شروع یک مسیر

همیشه از بچگی هرکار جدی ای که می خواستم انجام بدم اطرافیانم بهم میگفتن تو هنوز بچه ای، تو هنوز نوجوونی، کلی وقت داری برای این کارها. ولی من برعکس اونها همیشه فکر میکردم تازه دیر هم هست. کار هایی مثل بیرون رفتن با دوست هام، تماشای فیلم و بازی های ویدیویی همیشه تا یه جایی راضی نگهم میداشت. بعد از یه مدت کوتاه احساس پوچی می کردم و همیشه می خواستم توی زندگیم یک کار مفید و هدفمند که بهش علاقه دارم رو به صورت جدی انجام بدم.


از 13 تا 16 سالگی رو صرف یادگیری والیبال به صورت جدی کردم. خیلی تلاش می کردم و خیلی هم امیدوار بودم و به شدت هم علاقه داشتم به این ورزش. تا اینکه 16 سالم شد و بخاطر یک حادثه ی کوچیک ربات پام پاره شد و دیگه از اونموقع نتونستم والیبال بازی کنم. برای منی که همیشه فعال بودم و در حال ورزش خیلی سخت بود، ولی خب بعد از حدود یک سال که فهمیدم پام قرار نیست حالا حالا ها خوب بشه، تصمیم گرفتم که توانایی های دیگه ام رو به کار بگیرم که هنوز سالم هستند.


16 سالم بود که بعد از کلی تحقیق و پرس و جو در رابطه با برنامه نویسی و طراحی سایت، تصمیم گرفتم که در یک دوره طراحی سایت شرکت کنم. و می تونم بگم درست ترین تصمیمی که تا به اون روز توی زندگیم گرفته بودم بود. با این که توی کلاس از همه خیلی کوچیکتر بودم ولی تمام تلاشمو می کردم که همه چیز رو به خوبی یادبگیرم. به شدت به این حرفه علاقه مند شده بودم و بعد از اتمام دوره هم همیشه در حال تمرین یا یادگیری چیز های جدید و یا پیدا کردن سایت های حرفه ای برای ایده گرفتن بودم.


در 17 سالگی با وجود سن کم با اعتماد به نفس بالا به دنبال انجام پروژه های فریلنسری بودم. اما بعد از یه مدت فهمیدم چیز هایی که بلدم رو نمیتونم به اون راحتیا داخل یک پروژه پیاده سازی کنم. در واقع دانش رو داشتم اما مهارت و تجربه کافی رو نداشتم. تا اینکه دیگه سال آخر مدرسه شد و درگیر درس و کنکور شدم. 18 سالم که شد با دوره های کارآموزش وبسیما آشنا شدم و با خودم گفتم این برای من یک فرصت طلاییه تا بتونم وارد بازار کار بشم. درخواست دادم و خداروشکر تونستم قبول بشم برای گذروندن این دوره.


هدف بلند مدت من در حیطه کاری همیشه کارآفرینی بوده. اما الان هدفم گذروندن دوره کارآموزش وبسیما به بهترین شکل هستش. دلم می خواد بتونم توی یک شرکت معتبر مثل وبسیما مشغول به کار بشم و کسب تجربه کنم، تا بتونم انشالله در آینده روزی کسب و کار خودم رو شروع کنم.


حس می کنم دو ماه دیگه اگر برگردم و عقب رو نگاه کنم به خودم می گم آفرین:)

دوست دارم وقتی بر می گردم و این دو ماهی که گذشته رو نگاه می کنم کسی رو ببینم که از همه ی امکانات و موقعیت های فراهم شده برای خودش نهایت استفاده رو کرده و تمام تلاشش رو توی اون دوماه کرده باشه.