5 راهکار مهم برای اینکه نویسندهای شکست خورده باشیم
نویسندگی برای هر کس به یک شکل دیده میشود. کسلکننده، عشق، زندگی، حوصلهسربر و…
تمام اینها نامهایی هستند که شما میتوانید به کار ببرید تا نویسندگی را معرفی کنید. اما در این مقاله آنچنان مهم نیست که ما نویسندگی را به چه نامی صدا میکنیم. نکته مهم این است که ما چطور بتوانیم خود را به عنوان یک نویسنده شکست خورده به دیگران معرفی کنیم. این 5 روش کاملا علمی و تست شده هستند و به شما قول میدهم این راهکارها میتوانند قویترین نویسندگان را نیز به زانو در بیاورند.
تا انتهای این مطلب با من همراه باشید و این راهکارها را گامبهگام انجام بدید، اگر شکست نخورید یقه من را بگیرید و به هر دیواری که خواستید الصاق کنید.
مرحله اول - مطالعه تعطیل
مطالعه به شما کمک میکند تا از تجربیات دیگران استفاده کنید. به شما ایدههای خلاقانه میدهد. دایره لغات شما را گسترش میدهد. به طورکل خواندن نوشتههای دیگر نویسندگان به طور قابل توجهی به شما کمک میکند هنر نویسندگی را بیاموزید و به عنوان منبعی الهام بخش به بهتر و بیشتر نوشتن شما کمک میکند. شما در مسیر خود به همچین الهامی نیاز ندارید، چرا که بهتر و بیشتر نوشتن باعث میشود تجربههای جدید بدست بیاورید.
در نتیجه از همین الان با خودتان عهد کنید که به هیچ عنوان مطالعه نخواهید داشت تا یک گام به شکست نزدیکتر شوید.
تا اینجای کار شما با اهمیت بالای عدم مطالعه برای شکست خوردن در نویسندگی آشنا شدید. اما این تنها گام اول است. برای نتیجه گیری بهتر و سریعتر لازم است گامهای بعدی را بردارید.
نظر شما در مورد عدم مطالعه و تاثیر آن بر شکست در راه نویسندگی چیست؟
مرحله دوم - پیچیده بنویسید
من نمیدانم چه اسراری است که طوری بنویسیم خواننده نوشته ما را روان بخواند و آسان درک کند.
ما در گام دوم وظیفه داریم در تا حد زیادی به علائم و موارد نگارشی بیتوجه باشیم.از کلمات کلیشهای نا مرتبط با موضوع استفاده کنیم. جملات! جملات نباید کوتاه باشند، تا حدامکان بدون ترمز یک جمله را کش دهید و طولانی کنید. سادهترین موضوعات را بپیچانید تا مخاطب از آن سر در نیاورد.
در این مرحله شما خواننده را به طور باورنکردنی کلافه و سر درگم کردهاید. با اینکار نهتنها موفق شدید و را از خواندن مطلب خود بیزار کنید، بلکه با اینکار دستکم تا یک هفته به سمت مطالعه هیچ مطلب دیگری هم نمیرود.
مرحله سوم - به مخاطب بیتوجه باشید
نویسندگان موفق در نوشتههای خود تمام تلاش خود را انجام میدهند تا به بهترین نحو ممکن با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و این روند را حفظ میکنند و به آرامی تا انتهای مطلب پیش میبرند. این دقیقاً کاری است که شما نباید انجام دهید. شما تمام تلاشتان را میکنید تا با ارائه مطالب خارج از چارچوب موضوع مرتبط با خواننده، و را از خواندن مطلب خود بیزار کنید.
مورد دیگری که در این گام باید با جدیت هرچه تمامتر به آن توجه کنید عدم درک نیازهای خوانندگان و تلاش در برطرف نکردن این نیازها از طریق محتوا است.
به شما تبریک میگویم چراکه با اینکار شما باردیگر موفق شدید خواننده را از خواندن مطلب خود دور کنید.
حالا که تا اینجا پیش آمدبد، نشان میدهد اینکه نویسندهای شکست خورده باشید برای شما اهمیت بالایی دارد.
برای اینکه به این هدف خود برسید دو مورد پایانی را از دست ندهید.
مرحله چهارم - پیوسته ننویسید
یکی از مواردی که ممکن از نوشته شما را به یک مطلب یک دست و روان تبدیل کنید، این است که زمان و مکان خاصی را برای نگارش انتخاب کنید و پیوسته تا انتهای مطالب مشغول نوشتن باشید. در نتیجه تا جایی که ممکن است بدون برنامه ریزی، در بازههای زمانی متفاوت و در مکانهای مختلف اقدام به نوشتن کنید. برای اینکه در این گام هم موفق باشید، سعی کنید بعد از نوشتن هر پاراگراف گوشی خودتان را بردارید و کمی صفحات اجتماعی را چک کنید، به دوستان خود زنگ بزنید و برای صرف غذا و چای میز کار خود را ترک کنید. اگر این موارد کمکی به شما نکرد تماشای یک فیلم جذاب هالیوودی یا خالیوودی (بالیوود) میتواند کمک شایانی به شما بکند.
برای عدم پیوستگی در مطالب، شما از چه راهکاری استفاده میکنید؟
مرحله پنجم - بدون پژوهش اقدام به نوشتن کنید
رسیدیم به گام آخر که خودش به تنهایی به عنوان بمباتم عمل میکند. اگر نمیتوانید مراحل بالا را انجام دهید و انجام آنها برای شما دشوار است. به گام آخر یا تیر خلاص خوشآمدید.
من نمیدانم اصلاً چه اسراری است که با پژوهش، روی آمار و ارقام و با اطلاعات موثق مقالهای منتشر شود. در این گام از شما نمیخواهم کار خاصی انجام دهید. هیچ! حتی اگر تمام موارد بالا که به شما آموزش دادم را رعایت نکردید اصلاً ایرادی ندارد.
در این مرحله فقط کافیست به خودتان باور داشته باشید. شما عالم به تمام مسائل هستید. کسی بهتر از شما در مورد مطلبی که در مورد آن مقاله مینویسید اطلاعی ندارد. تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که دستبهقلم بشوید و شروع به نوشتن کنید.
وقتی مخاطب مطلب شما را مطالعه میکند و به فقر منابع و اطلاعات مقاله شما پی میبرد، احساس میکند او را احمق فرض کردید و تمام! این همان نقطه طلاییای است که شما بدون کوچکترین زحمتی به آن دست پیدا کردید.
تبریک میگویم! شما موفق شدید که موفق نشوید! اگر این مطلب بهاندازه کافی برای شما کاربردی بود، آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید و برای من بنویسید که شما چه راهکاری برای اینکه یک نویسنده شکست خورده باشید پیشنهاد میکنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
من؛ کجای این دنیام؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفر ده روزه من در دوره کارآموزش وب سیما
مطلبی دیگر از این انتشارات
۵ محتوا که چراغ راه تولید محتواست!