هم از تجربههام مینویسم، هم برای تجربههای کاربر / In Other Words, I Am a UX Writer
کاربرد قانون میلر در طراحی تجربه کاربری
حقیقت این است که مغز ما در پردازش اطلاعات، محدود است و شناخت این محدودیتها در طراحی تجربه کاربری اهمیت بسیار زیادی دارد.
بر اساس یکی از قوانین تجربه کاربری به نام قانون میلر، یک فرد معمولی میتواند فقط 7 (بعلاوه منهای دو) مورد را در حافظه کاری (بخشی از حافظه کوتاه مدت) خود نگه دارد.
قبل از ادامه بحث، بهتر است اول تعریف مختصری از حافظه کاری (Working Memory) داشته باشیم.
حافظه کاری بخشی از حافظه کوتاه مدت است که میتواند حین انجام یک کار دیگر، اطلاعات را برای مدت کوتاهی نگه دارد. اطلاعاتی که در حافظه کاری قرار میگیرند موقتیاند و ممکن است خراب یا جایگزین شوند. اکثر اطلاعاتِ حافظه فعال، در حافظه بلند مدت رمزگذاری نمیشوند.
مواردی که از حافظه کاری استفاده میشود: یادداشتبرداری در کلاس، پیروی از دستورالعملهای چند مرحلهای، به خاطر سپردن یک استدلال متقاعدکننده یا انجام محاسبههای ذهنی
برای استفاده بهینه از حافظه کاری، میتوان استراتژیهای زیر را به کار برد:
- مقدار اطلاعاتی را که مخاطب باید به خاطر بسپارد محدود کنید. اگر سه موضوع برای به خاطرسپاری وجود دارد، آنها را یکی یکی و به ترتیبی که باید تکمیل شوند به او بگویید.
- اطلاعات را به روش چندحسی ارائه دهید، مثلا با متن و تصویر
- روتین ایجاد کنید. روتینها کمک میکنند ضعفهای حافظه کاری را دور بزنیم. روتینها کارهایی هستند که آنها را کاملا خودکار و بدون فکر انجام میدهیم و به حافظه کاری نیاز ندارند.
- مخاطب را تشویق کنید از اطلاعات مهم عکس بگیرد یا آنها را جایی یادداشت کند تا چیزهایی را که مجبور نیست به خاطر بسپارد، بیرونی کند.
چطور از این قانون برای بهبود تجربه کاربر استفاده کنیم؟
یکی از راه حلهای تاثیرگذار، "تکه تکه کردن" اطلاعات است. در زبان انگلیسی به این تکهها "chunk" میگوییم.
اصطلاح "Chunk" در روانشناسی شناختی، واحدهای قابل درک و آشنا هستند که در یک دستهبندی قرار میگیرند و در حافظه فرد ذخیره میشوند.
اصطلاح "Chunk" در زبانشناسی نیز، به مجموعهای از کلمات یا اعداد مرتبط به هم گفته میشود که بتوانند در قالب یک مفهوم، در حافظه ذخیره شوند.
یک مثال بسیار ساده و روزمره، نحوه دسته بندی اعداد روی کارتهای بانکی است که به دستههای چهارتایی تقسیم میشوند تا به خاطر سپاری اعداد سادهتر شود.
در مثالی دیگر، کمپانی slack اطلاعات را طوری دستهبندی کرده است که بار شناختی کاربر کمتر شود.
برای استفاده از قانون میلر سه نکته را در نظر بگیرید:
- از "عدد جادویی هفت" برای توجیه محدودیتهای طراحی غیرضروری استفاده نکنید.
- برای کمک به کاربران در پردازش، درک و به خاطر سپردن آسان، محتوا را در قطعات کوچکتر سازماندهی کنید.
- به یاد داشته باشید که ظرفیت حافظه کوتاه مدت برای هر فرد، بر اساس دانش و زمینه قبلی، متفاوت است.
خیلی عالی میشه اگر شما هم تجربهای در استفاده از قانون میلر دارید، در ادامه به اشتراک بگذارید:) اینطوری ذخیره غنیتری از تجربهها خواهیم داشت.
راستی برای خوندن مقالات بیشتر در مورد UI / UX میتونید ما رو در اینستاگرام @produxlab دنبال کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
الگوی خوانش F چیست یا متنها را چگونه میخوانیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
15 قانونی که هر طراح تجربه کاربری باید بداند
مطلبی دیگر از این انتشارات
نحوه ایجاد نقشه سفر مشتری برای طراحی بهتر محصول