برنامه نویس از سال 1370 - متخصص و علاقه مند به بانکهای اطلاعاتی مخصوصا MS SQL Server - علاقه مند به بلاک چین(بی سواد علاقه مند)-مدیر فنی و عضو هیات مدیره بامداد
۱۱-می خوام باز ادامه بدم و از خاطرات برنامه نویسی بگم
یک مدتی ننوشتم اما باز اینجا رو دیدم و دلم خواست ادامه بدم.
یک پسر بچه بودم که از دوره دبیرستان با برنامه نویسی آشنا شدم، به سختی مطالب و کتاب در مورد کامپیوتر برای خوندن پیدا می کردم و همه رو می خوندم. چرا به سختی منابع فارسی خیلی کم بود اینترنت به این شکل اصلا وجود نداشت، منابع زبان اصلی هم کم گران و دور از دسترس بود و زبان من هم خیلی خوب نبود.
با منابع موجود زبان های بیسیک و پاسکال رو یادگرفتم. بعد رفتم سراغ زبان C بعنوان برنامه نویسی پیشرفته در دانشگاه درس داده می شد. یک کتاب معروف داشت نوشته آقای جعفر نژاد قمی با همون هم شروع کردم.
اما یک چیز هایی بود که هنوز متوجه نمی شدم و باید یاد می گرفتم. بعضی برنامه ها کارهایی می کردند که من نمی تونستم با برنامه نویسی مشابه اون کار رو انجام بدم. می دونستم که بیشتر باید به سخت افزار نزدیک شد.
بین آشنایی با بانک اطلاعاتی و آموزش CPP و برنامه نویسی شی گرا زبان اسمبلی هم شروع کردم. برنامه نویسی رو خیلی کند می کرد عملا هیچ امکانی نداشتی اما یک دنیای جدید رو تو دل خودش داشت. دیگه همه چیز دست خودت بود، چطور حافظه بگیری کجای حافظه رو بگیری و مورد جالبش اینتراپت ها یا وقفه ها بود. اتفاقاتی که روی کامپیوتر باعث می شد یک روال خاص اجرا بشه مثلا زدن یک کلید که یک وقفه ایجاد میکنه و کد این وقفه کلید رو تشخیص میده و به برنامه مورد نظر می رسونه. حالا می تونستم من این وقفه رو با کد خودم عوض کنم و قبل اجرا شدن کار اصلی خودم کاری دیگه انجام بدم.
برنامه ای بنویسم که از حافظه خارج نشه و در سیستم عامل داس در پس زمینه اجرا بشه خیلی برام جالب بود و خیلی چیز های دیگه تغییر فونت های سیستم عامل داس و تغییر پالت های رنگ در محیط متنی داس و خیلی چیزای دیگه.
تقدم و تاخر این قضایا دقیق یادم نیست ما در یک دوره زمانی یک یا دوساله اتفاق افتاد. یک جور ولع برای یادگرفتن یک دنیای جذاب که در جامعه نو بود. حس متمایز بودن به من می داد اینکه یک دانشی که خیلی نو و جدید هست و من هم باید همه اون رو یادبگیرم. همه چیز رو می خوندم و تمرین می کردم.
بالاخره خانواده هم برای من یک کامپیوتر خرید. خودم قطعاتش رو جمع کردم هارد ۴۰ مگابایت رم یک مگابایت که داس ۶۴۰ کیلوبایت رو مستقیم استفاده می کرد و با یکسری درایور ها مازاد رو به عنوان حافظه فوقانی می شناخت.
اینکه فایل های اجرایی چطور اجرا میشن برام جالب بود و با دستور debug سیستم عامل داس خیلی از برنامه ها رو باز میکردم و سعی می کردم بفهمم چه می کنند.
امیدوارم خیلی زود مجدد ادامه رو بنویسم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
4-مشکلات برنامه پاسکال من در عمل
مطلبی دیگر از این انتشارات
3-من و مشکل فارسی سازی کامپیوتر
مطلبی دیگر از این انتشارات
8-دنیای جذاب CPP