یه فضانورد خیالی که بالاخره یک روز از این سیاره میره و دیگه برنمیگرده...
دنیاگیری بی خردی؛ وقتی رهبران کرونازده میشوند!
هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک!
حتما با این ضرب المثل آشنایید. در گذشته که نه یخچالی بود و دانش امروزی برای نگهداری از موادغذایی، از نمک استفاده فراوانی میشد. بعنوان مثال گوشت را نمک اندود و از سقف خانه آویزان میکردند. اینگونه تا مدت زیادی از فاسد شدن آن جلوگیری میشد.
رهبری در هر سطحی چه در اجتماع کوچکی مانند خانواده، چه در سازمان یا نهاد بزرگتری مانند کشور، اهمیت و تاثیر خود را در مواقع بحرانی نشان میدهد. اما اگر این وظیفه در حساس ترین زمان، با کاستی و بحران همراه شود، چه باید کرد؟
کرونا وارد میشود!
قبل از اینکه کرونایی باشد، رهبران جهان بیشتر مشغول رسیدگی به امور اقتصادی و سیاسی کشورشان بودند. میزان کسری بودجه هایشان را بررسی میکردند و گاهی در امور کشورهای دیگر سرک میکشیدند! اما وقتی کرونا آمد بازی عوض شد. مسئله بقا و سلامت، بیشتر از گذشته اهمیت پیدا کرد. همچنین باید جامعه و اقتصادی کرونازده را هدایت میکردند!
این بحران در سطوح پایینتر یعنی جاهایی مانند سازمانها، تیمها و خانواده با مشکلات خاص خود ادامه یافت. مسئله کوتاه مدت سلامتی یا بقا و مسئله بلند مدت اقتصاد بود.
رهبری و مدیریت بحران
رهبری در هر سطحی با توجه به وظایف مربوط به خود، نقشی مانند یک مربی را ایفا میکند. مربیای که مسوولیتهایی نسبت به تیمش دارد. اساسا تفاوت یک رهبر و مدیر در همین است. مربی چشم انداز را ترسیم میکند، ریسکش را میپذیرد، انگیزه میدهد و همراه تیمش میجنگد! حال این تیم دچار بحرانها و مشکلاتی میشود. اینجاست که عیار مربیان را میتوان سنجید!
مدیریت بحران کار چندان آسانی نیست. برای همین رهبری در هر سطحی که هست، باید کارآزموده باشد.
۱. سرعت در تصمیم گیری
شرایط بحرانی لحظه به لحظه تغییر میکند، اطلاعات ابتدایی ناقص است و آینده نامشخصتر از همیشه و اگر تمرکز و سرعت عمل نباشد، سازمان بحران زده وارد فاز تشنج و از هم گسیختگی میشود.
- رهبران باید سریعا اولویت بندی کنند: باید اولویت های اصلی و ضروری را در شرایط بحران تشخیص دهند. مثلا اولویتهای یک سازمان در شرایط اپیدمی بیماری میتواند به ترتیب ایمنی، مراقبت از سلامت کارمندان، امور مالی، زنجیره عملیات و حفظ مشتریان کلیدی باشد.
- تصمیم گیرندگان را معرفی کنند: نقشها را بر اساس شایستگی افراد سریعا مشخص کنند.
- آماده اشتباه و تغییر استراتژی باشند: قطعا مدیریت بحران همراه با اشتباهاتی ناشی از عدم آگاهی کامل، اطلاعات ناقص و خطرات پیشبینی نشده همراه است. پس آمادگی برای تغییر تاکتیک بسیار مهم است.
۲. سازگاری با شرایط جدید
یک قدم جلوتر از تغییرات بودن از ویژگی های یک رهبر خوب است. البته که کار آسانی نیست! این مهم است که رهبران از آنچه نمیدانند نترسند و در راه حل مشکلات قدم بردارند.
- تصمیم بگیرند چه کارهایی نباید کنند!
- اشتباهات گذشته را تکرار نکنند.
- اطلاعاتشان را تکمیل کنند.
۳. اطمینان و ایمان به راه
ممکن است که مجبور شوند همه چیز را از اول بچینند و در نهایت شرایط را به کنترل خود درآورند. مهم این است که مسیر را پیدا کرده و تیم را هدایت کنند. هرچند باید نسبت به نواقص راه و جهتگیری های درست هوشیار باشند.
- بازه های زمانی بررسی را کوتاهتر کنند.
- شاخصهای کلید عملکرد (KPI) جدید را بررسی و ارزیابی کنند.
- با تمام قوا آماده سختی ها و چالش ها شوند.
۴. همکاری، همدلی و همفکری
رهبر خوب کسی نیست که به تنهایی تصمیم بگیرد و کارها را پیش ببرد. رهبر خوب میداند که چطور ابتدا خود بازیکن تیمی باشد و سپس یک تیم همدل را بیافریند. در شرایط بحران، انسجام، آگاهی و بازیابی قوای تیم جزو حیاتی ترین امور برای کنترل شرایط است.
- با اعضا ارتباط موثر برقرار کنند و جریان ارتباطی میان اعضا را سامان دهند.
- با اعضای خود مشورت و همفکری کنند.
- از کمک و تجربه دیگران استفاده کنند.
- انگیزه ها را بازیابی کنند.
زمان علیه رهبران
عامل زمان همواره علیه رهبران و تیم مدیریتی تحت رهبری آنان است. هرچه بیشتر تعلل کنند و راههای اشتباه بیشتری را بازگردند، زمان بیشتری از دست میرود و در نتیجه عواقب دردناک تری خواهند داشت. حال آن عواقب میتواند جان انسانها باشد، ورشکستگی اقتصادی باشد یا از هم پاشیدگی یک نهاد اجتماعی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
پیش به سوی هدف؛ با (KPI) شاخص کلیدی عملکرد
مطلبی دیگر از این انتشارات
و ناگهان کار و زندگی ما در جهان پساکرونا!
مطلبی دیگر از این انتشارات
و ما دوباره به اُطاقهایمان باز میگردیم!