدیل به مطالبات بزرگتر و جدیتر تغییر شیوه حکمرانی شد؛ و دیگر آن راهحلها برایش کارآمد نبود. شما بهتر از هر کسی راهحلها را میدانید، فقط کافیست یک بار دیگر به کمدتان نگاه کنید و تا دیر نشده ....
هنر سیاستگذار آن است که یک معادله چندمجهولی را تبدیل به چند معادله تکمجهولی کند؛ نه برعکس آن که چند معادله تکمجهولی را تبدیل به یک معادله چندمجهولی پیچیده کند!
تاریخ مشروطیت ایران در حقیقت نقطه تلاقی خواستههای جدا جدایی بود که هر کدام قابل حل توسط حکمرانان قاجار بود؛ اما آنان ترجیح دادند امتیازی به مطالبهگران ندهند (تا پر رو نشوند!) و نتیجه برای ناصرالدینشاه ترور بود؛ و برای محمدعلیشاه و احمدشاه تبعید؛ برای ایران نیز حدود ۲۰ سال بیثباتی، فقر و وحشت!
@I_D_Network
مطلبی دیگر در همین موضوع
اصلاحطلبان، اصلاحات واقعی را از بانک مرکزی یاد بگیرند.
مطلبی دیگر در همین موضوع
اقتصاد ایران به زبان ساده
بر اساس علایق شما
ژرمینال، نگاهی به اعماق سیاه زندگی