برنامه نویس از سال 1370 - متخصص و علاقه مند به بانکهای اطلاعاتی مخصوصا MS SQL Server - علاقه مند به بلاک چین(بی سواد علاقه مند)-مدیر فنی و عضو هیات مدیره بامداد
4-مشکلات برنامه پاسکال من در عمل
تابستان سال 1372 من یک برنامه کاربردی با پاسکال نوشتم. این برنامه برای نوشتن این برنامه چندین تابع خوب و کاربردی برای خودم ایجاد کردم که می تونستم همیشه و در برنامه نویسی های بعدی از اونها استفاده کنم.
مثلا تابع readf که یک رشته حرف رو بصورت فارسی می خوند و کلیدهای حرکتی روی اون کار می کردن میتونستی رنگ زمینه و رنگ متن رو برای اون مشخص کنی و ...، یک تابع window هم نوشته بودم که در محیط داس یک پنجره باز میکرد درست مثل پنجره های فاکس پرو حتی با اون سایه ای که زیر پنجره تو محیط text انداخته می شد. مثل عکس زیر:
برای این قسمت سایه ساختن پنجره خیلی ذوق کرده بودم، کلی گشتم یک کتاب پیدا کردم که توضیح میداد چطور می تونی حافظه تصویری رو بخونی و تغییر بدی ساده بود اما برای من خیلی مهم بود چون همین پنجره ها مایه افتخار فاکس پرو کار ها بود.
هنوز برنامه من منو نداشت و برای این منظور که پنجره عمودی آبی رنگ سمت چپ باز کرده بودم که منو ها رو داخل اون نوشته بودم و با یکسری عملکرد های غیر حرفه ای و ابتدایی وانمود میکردم منو هست. فرصت نمی شدکه منو ها رو تکمیل کنم، رفع بعضی باگ های برنامه که توسط دوست فاکس پرو کار با تمسخر گفته می شده اولویت یک من بود بعد کار های اپراتوری مدرسه مثل نوشتن نامه، واردکردن اطلاعات پرونده ها و ... البته باید بگم دوست من خیلی زحمت می کشید و بار یک سری از این کارها رو به دوش می کشید تا من بیشتر روی برنامه کار کنم.
و یک چیز دیگه که وقتمون رو می گرفت بازی "پرینس اف پرشیا دو" بود، با گرافیکی که برای زمان خودش فوق العاده بود.
یکی از بچه های مدرسه که قرار بود بیاد کلاس سوم دبیرستان و یکسال از ما کوچکتر بود هم به جمع ما اضافه شد و پدرش هم که کارمند ایران ارقام بود یک کامپیوتر به مدرسه هدیه داده بود که باعث شد سرعت کار بره بالا و من بیشتر برای برنامه نویسی وقت داشته باشم.
در اون دوران بچه های کلاس سوم دبیرستان می تونستن کنکور دانشگاه آزاد بدن و اگر قبول می شدن یکسال مرخصی میگرفتن و سال بعد همون رشته رو میرفتن.
من هم قبول شدم کامپیوتر سخت افزار واحد تهران تصمیم گرفتن که رزرو کنند برام، که باعث شد خیالم راحت بشه فقط باد دیپلم بگیرم و دیگه برای دانشگاه نمی خواد درس بخونم.
آخرای تابستان بود که ناظم گفت می خواد این برنامه کلاس بندی هم انجام بده، تمام اسامی بر اساس نام مرتب بشه و بعد مثلا در سه لیست تقسیم بشه، اینجا ست که دیگه من آماتور هیچ جوری زورم به فاکس پرو نمیرسه آخه من که بانک اطلاعاتی ندارم یک فایل دیتای ساده به دسترسی ترتیبی این داستان ها براش فاجعه هست.اون هم برای سه پایه و هر پایه 150 نفر...
همینکه تونسته بودم اطلاعات رو ذخیره کنم و بعد مجدد بخونم رو صفحه و ویرایش کنم یا گزارش بسازم فکر می کردم هنر کردم. نه ایندکس می شناختم نه بانک اطلاعاتی و نه حتی روش های مرتب سازی، حالا هم برای شناخت خیلی دیر بود (از این شکلکای گریه) یک راه حل احمقانه ولی اجرایی به نظرم رسید.
می تونستم از دو فایل کمکی استفاده کنم و به روش من در آوردی فایل خودم رو مرتب کنم بر اساس پایه تحصیلی و نام خانوادگی اما خیلی کند بود با ایندکس گذاری فاکس پرو در چند ثانیه قابل مقایسه نبود.
نمی دونم واقعا چرا اصلا به این فکر نکردم اسم ها و شماره رکورد ها رو می تونم مرتب شده در فایلی دیگه ذخیره کنم و یک فایل ایندکس بسازم و این راه احمقانه رو پیش گرفتم.
برای یک لیست 10-15 نفره امتحان کردم جواب داد و خوشحال که انجام دادم اما برای لیست واقعی با روش وحشتناک من و کامپیوتر های اون زمان 4 ساعت طول می کشید.(باز هم شکل گریه)
قرار شد روز اخر تابستون صبح زود بزنیم کلاس بندی انجام بشه و اخر وقت لیست رو بدیم به ناظم. اما وسط کلاس بندی ما یکسری اصلاحات لازم شد و این تغییرات تا ساعت 2 عصر طول کشید.
گفتیم می زنیم کارش رو بکنه صبح زود میای چاپ می گیریم. ناظم هم قبول کرد ولی گفت وای بحالتون این لیست صبح دست من نباشه.
البته صبح لیست آماده شد. فقط یک نفر جدید داشتیم که ناظم دستی اسم اون رو زیر یکی از کلاس ها نوشت.
ادامه دارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
2-ماجرای من و پاسکال
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱۱-می خوام باز ادامه بدم و از خاطرات برنامه نویسی بگم
مطلبی دیگر از این انتشارات
9-برنامه نویسی شی گرا یا oop