مروری بر سریال Atypical

غیرمعمولی­ترین معمولیِ تلوزیون

سریال «غیر معمولی» فرمول جدیدی معرفی نمی‌کند، لحظات پرفشاری به ما نشان نمی­­دهد، صحنه­های پر هیجان و خشنی ندارد که آدرنالین خون‌مان به سقف بچسبد. سریال «غیر معمولی» به نرم­ترین شکل ممکن زندگی را نشان‌مان می­دهد و به‌قدری خوب این کار را می­کند که شاید بتوانم آن­ را جزو بهترین سریال‌های زندگیم بدانم.

داستان سریال، حول پسری دچار اوتیسم و خانواده‌ی او می‌گردد. وسواس‌های فکری او و طرز تفکر ساده و در عین حال پیچیده‌اش با سرراستیِ خاصی به بینندگان نشان داده می­شود، اما شاید مهم‌ترین کاری که «غیر معمولی» انجام می­دهد که بقیه رسانه­هایی که تا به حال در مورد افرادی با مشکلات روانی انجام نداده­اند و اگر هم انجام داده­اند در انجام آن کم‌کاری کرده­اند، نمایش تکاپو و تلاش بقیه‌ی افراد خانواده و دوستان او در مواجهه با فردی دچار اوتیسم است که این تلاش در تلاش فردیِ هرکدام از آن­ها برای داشتن زندگی شخصی مجزای خود، به‌زیبایی کنار هم قرار می­گیرند؛ به‌گونه­ای که می‌توانیم با هرکدام از آن­ها هم‌دردی کنیم و حتی از آن­ها متنفر شویم.

-خطر اسپویل

سریال در حال حاضر چهار فصل دارد که هرکدام از آن­ها نشان‌دهنده‌ی بخشی از مسیر تکامل شخصیت اصلی سریال هستند. در این چهار فصل به مضامین بسیار مهم و کلیدی زندگی هر فرد می­پردازد که هرکدام از ما با آن­ها دست‌وپنجه نرم کرده­­ایم، اما همین فاکتور اوتیسم که در سریال به عنوان موقعیت خاص شخصیت اصلی معرفی شده‌است، به تمامی این مشکلات رنگ و بویی خاص می‌بخشید که در اعصاب‌خرد‌کننده‌ترین حالت ممکن، قابل درک و فهم هستند. می‌توانیم بفهمیم خیانت مادر به چه علت بوده و می­توانیم بفهمیم پدر برای چه خانواده را ترک کرده است، اما سریال ما را در کرسی قضاوت قرار نمی­دهد و اجازه می‌دهد هر شخصیتی، خودْ برای بخشش تلاش کند.

به عقیده‌ی نگارنده، بهترین تجربه در سریال، «کیسی» خواهر شخصیت اصلی است که فردی معمولی با برادری غیرمعمولی است و چالش‌هایی که همین پیش‌آمد غیر قابل انتخاب در زندگی او ایجاد کرده­است را می­توان از همان قسمت اول دید و در نقطه‌ي مقابلِ مشکلاتی که طی این رویداد ایجاد شده‌است، سریال به ما نشان می­دهد که دست‌وپنجه نرم کردن با این نوع مشکلات، شخصیت کیسی را چگونه شکل داده‌است. در اینجا باید اشاره­ای به بازی بی‌نظیر بازی‌گران نقش اول سریال داشته باشیم؛ نمایش‌هایی که به صورت مستمر، کم‌نقص هستند و به خوبی، رفتارهایی که به‌خاطر داشتن فردی با مشکلات ذهنی در خانواده، برای افراد خانواده ایجاد می­شود را در بازی خود نشان می­دهند. مقولاتی چون عشق و تحصیل در زندگی کیسی پررنگ هستند و تغییراتی که در جهت‌گیری جنسی او در میانه‌ی سریال ایجاد می­شود نیز چالش‌های دوست‌داشتنی و دیدنی­ای در سریال ایجاد می­کنند.

همان‌طور که اشاره کردم، «غیر معمولی» سریال پرهیجانی نیست. سریال سعی نمی‌کند مخاطبانش را به زور پای تلوزیون نگاه دارد. تلاش سریال در این است که با نشان دادن روزمرگی زندگی این خانواده، مخاطب را با آن­ها هم‌درد کند و اجازه دهد مخاطبان با شیرینی و تلخی زندگی آن­ها همراه شوند. مشکلات‌شان در عین خاص بودن به طرز شیرینی ملموس هستند و همان‌قدر که با رفتار عجیب کاراکترها لبخند می­زنید، همان‌قدر هم به فکر فرو می­روید و خود را برای لحظه­ای به‌جای آن­ها قرار می‌دهید و سعی می­کنید جای آن­ها تصمیم بگیرید.

همانند هر چیز خوبی، این سریال هم بی‌مشکل نیست. داستان سریال با اینکه بهترین نکته‌ی قوت آن است، بزرگ‌ترین ضعف سریال هم شمرده می­شود. بحث مشکل روانی، بحثی به جد پیچیده و قابل تأمل است، اما سریال سعی دارد به صورت «اینستا»گونه­ای راه حل‌ها را در میان جمله­ای عمیق به صورت عیان به پیشانی‌مان بکوبد؛ به‌گونه­ای که بعضی وقت‌ها می‌خواهید زندگی همین‌قدر آسان باشد. مشکل دیگر در لحن فیلم است، لحن فیلم بالا و پایین‌های بسیاری دارد اما خیلی کم پیش می­آید که از منطقه‌ی راحت خود خارج شود و کمی طرز تفکر غالب در سریال را تغییر دهد.

با گفتن تمامی این نکات، «غیر معمولی» تماشایی و زیباست، می­توان با آن ارتباط برقرار کرد، می‌توان خندید و گریه کرد و برای بینندگانش داستانی جذاب را روایت می‌کند. به‌شدت منتظر فصل پنجم این سریال دیدنی هستم.


حامد مصباح


کانال تلگرام نشریه : t.me/decoupage_sharif