چرا به پروکسیما سفرکردم؟!

اگر به ماجرا جویی علاقه مندی بهت پیشنهاد میکنم ماجرای سفرم به سیاره ی عجیب و غریب پروکسیمارو حتما بخونی.شاید تک به تک کلمه هایی که نوشتم نور شدن توام مسیرتو پیدا کردی.

قبل از هر چیزی میخوام خودمو بهتون معرفی کنم من اسمم آیلیه.به ترکی معنی اسمم میشه مهتاب ،ماه تابان.برای همین از بچگی عاشق آسمون و ماه ،ستاره و سیاره هاش بودم . شاید دلیل بودنم توی سیاره ی پروکسیما همین بوده باشه. چون هیچ اتفاقی اتفاقی نیست.حتی الان که داری این متن رو میخونی اتفاقی اینجا نیستی!بریم سراغ اصل مطلب چیشد که ساکن پروکسیما شدم؟؟؟!.

•باید از یه جایی شروع کرد!

راستش از وقتی این ویروسی که بهش میگن کرونا ولی واسه ی من شبیه هیولاست شیوع پیدا کرد من دیگه اون ادم سابق نشدم. به خطر افتادن جون عزیزامو که دیدم غم وغصه تو دلم ریشه کرد روزا همه شبیه همو تکراری شدن .تصویرم از آینده تیره و تار شد. یه جورایی امید از زندگیم بارشو بست و رفت... مدام به خودم میگفتم بلند شو یه کاری کن اما درنهایت روی تختم مچاله و توی سیل افکارم غرق میشدم...تا اینکه تصمیم گرفتم از پروکسیما شروع کنم.چطوریشو جلو تر بهتون میگم.

•رویاهاتو دنبال کن مسیروبهت نشون میدن...
اخرین چیزی که شبا قبل از خواب توی خیالت تصورش میکنی دقیقا همون چیزیه که باید دو دستی بهش بچسبی و از دستش ندی.منظورم رویاست. خیالی که هرشب دنبالش میکنی ،تنها چیزیه که توی ناامیدی نجاتت میده.

رویای من همیشه نوشتن بوده راستش کلمه ها تنها پناه و همدم من توی روزا و شبایی بوده که آسون نمی گذشتند .کلمات معجزه میکنندو درد هارو تسلی میبخشند ... باور کن!

•چشم از پنجره بردار منجی در آینست.

زندگی بهم ثابت کرد هیچکس برای نجاتت نمیاد جز خودت.اگه اونجایی نیستی که دلت میخواد بلند شو و خودتو نجات بده جوری که چندسال دیگه که به عقب نگاه میکنی به خودت افتخارکنی. من با ورودم به پروکسیما خودم رو از دام تنبلی و نا امیدی نجات دادم.

•معجزه فقط برای کسایی اتفاق میوفته که به معجزه اعتقاد دارن.

تویه یه کتابی خوندم معجزه برای کسایی که بهش اعتقاد ندارن اتفاق نمیوفته.

من همیشه منتظر دعوت نامه ی هاگوارتز بودم. یا مثلا دلم میخواست مثل چارلی در کارخونه ی شکلات سازی برنده ی بلیت طلایی بشم.

ایمیل پروکسیما دقیقا برای من به منزله همون بلیت طلایی و همون دعوت نامه ای بود که منتظرش بودم.

سفر به سیاره ای غیر از زمین و تجربه ی زیستن توی اون .

واما تجربه ی من

همه ی اینارو گفتم که بدونی اگه بخوای میشه و زندگی توی مسیر درست قرارت میده که همونی بشه که دلت میخواد .اگرهم اون چیزی که میخوای نشدحداقلش اینه که یه تجربه ی ارزشمند داری و توی مسیرت چیزای تازه یادگرفتی.

از وقتی با هم سیاره ای هام (همون هم تیمی هام)آشنا شدم انگیزشون بهم انگیزه داد و لبخندشون روی لبم خنده اورد.و وقتی سرپرست تیممون از نوشته هام تعریف کرد قلبم گرم شد و امید بهم برگشت تصمیم گرفتم به خودم و بقیه ثابت کنم که من میتونم .

لینک سیاره ی پروکسیمارو برات میذارم بهمون سر بزن https://websima.academy/


یادت نره که از امروز شروع کنی.