نرخ تبدیل، پاشنه آشیل کسب و کارهای آنلاین

قرن بیست‌ویکم بدون شک دوران شکوفایی کسب‌وکارهای آنلاینه. بعد از ترکیدن حباب دات کام در سال ۲۰۰۳ میلادی، رشد کسب‌وکارهای اینترنتی مسیر اصولی‌تر و پایدارتری رو پیش گرفت؛ تجربیاتی که در طول این مسیر به دست اومد، چراغ راه آیندگان شد و بهشون کمک کرد تا گام‌هاشون رو مطمئن‌تر بردارند. در حال حاضر شرکت‌های اینترنتی موفق زیادی در سرتاسر دنیا مشغول فعالیت هستن؛ شرکت‌هایی که ارزش بعضیاشون به میلیاردها دلار میرسه.

دسترسی افراد به شبکه جهانی اینترنت روز به روز بیشتر میشه و همین مسئله باعث شده که اینترنت به بستر مناسبی برای ارتباط کسب و کارها با مشتریان احتمالیشون بدل بشه. کسب‌وکارها با کمک تبلیغات در بستر اینترنت، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی، بهینه سازی محتواشون برای موتورهای جستجو، لینک سازی و خیلی راه‌های دیگه، راحت‌تر از هر وقت دیگه‌ای می‌تونن افراد کنجکاو رو به وبسایت خودشون بکشونن.

کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ هر کدوم بسته به توان مالی‌ای که دارن، بودجه‌ای رو به فعالیت‌های بازاریابی دیجیتال اختصاص میدن تا بتونن افراد بیشتری رو وارد سایتشون کنن. این همون چیزیه که بازاریاب‌های دیجیتال درش تخصص دارند، اینکه این بودجه رو چطور خرج کنن تا بیشترین بازدهی رو داشته باشه، چطور گروه هدفشون رو برای تبلیغات انتخاب کنن، از چه ابزاری استفاده کنن تا بازدهی کانال‌های مختلف بازاریابی رو بسنجن و...

اما این وسط یه نکته مهم هست که گاهی اوقات نادیده گرفته میشه، و اون نکته مهم اینه: مهم نیست چند نفر وارد وبسایت شما بشن، چیزی که واقعا اهمیت داره اینه که چند نفر مشتری شما بشن!

نرخ تبدیل هم مفهومش همینه: اینکه چه درصدی از بازدیدکنندگان سایت شما تبدیل به مشتریانتون میشن. بعضی وقتا کسب و کارهای آنلاین تمام تمرکز و بودجه خودشون رو روی این مسئله میذارن که افراد بیشتری رو وارد سایتشون کنن، اما از نرخ تبدیل غافل میشن و بعد براشون سوال پیش میاد که چرا فعالیت‌های بازاریابی‌شون بازدهی لازم رو نداره؟!

چطور میشه نرخ تبدیل رو افزایش داد؟

روش‌های مختلفی وجود داره که کسب و کارهای آنلاین میتونن برای بهبود نرخ تبدیل خودشون از اونها کمک بگیرن. اولین گام اینه که توی فعالیت های بازاریابیشون گروه هدف درستی رو انتخاب کنن؛ گروهی که به محصول یا خدمت اونها نیاز داشته باشن و در واقع مشتری بالقوه باشن.

گام بعدی اینه که ظاهر سایتشون رو به نوعی طراحی کنن که برای بازدیدکننده جذاب باشه؛ یعنی کسب و کارهای آنلاین باید رابط کاربری خوبی داشته باشن. برای کسب و کارهای آنلاین، ظاهر وبسایت حکم ویترین مغازشون رو داره و همه میدونن که داشتن یه ویترین جذاب چقدر میتونه به افزایش درآمد کمک کنه.

و اما آخرین گام که شاید مهمترینشون هم باشه، اینه که استفاده از سایت یا اپلیکیشن برای کاربرا ساده و حتی لذت بخش باشه‌‌؛ به عبارت دیگه کسب و کارهای آنلاین باید تجربه کاربری خوبی رو برای بازدیدکنندگان خودشون رقم بزنن. تجربه کاربری مفهوم عمیق و گسترده ایه، اما میتونیم با کمک یک سناریوی فرضی اون رو کمی بهتر درک کنیم.

بیاید با هم به یه کتابفروشی خیالی سر بزنیم...

فرض کنید که یه عصر پاییزی قشنگه و شما مشغول قدم زدن توی یه پیاده رو هستید که ویترین جذاب یه کتابفروشی توجهتون رو جلب میکنه، و تصمیم میگیرید که وارد این کتابفروشی بشید. اگه زمانی که وارد میشید، ببینید که داخل کتابفروشی به هم ریخته و نامرتبه، کتابا بدون نظم و ترتیب خاصی روی هم ریخته شدن، یه بوی ملایم اما نامطبوع شما رو آزار میده، فروشنده ای نیست که شما رو راهنمایی کنه، و یا اینکه برخورد فروشنده چندان دوستانه نیست، واکنشتون چیه؟ احتمالا بعد از یه نگاه گذرا خیلی زود از اونجا خارج میشید.

حالا تصور کنید که وقتی وارد کتابفروشی میشید، قفسه های چوبی بزرگی رو میبینید که کتابا با نظم و ترتیب مشخصی توشون چیده شدن، یه بوی خوب و آشنا به مشامتون میرسه، و برخورد فروشنده هم گرم و دوستانه هست. حتما قبول دارید که این تجربه نسبت به سناریوی قبلی تجربه خوشایندتریه. احتمالا شما تو این حالت زمان بیشتری رو صرف گشت زدن توی این کتابفروشی میکنید، و حتی اگه ازش چیزی نخرید، احتمال اینکه باز هم به این کتابفروشی سر بزنید و تو دفعه های بعدی ازش خرید کنید خیلی بیشتره.

حالا فرض کنید که شما دنبال یه کتاب خاص میگردید و میخواید اون رو بخرید. از فروشنده سوال میکنید که اون کتاب رو دارن یا نه. ممکنه فروشنده تازه کار باشه نتونه جواب سوالتون رو بده. شما مجبورید که کل قفسه هایی رو که مربوط به حوزه کتاب مورد نظرتون هست بگردید تا اون رو پیدا کنید. اما اگه فروشنده با تجربه باشه میتونه خیلی سریع و راحت کتاب مورد نظرتون رو براتون پیدا کنه؛ حتی اگه شما اسم اون کتاب یا نویسندش رو دقیق ندونید و یا اینکه اسمش رو اشتباه بگید، باز هم یه فروشنده باتجربه میتونه به شما کمک کنه که کتابی رو که دنبالش هستید پیدا کنید! کدوم یکی از این دو حالت تجربه بهتری رو برای شما رقم میزنه؟ تو کدوم حالت احتمال اینکه تبدیل به مشتری اون کتابفروشی بشید بیشتره؟

جمع‌بندی

برای اینکه بتونید یه کسب و کار اینترنتی موفق داشته باشید، باید علاوه بر هزینه‌ کردن برای تبلیغات و سئو به نرخ تبدیلتون هم توجه کنید. داشتن یه نرخ تبدیل خوب، بازدهی هزینه‌های تبلیغاتی شما رو بیشتر می‌کنه و منجر به افزایش درآمد و سودآوری کسب و کارتون میشه. برای رسیدن به یه نرخ تبدیل خوب، باید توی فعالیت‌های مارکتینگ خودتون گروه هدف درستی رو انتخاب کنید، رابط کاربری جذابی برای سایت و اپلیکیشن خودتون طراحی کنید، و مهم‌تر از همه، تجربه کاربری خوبی را برای کاربران و مشتریاتون رقم بزنید.

سرویس جستوجوی ابری نگاره می‌تونه به شما کمک کنه که قسمت جستجوی سایت یا اپلیکیشن خودتون رو به طرز قابل توجهی بهبود بدید، و در نتیجه یکی از راه‌هاییه که می‌تونه به شما کمک کنه تا تجربه کاربری بهتری داشته باشید و به درآمد بیشتری برسید. اگه دوست داشتید می‌تونید از طریق این لینک به سایت نگاره سر بزنید و با سرویس ما بیشتر آشنا بشید.

درضمن، اگه از خوندن این نوشته لذت بردید، لطفا اون رو لایک کنید و با دوستای خودتون به اشتراک بذارید. :)