سلام من پارسا رجبی هستم دانشجوی رشته مهندسی صنایع. پژوهش های من در رابطه با مدیریت پروژه و آنالیز کسب و کار است.
آینده نگری ما تحت تاثیر چه چیزهایی است؟
بر خلاف نظر عموم مردم به چه اصلی معتقد هستید؟
به ظاهر سوال ساده ای است، نه؟ در واقع پاسخ به این سوال از نظر ذهنی بسیار مشکل است چرا که در مدرسه و دانشگاه اصولی را آموخته ایم که همگان بر آن توافق نظر دارند. پاسخ به این سوال ساده از نظر روانشناسی نیز دشوار است زیرا در پاسخ باید چیزی را گفت که میدانیم مورد قبول دیگران نیست.
کمتر کسی میتواند متفاوت با آنچه آموخته است فکر کند.
اما این سوال متفاوت به آینده چه ربطی دارد؟ به زبان ساده آینده مجموعه لحظاتی است که در راه هستند؛ اما آنچه در مورد آینده مشخص و مهم است، این نیست که آینده هنوز اتفاق نیفتاده بلکه آینده زمانیست که جهان، باید متفاوت از امروز به نظر برسد.
با این مفهوم، اگر هیچ چیز در جامعه ما تا صد سال آینده تغییر نکند، بنابراین آینده صد سال به تعویق افتاده است. با این نظریه میتوان به بسیاری از سوالات در رابطه با دلایل عقب ماندگی کشورهای جهان سومی و جلو افتادگی کشور های پست مدرن پاسخ داد. در هر صورت آینده متفاوت با جهان امروز است و ریشه در جهان امروز دارد. حال این ریشه میتواند با رسیدگی درست، به موقع و متوازن در تمامی بخش ها به ساقه و درختی تنومند تبدیل شود و به اصطلاح به بیدی تبدیل شود که با هر بادی نمیلرزد و یا میتوان با وجود خاک غنی و منابع مناسب برای قوی کردن ریشه؛ با رسیدگی بد، نا متوازن و غیر تخصصی ریشه را فاسد کرده و درخت را بخشکاند.
پس تفاوت در پاسخ به این سوال غیر متعارف، ریشه در تفاوت در نوع نگاه به لحظه اکنون است. پاسخ های خوب آنهایی هستند که با دیدنشان میتوان آینده را متصور شد.
صفر تا یک:
معمولا اندیشه در مورد آینده، با انتظار پیشرفت همراه است. این پیشرفت هارا میتوان در قالب پیشرفت های عمودی و افقی تقسیم بندی نمود.
پیشرفت افقی یا به عبارتی پیشرفت فراگیر به معنی نسخه برداری یا کپی سازی کارها و محصولات به صورت گام های 1 تا n تعریف میشود زیرا با نسخه برداری از کارها و محصولاتی که مشابه آنها را میشناسیم ایجاد شدهاند.
منظور از فرآیند یا گام های 1 تا n این است که یک پروژه و یا یک محصول قبلا موجودیت یافته و از صفر به یک رسیده است و در گذر زمان با توسعه فناوری در مسیر تکامل 1 به n قرار گرفته است.
اما پیشرفت عمودی به معنی انجام یک کار جدید یا تولید یک محصول جدید و قرار گرفتن در مسیر صفر به یک است. این نوع پیشرفت به مراتب سخت تر است زیرا نیازمند انجام کاری است که تا بحال انجام نپذیرفته است. برای مثال اگر شما یک عدد ماشین تحریر تهیه نمایید و صد عدد از آن تولید نمایید پیشرفت افقی داشته اید و از 1 به سمت n حرکت کردید.
اما اگر شما یک ماشین تحریر داشته باشید و شروع به ساختن یک واژه پرداز کنید، شما پیشرفت عمودی داشته اید و از صفر به سمت یک حرکت کردید.
در سطح کلان بهترین مثال برای پیشرفت افقی میتوان ازصنعت چین نام برد. چین یک نمونه امروزی از جهانی سازی (کپی سازی) است. برنامه سی ساله آنها برای تبدیل شدن به آمریکای فعلی است.
چین دقیقا هر چیزی را که در جهان پیشرفته وجود دارد، نسخه برداری میکند؛ هر چیزی که به ذهن میرسد از راه آهن های قرن نوزدهم تا حتی کل ساختار یک شهر!
میتوان حرکت صفر به یک را تعبیری برای تحول فناوری دانست.
اما تعریف دقیق از فناوری چیست؟
در پاسخ باید بگویم که دلیلی وجود ندارد که فناوری به کامپیوتر محدود شود و در واقع، هر روش جدید وبهتر برای انجام کارها را میتوان فناوریبه حساب آورد.
در طول تاریخ جوامع به صورت آگاه و ناخودآگاه در مسیر این دو نوع پیشرفت قرار داشته اند.
از جنگ جهانی اول تا سال ۱۹۷۱ توسعه فناوری به صورت شگفت انگیزی رشد داشته است اما جهانی شدن آن فناوری ها پیشرفت قابل توجهی نداشت اما از سال ۱۹۷۱ به بعد شاهد رشد جهانی شدن فناوری ها در کشورها و جوامع بوده ایم.
بیشتر مردم فکر میکنند که آینده جهان با جهانی سازی تعریف میشود، اما حقیقت این است که فناوری اهمیت بیشتری دارد.
بدون تغییرات فناوری، اگر چین تولید انرژی را در دو دهه آینده دو برابر کند، آلودگی هوا را نیز دو برابر خواهد نمود. اگر هر یک از صد ها هزار خانواده هندی به روش زندگی اکنون مردم آمریکا زندگی میکردند یعنی استفاده از ابزار های امروز، نتایج زیست محیطی فاجعه باری رخ میداد.
گسترش روش های قدیمی برای ایجاد ثروت در جهان، منجر به ویرانی خواهد شد نه ثروت!
در جهانی با منابع کمیاب، جهانی شدن بدون فناوری جدید پایدار نیست.
به نظر من چالش امروز ما این است که فناوری جدیدی را تصور و خلق کنیم که باعث شود قرن بیست و یکم، صلح آمیز تر و مرفه تر از قرن بیستم باشد.
تفکر استارتآپ:
میشود گفت فناوری جدید با سرمایه گذاری های خطر پذیر بر محصولات جدید در قالب استارتآپ ها رخ میدهد.
در سازمان های بزرگ توسعه محصولات و فناوری به دلایل متعدد از قبیل اینکه سلسله مراتب اداری بسیار کند عمل میکند، حاضر به تغییر منافع خود نیستند و بسیار کم ریسک هستند؛ صورت نمیپذیرد.
در سازمان های ناکارآمد، نشان دادن اینکه در حال انجام کاری هستید، یک استراتژی برای ارتقا شغلی و پیشرفت در کار است که بهتر از حالت واقعی کار کردن تاثیر میگذارد. (اگر این شرح برای شرکت و یا کسب و کار شما صدق میکند، باید همین حالا آن شرکت را ترک بکنید!)
عملکرد استارتآپ به این اصل گره خورده است که برای موفقیت نیاز به همکاری با سایر افراد دارید و در عین حال باید تاحد امکان کوچک باقی بمانید.
از مشکلات اصلی استارتآپ ها در ایران که باعث شکست بسیاری از آنها شده است میتوان به نبود آموزش و درک درست در مورد تیم سازی صحیح، شناسایی ظرفیت بازار و ظرفیت در دست، برنامه ریزی و تعیین هدف مشخص، تعیین یک ارزش پیشنهادی یکتا (ارزشی منحصر که کسب و کار شما برای مخاطب و مشتری ایجاد میکند) و از مهمترین آنها خبر نداشتن از موضوعی به نام امکان سنجی ایده است. (ندانستن این موضوع و عمل نکردن به آن در قرن بیست و یکم برای اینجانب به شخصه بسیار زجر آور است!)
امکان سنجی ایده این امتیاز را برای شما دارد که ایده های بدست آمده را مورد سوال قرار بدهید و در خصوص کسب و کار از ابتدا تجدید نظر نمایید. این کار به شما کمک خواهد کرد که اگر هر لحظه توازن میان کسب و کار شما با بازار و ظرفیت موجود به هر دلیلی بر هم ریخت شما به موقع متوجه آن شده و استراتژی خود را توسعه میدهید.
"در نظر داشته باشید ناب و درجه یک بودن یک ایده دلیل بر موفق شدن آن در بازار نیست."
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا صدایمان نمیرسد؟! ۱۰ اصل مهم روابط عمومی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا بدون مقصد و هدف مشخص پارو میزنید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مغز استراتژیست ها چگونه کار میکند؟!