یک قدم نزدیکتر به سئو
در این مقاله سعی شده است با زبانی ساده چگونگی شکلگیری و چیستی بازایابی درونگرا توضیح داده شود و بعد به بررسی نکات ساده اما مهمی خواهیم پرداخت که به موفقیت هرچه بیشتر شما در این حوزه کمک خواهد کرد. پس با من همرا باشید.
بیل گیتس پیشگو میشود!
شروع داستان به سال ۱۹۹۶ برمیگردد؛ دو سال قبل از شکلگیری گوگل؛ زمانی که مفهوم سئو هنوز به جامعه وارد نشده بود. در این زمان بود که بیل گیتس پیشبینیهایی کرد و یک جمله گفت که ماندگار شد. "محتوا پادشاه است"
از جمله پیش بینیهای بیل گیتس این موارد بود که
• با گسترش اینترنت، مفهوم محتوا وسیعتر خواهد شد.
برای مثال در حال حاضر ما به انواع نرمافزارهای تخصصی برای محتواهای مورد نیازمان دسترسی داریم.
• محتوا تعاملی میشود.
در گذشته محتوا تنها از طریق مجراهایی مثل تلویزیون، کتاب، روزنامه و ... به مردم عرصه میشد و مردم هیچگونه بازخورد مستقیم و تعاملی در لحظه با محتوا نداشتند؛ اما با گذر زمان و تغییر شکل توزیع محتوا، امکان تعامل مخاطبین و محتوا بیشتر شده است؛ همانطور که ما بعد از خواندن یک محتوا میتوانیم نظر خود را بگوییم یا به محتوایی که خواندهایم امتیاز دهیم یا حتی آن را به اشتراک بگذاریم.
•تولید محتوا درآمدزاست:
درآمدزایی که در گذشته در توزیع محتوا بود (خرید روزنانه، خرید کتاب، آگهی تبلیغات در تلویزیون) امروزه به تولید محتوا برگشت کرده است!
اینبار در بازاریابی، برگ برنده دست درونگراهاست!
با گسترش اینترنت و جدیتر شدن محتوا، محتوا به عنوان یک کانال بازاریابی و باعث پیدایش مفهوم بازاریابی محتوا در وب شد. به طور خلاصه بازاریابی محتوا به معنای تولید، انتشار و توزیع محتوا با هدف جذب مخاطب و تبدیل او به یک مشتری وفادار است.
در قیف بازاریابی محتوا، اولین مرحله آگاهی است؛ جایی که ما به معرفی و آگاهی دادن به مخاطب از محصولات خود به طریق مختلف مثل استفاده از پادکست، ویدیو و ... میپردازیم. در جایگاه دوم قیف بازاریابی محتوا، ارزیابی قرار دارد؛ به این معنا که بعد از جلب توجه مخاطب، اکنون به سوالهای بیشتر و تخصصیتر او پاسخ میدهیم. و در مرحله نهایی که مرحله اقدام است، کاربر بعد از کسب آگاهی و ارزیابی کردن محصول، اگر برایش مناسب باشد اقدام به خرید آن میکند.
با گذشت زمان و پیشرفت بیشتر دنیای دیجیتال و افزایش اهمیت حوزه سئو، مفهوم "بازاریابی درون گرا" عرصه شد. بازاریابی درون گرا قیف بازاریابی را که همه هدفش تبدیل کاربر به مشتری بود و برای بعد از برنامه نداشت، به چرخه تبدیل کرد.
بازاریابی درونگرا حالتی است که کاربر خود نیاز دارد و به سراغ ما میآید و ما در لحظهی نیاز، اطلاعات و خدمات را به او ارائه میکنیم. و در چرخه نیز سه مرحله وجود دارد: آگاهی، تعامل و وفاداری که یعنی هر مشتری هوادار و مبلغ ما خواهد بود.
و اما ارتباط سئو و گوگل
گوگل مهمترین وسیلهای است که کاربران برای پیدا کردن پاسخ سوالات خود به آن رجوع میکنند.
اگر سایتی بتواند در گوگل جایگاه خوبی در صفحه نتایج پیدا کند، شانس بیشتری برای ایجاد چرخه با مخاطب خواهد داشت. که با کمک سئو میتوانیم این به هدف برسیم.
از اینجا به بعد به بررسی نکاتی میپردازیم که در شفاف کردن ذهنیت شما موثر خواهد بود.
ترازوی کلمات
اگر شما هم مثل خیلی دیگر از تازهکارهای سئو به دنبال عددی مناسب(!) برای تعداد کلمات مقاله خود میگردید، این قسمت برای شماست!
طبق بررسیها و تحقیقهایی که توسط سایتهای سرشناس ازجمله ahrefs انجام شده، مقالههای رنک بالا از تعداد کلمات بیشتری برخوردار هستند؛ اما به نظر شما همیشه کلمات بالا برای هر نوع محتوایی انتخاب بهتری خواهد بود؟
قبل از انتخاب تعداد کلمات محتوای خود، دو پرسش را مرور کنید:
۱- هدف کاربر از جستجو چیست؟
گاهی کاربر به دنبال کسب مهمترین اطلاعات در کمترین زمان ممکن است؛ مثل دنبال کردن اخبار. بدیهی است که در چنین موضوعی انتخاب کلمات بالا، هوشمندانه نخواهد بود.
اما در مواردی دیگر فرد به دنبال نقد و بررسی کامل است؛ برای مثال خرید یک محصول. در چنین محتوایی هرچه تعدادکلمات بالاتر باشد و به صورت دقیقتری کالا بررسی شود، رضایت کاربر هم بیشتر خواهد بود.
۲- پاسخ مناسب برای هدف چیست؟
سعی کنید سایتهای رنک بالا در موضوع محتوایتان را بررسی کنید و پاسخ مناسبی ارائه دهید. پاسخ مناسب به این معنا است که از عکس، ویدیو، صوت و متن مناسب برای رساندن پیام خود استفاده کنید.
باید به این نکته توجه داشته باشید، اگر زمینه فعالیت و محتوای ما کشش و الزام متن طولانی را داشته باشد،احتمال قرار گرفتن در نتایج بالا بیشتر خواهد شد؛ به این دلیل که:
• متن طولانیتر، زمان سپری شده در سایت را افزایش خواهد داد
•کاربر به پاسخ همه سوالات خود میرسد و نیاز به سرچ مجدد ندارد
• فضا مناسب برای لینکسازی داخلی خواهیم داشت
و ...
اما فراموش نکنید که مهمترین نکته جلب رضایت و اعتماد کاربر است؛ با بیش از اندازه بلند کردن متن و کم شدن کیفیت محتوا، اعتماد مخاطب را از دست ندهید!
لینکسازی داخلی، نخ تسبیح مقالههای سایت شما!
لینکسازیهای داخلی همان نکته کوچک اما طلایی در سئوی سایت ما هستند، که راحت از آن غافل میشویم و همهی توجه و هزینه خود را برای لینکهای خارجی صرف میکنیم.
اگر محتوای شما لینکداخلی خوب و مناسب داشته باشد، هم میتواند به مخاطب مسیرهایی برای دسترسی به محتوای مرتبط و بیشتر را بدهد و از طرف دیگر به درک گوگل از ارتباط موضوعی صفحات کمک خواهد کرد.
مهمترین هدف ما، کسب رضایت کاربر است. رها کردن محتوا بدون هیچ لینکی، مثل رها کردن کاربر در یک اتاق بسته یا یک کوچه بن بست است! لینکسازیهای داخلی میتواند با ایجاد مسیر محتوای مناسب برای کاربر باعث افزایش رضایت او از تجربهاش در سایت شود.
نکته مهم دیگر در لینکسازیهای داخلی کمک به حفظ تازگی محتوای شماست.
تازگی محتوای ارتباطی به تاریخ انتشار ندارد بلکه به این معناست که تا چه زمانی برای کاربر مفید و موثر است. گوگل برای سنجش تازگی محتوا، تعداد و کیفیت لینکهای ورودی را بررسی میکند که ما با استفاده از لینکهای داخلی میتوانیم به حفظ تازگی محتوای خود کمک کنیم.
قبل از قراردادن هر لینک داخلی سوالاتی را از خود بپرسید:
• آیا کاربر به آن نیاز دارد؟
• آیا کاربر متوجه اهمیت و ارتباط لینک و محتوا میشود؟ (سعی کنید مخاطب را به خواندن قانع و تشویق کنید)
• آیا کاربر از کلیک کردن پشیمان نمیشود؟
و نکته آخر اینکه نه از این ور بام بیوفتید، نه از آن ور بام!
همانطور که گفتیم محتوا بدون لینک مثل رها کردن مخاطب در اتاقی بسته است، اما لینکسازی بیش از حد نیز باعث کاهش اعتماد کاربر و کاهش ارزش مطالب میشود!
آدرس صفحات، انگلیسی یا فارسی، مسئله این است!
در یک کلام خدمتتان بگویم: گوگل گفته است مهم نیست!
گوگل در مورد زبان آدرس صفحات میگوید: آدرس غیر انگلیسی برای صفحاتی با محتوای غیر انگلیسی مشکلی ندارد.
اما نکتهای که توجه به آن خالی از لطف نیست، این است که در نتایج برتر گوگل معمولا آدرس صفحات انگلیسیاند! همچنین آدرسهای انگلیسی برای لینکسازی و اشتراکگذاری مناسبتر هستند و همچنین قابلیت تحلیل و آنالیزشان در ابزارهای جانبی بیشتر است.
اما بطور کلی آنچه اهمیت دارد این است که آدرس صفحه تا حدی امکان باید کوتاه و معنادار باشد؛ همچنین کلمه کلیدی هدف هم در آدرس سایت باشد.
گوگل کیفیت را دوست دارد
یکی از سوالها در حوزه سئو این چنین مطرح است که تولید چه تعداد مقاله در هفته یا هر بازه زمانی کفایت میکند؟
در پاسخ باید چنین گفت که هرچند کیفیت محتوا بر کمیت آن ارجحیت دارد، اما تعداد مقالات و صفحاتی که در یک بازه زمانی منتشر میکنیم نیز در موفقیت سایت موثر است. البته پیش گرفتن مسیر "هر چه بیشتر بهتر" الزاما ما را به سعادت نمیرساند. در این زمینه باید تعادل مناسبی بین منابع، گستردگی محتوای هدف و زمان برقرار کنیم. اگر با منابع محدود، با هدف پیشرفت هر چه سریعتر فشار کاری را افزایش دهیم، محتواهای تولیدی افت کیفیت خواهند داشت.
به عنوان یک راهنمای کلی میتوان از هر نویسنده 2 الی 3 مطلب با کیفیت انتظار داشت. اگر تیم تولید محتوای بزرگی (بیش از 3 نفر) داریم بهتر است از ابزارهایی مثل "سردبیر" استفاده کنیم.
و به عنوان نکته آخر
در ابتدا فقط کلمه بود، الان تصویر هم هست
وظیفه تصاویر در یک مطلب بیش از هرچیز تسهیل انتقال پیام است و باید با دقت انتخاب شوند به طوری که بتوانند بدون حضور متن هم محتوای کلی متن را برسانند!
از طرف دیگر تعداد عکسهایی که استفاده میکنیم باید با موضوع متناسب باشد، برای مثال در مطالب گردشگری، تصاویر نقش پررنگی ایفا میکنند.
به عنوان معیاری برای تعداد تصاویری که باید در هر مطلب استفاده کنیم، به ازای هر جزیره محتوایی یک تصویر یا به ازای هر 150-300 کلمه یک تصویر مناسب میباشد.
سخن آخر
سئو دریایی است بی پایان
بیاموزید و تا میتوانید تجربه کنید :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
بالاخره ویزای سیاره پروکسیما رو گرفتم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
من مسئول رویای خودم هستم
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروکسیما؛ بهترین مسیر برای حرفهای شدن در تولید محتوا!