مدیر محصول ، مترجم حرفه ایی زبان انگلیسی
"تفکر پروژه ایی " در مقابل " تفکر محصولی "
تفکر پروژه ایی " در مقابل " تفکر محصولی "
آغاز حیات یک " پروژه " از یک " ایده" است ، اگر ایده مطرح شده قابل اجرا باشد ، اقدامات لازم جهت تحقق آن آغاز خواهد شد . پروژه های مهم نیازمند به ساماندهی و پاسخگویی هستند . از اینرو نقش مدیر پروژه پررنگ می شود . مدیر پروژه کسی ایست که افراد و وظایف را پیرامون پروژه ها مدیریت میکند، با این وجود تسلط کامل بر آن حوزه از الزامات برای مدیر پروژه محسوب نمیشود. مدیر پروژه با جمع آوری اطلاعات کافی ، " طرح" پروژه را مشخص میکند. طرح پروژه ، به جزییات به راهکارهای اجرایی و نقاط عطف پروژه و زمانبندی و بودجه ایی که میبایست به آن پروژه اختصاص داده شود ، میپردازد .تشکیل تیم پروژه و جذب نیرو برای حصول اطمینان از خروجی پروژه از دیگر مسئولیت های مدیر پروژه است . رسیدن به موفقیت در یک پروژه پرداختن جدی به سه اصل " هدف " ، " زمانبندی " و "بودجه " میباشد .
اما واقعیت این است که اگر مدیران ارشد یک سازمان بجای پرداختن به محصول و ارزش خلق شده آن ، صرفا به پروژه و چگونگی انجام آن بپردازند ، بخش بزرگی از سرمایه خود را تحت شعاع قرار خواهند داد و میتوان خروج نوکیا از رقابت در عرصه ی گوشی های همراه را مثال زد .
در تفکر " پروژه ایی " ( شکل بالا) موفقیت را " بهره گیری از اندازه گیری های درون پروژه ایی ماحصل مدیریت وظایف و پرداختن جز به جز و دقیق به طرح و اجزای پروژه می دانند " . در مثلت " هدف " ، " زمان " و " بودجه " تفکر پروژه ایی ، بجای تمرکز بر کسب و کار ، بیشتر تمرکز بر مدیریت وظایف است . پس رویکرد تفکر پروژه ایی Inside Out یا همان درون به بیرون است .
راه حل جایگزین چیست ؟
برای مشتری چه چیزی "ارزش " محسوب میشود ؟ پروژه ها یا محصول ها ؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است هدف، اتمام و به موقع رساندن پروژه نیست. هدف، تحویل ارزش پیشنهادی به مشتری آن هم از طریق محصول است. محصولی که بازگشت سرمایه و درآمد سازمان را تضمین میکند و کاهش هزینه ها را در پی خواهد داشت. دست آورد محصول های فوق العاده ، افزایش طیف مشتریان و جذب آن ها به محصول شما میباشد . " ایده " و "کسب و کار"تان را با هم تلفیق کنید و محصول خود را خلق کنید. ایده تان را به یک تیم توانمند بسپارید و اهداف کسب و کارتان را برای آنها شفاف مشخص کنید . هدف کسب و کار " رضایت ذی نفعان " ، "فروش " و "سازگاری مشتری با محصول " می باشد ، تحقق چنین اهدافی منوط بر تحویل ارزش در کوتاه ترین زمان ممکن به مشتری و دریافت مستمر بازخورد است .حال سوال اینجاست که " چه چیزی باید ابتدا به مشتری تحویل داده شود ؟ "
در "تفکر محصولی " ، از مقیاس ها و اندازه گیری های بیرونی برای هدایت و راهبری توسعه محصول در راستای خلق حداکثری ارزش استفاده می شود . " تفکر محصولی " صرفه جویی در زمان تولید ، افزایش خلاقیت و انتشارهای بیشتر را شامل می شود
مزایای پیاده سازی "تفکر محصولی " در سازمان :
⦁ انتشارهای مستمر و دریافت "بازخوردهای" زودهنگام از بازار هدف
⦁ افزایش خلاقیت تیمی و عجین شدن تیم توسعه با اهداف طرح سازمان
⦁ مدیریت زمان و جلوگیری از اتلاف وقت با حذف پروسهی تصمیم گیری ، گزارش دهی و وظیفه_محور
مطلبی دیگر از این انتشارات
ستون های اصلی اسکرام Scrum Pillars
مطلبی دیگر در همین موضوع
چگونه در برنامه نویسی کد های بهتری بنویسیم؟
بر اساس علایق شما
مستقل شدن ارزشش رو داره؟