سرطان ...

سرطان ?
واژه رعب انگیزی که .. ?
نمیدونم چرا میخوام از سرطان بنویسم ❗
چند وقتی است که خیلی اتفاقی با پیج هایی روبه رو میشم که پشتش اشخاصی نشسته اند که به انواع سرطان مبتلا هستند .
به زندگی شون نگاه میکنم به نحوه برگزاری زندگی شون در این برهه از زندگی و تلاش و جنگیدن برای زنده بودن یا زندگی کردن .
میدونید به نظر من زنده بودن ی چیزه، زندگی کردن ی چیز ?
به نظرم باید با وجود تمام سختی ها و راحتی ها، خوشی ها و ناخوشی ها برای رسیدن به تعالی و رشدمون تلاش و زندگی کنیم..
حالا اومدم اینجا ازتون بخوام اگر خدای نکرده جبر زندگی سرطان را بر شما تحمیل کنه چگونه زندگی یی را برای خودتون انتخاب میکنید .??

راهبردتون برای ادامه و برای ادای زندگی چیست ؟
در کنار دردها و رنج ها و درمان های احتمالی که از سوی پزشکان پیشنهاد داده میشه ، نگاهتون به درمان ها چگونه خواهد بود ؟ ?
آیا امید به بهبودی خواهید داشت ؟ ?
یا همه چیز را مسخره فرض میکنید و منتظر فرشته مرگ خواهید شد ؟?
به نظرتون باور و ایمانتون میتونه کمک حالتون باشه؟?
باور به ادامه زندگی . باور به تلاش برای زنده بودن باور به بودن .
و اینکه هنوز باید بود و زندگی کرد .. نمیگم زنده بودن به خاطر دیگران مثلا پدر و مادر و حتی همسر و فرزندان .
زندگی و تلاش برای خودتون برای بودن .. ✴
خبر خوشحال کننده اینکه هستند بهبود یافتگانی که در مقابل این بیماری قرن با ایمان و باور به سلامت شدن تونستن با اون مقابله کنند و با گذشت سالها همچنان در سلامت کامل به زندگی شون ادامه دادن و میدن . ???
میخوام ببینم با رنج سرطان کنار میاید و باهاش رفیق میشید و اون را جزئی از خود خواهید دانست؟
یا به رنج های زندگی تون ی رنج دیگه اضافه میکنید و الباقی زندگی تون را با افسردگی و انواع و اقسام بیماری های دیگه تا لحظه مرگ سپری خواهید کرد ؟
بودند کسانی که بعد از مبتلا شدن دید و باورشون به زندگی تغییر کرده .?
به نظرتون شما تو کدوم دسته خواهید بود ؟
تسلیم در برابر سرطان و یا هر بیماری ??
تلاش برای بهبودی وسلامت و ادامه زندگی ??
براتون سلامتی آرزو میکنم الهی تا آخرین لحظه زندگی تون در سلامت کامل جسم و روح و روان به سر ببرید ?
اگر خاطرتون مکدر شد عذرخواهی میکنم ??
? برقرار و مانا باشید ??
ممنون میشم اگر نظر یا توصیه ای داشتید برام کامنت بزارید ??