تضاد های مترادف. | 35.699738,51.338060
محبتت ، خیانت است!
چندین سالی است که حامیان محیط زیست ، سازمان های محیط زیستی میگویند به سگ و گربه ها غذا ندهید. از فعال ترین کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند جناب دکتر آخانی است ، اگر این موضوع برایتان جذابیت و کنجکاویت به ارمغان نمی آورد حداقل برای یادگیری انواع ناسزا ها میتوانید به کامنت های پست های ایشان رجوع بفرماید!
هر چند گمان میکنم بعد از انتشار این پست ، ناسزا های زیبای جدیدی به دایره ی ناسزایم و دنبال کنندگان و خوانندگان اضافه شود ؛)
انسان ها چند صدسال پیش به فکر اهلی کردن گرگ ها افتادند و اینگونه بود که سگ به وجود آمد ، انسان از آن اول در فکر دستکاری در زندگی بقیه بوده استدستکاری
درست یا غلط؟
گربه و سگ قادر به دریافت غذای خود هستند ، طبیعت آن ها گونه ای ست که میتوانند شکار کنند. شما خدایی دیگه میبینید گربه ها موش شکار کنند؟
فرض کنید ، ده بچه بدنیا آورده اید ، طبق برنامه شما از بدو تولد در کوچه میندازید تا خودشان بزرگ شوند ، و هر چند روز یک بار با چند پلاستیک بزرگ ته مانده یا غذا های لوکس برای بچه های خود میریزید و میروید. شما ملزم هستید وقتی به حیوانی غذا میدهید از آن نگه داری کنید. شما اگر یکبار به حیوان غذا دهید آن هر روز آنجا میآید و منتظر غذا میماند و تنبل میشود. شما مسئولید دیگر به آن حیوان سرپناه دهید.
پرنده ، سگ ، گربه و... همه این ها قادر به یافتن غذا هستند ، شما اگر دلسوز آنان هستید ، آن ها را به سرپرستی بگیرید.
شما به گربه غذا میدهید. او چاق میشود ، او تنبل میشود ، او دیگر حاضر به شکار و پاره کردن کیسه های زباله نیست. گربه های فربه ی ما از سر کُندی و اهمال روزی طعمه ی لاستیک خودرویی خواهد گشت.
- غذارسانی فقط در شرایط خاصی که یک گونه در خطر انقراض است یا با افت شدید جمعیت آن روبه رو هستیم، آن هم با نظر متخصصان حیات وحش، توجیه پیدا میکند. اگر قرار باشد کسی به سگها یا گربهها غذا بدهد، باید مسئولیتش را برای همیشه قبول کند و تا آخر عمر حیوان از آن مراقبت کند.
از سر نیکوکاری
لطفاً از سر نیکوکاری ، محبت ، همت و هزاران چیز دیگر از غذادهی به سگ ها خودداری کنید.حیات وحش ، محیط زیست همین حالا هم در وضعیت جالبی قرار ندارد. و سگ ها راهشان را به محیط زیست باز کرده اند و در حال تخریب هستند. وقتی گوشت های قرمز یا صورتی لذیذ ، ته مانده پلو کُل خانواده و محله را به صورت کیسه کیسه، بشکه بشکه به آن ها میدهی ، سگ ها پیش خود فکر شکار حیوانات وحشی را میپندارند.راهشان باز است و جاده دراز! پر از گونه های جانوری و گیاهی تخریب میشوند. سگ برای زندگی پیش انسان آفریده نشده است. او باید کنار انسان زندگی کند. با غذا دهی تُپُلِ انیمال لاورها(Animal lover) جمعیت سگ ها بیشتر از بیش از حد شده اند! در بعضی از مناطق تعداد سگ ها بیشتر از انسان ها شده است و کنترل نشدنی. با افزایش جمعیت سگ ها شهرداری مجبور به عقیم سازی آنان و شاید کُشتن آنها می شود.شما یک حیوان را میکشی تا یک حیوان دیگر را سیر کنی؟
رها شدن سگ در طبیعت یک معنی دارد و آن اینکه یعنی زیستگاه، تصرف شده است. آنها پوشش گیاهی و مار و مارمولک و موش صحرایی را از بین میبرند و از این گذشته حق زندگی برای پستاندار دیگری هم در قلمرو آنها وجود ندارد. انگار یکسری شکارچی با سلاح سرد فرستاده باشیم به طبیعت.
جهل و جهل...
مرگ و میر این زبان بستهها
طبق آماری که مربوط به انگلستان (گمان میکنم) باشد ، از سال 2011 تا سال 2020 حدود ده هزار سگ ولگرد مُردَند ، که اکثر این مرگ و میر بدلیل تصادف بوده است ، از این تعداد تماماً راننده ها مست و خراب گره موی معشوقشان نبودند(!) بلکه گاهی بدلیل سرعت بیش از حد حیوانات بوده است ، ما میدانیم (با بهتر از بگویم میدانستیم!) که گربه خیلی گوش هایش تیز است و زود فرار می کند ، طبق گفته های رانندگان به صورت غیرمنتظره گربه/سگ/پرنده در حال راه رفتن یا دویدن که بودند متوقف میشدند و نگاه به ماشین مرگِشان میکردند!
اگر شنیده باشید چندی پیش خواننده ای در حال نواختن و خواندن بود توسط گَلّه ای سگ زخمی شد(فکر کنم آخر هم جان دادند) تا به حال مقدار زیادی از گوسفندان توسط گله های سگ کشته شده اند و چوپان دَستواره چوپونی خود را بر سر زده و به نگاه به سگ های خودش نیز می اندازد که فاصله ای با مرگ ندارند. کودکان زیادی تا بحال مورد حمله شدید سگ های ولگرد قرار گرفته اند و تا بحال قربانی هایی نیز بجا گذاشتند. در جملات پیش درمورد افزایش موش ها گفتم ؛ حال میخواهم دو غذادهی را به هم ربط دهم! پرندگان وقتی بهشان کیسه کیسه ، گونی گونی غذا دهی میشود طبیعتاً ، تُپُل مُپُل می شوند و سرعتشان در دویدن و جهیدن و پرواز کردن کم میشود ، حال تصور کنید. یک پرنده که چند وقتی است بدنیا آمده است و پرواز در حال یادگیری پرواز بوده است ، ناگهان انسانی انباری دانه را در فاصله پنجاه قدمی اش خالی کرد ، او نیز با سرعت میگ میگ دوید و دانه ها پنج تا پنج تا ، شش تا شش تا وارد معده اش میشدند ، چندی بعد کفتران کاکل به سر و غیر کاکل به سر به محوطه دانه ای حمله کردند! و آنها هم یک دل سیر دانه میل کردند. کبوتر قصه ما کشان کشان به سوی باغچه دم در رفت و در آنجا به خواب رفت ، از قضا گربه ای فَرا فَربه از آنجا رد میشد ، بله ! کَفتَرَک را دید و از ته مانده غریزه طبیعی اش استفاده کرد و با بدبختی کفتر کوچک را کُشت ، پس ما اینجا گربه های فرا فربه و پرندگان فربه نیز داریم ، طبیعتاً تعداد کمی پرنده میتوانند فرار کنند و کم کم پرندگان غیرشهری نیز به این زنجیره سَمی میپیوندند ، و اینگونه است که ما دچار انقراض گونه های پرنده ای میشویم!
یاد یک جمله افتادم که کلاس پنجم در انتهای انشایم نوشتم :
طبیعت بشر را خوب و قشنگ میسازد
ولی اجتماع او را فاسد میکند
مطلبی دیگر از این انتشارات
به صرف فانتزی های تیم برتون
مطلبی دیگر از این انتشارات
تحلیل فیلم «Black swan»/«قوی سیاه»، جدال با نیمه ی تاریک وجود!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دوازدهمین کوپه قطار کاغذی