5+55 سرنخ برای کلافِ نوشتن


همه کسانی که میل به نوشتن دارند، در درون خود با گربه ای بازیگوش دست و پنجه نرم می‌کنند. این‌ گربه علاقه زیادی به کلاف‌های درهم پیچیده دارد. نوشتن هم می‌تواند به اندازه همین کلاف، درهم‌تنیده و گیج کننده باشد، اگر که سرنخ را پیدا نکنیم.

در ادامه قصد دارم به 5 سرنخ مهم برای نوشتن بپردازم.


سرنخ 1: بنویس، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد!

اولین و مهم‌ترین سرنخی که هر نویسنده‌ای بدان نیاز دارد، موضوعی برای نوشتن است. قصد ندارم با زدن حرف‌های فلسفی، ذهنتان را درگیر کنم. بلکه می‌خواهم راهکارهایی عملی و امتحان شده را با شما در میان بگذارم. موضوعات متعددی می‌تواند منشأ جرقه ذهنی برای نوشتن باشد. دیدن یک فیلم و حدس و گمان شما از ادامه روند داستان، می‌تواند ایده جذابی برای نوشتن به شما بدهد. گوش دادن به موسیقی یا حتی ورق زدن آلبوم قدیمی عکس، باعث تداعی خاطراتی می‌شود که زمینه ساز نوشتن شما است.

ذهن انسان سیال است و همیشه برای این طرف و آن طرف دویدن مشتاق. حتی اگر لزوماً نخواهید درباره آن خاطرات بنویسید، با تداعی آن‌ها می‌توانید به هزار و یک موضوع دیگر که در کسری از ثانیه به ذهنتان خطور می‌کند، دسترسی بیابید. باور کنید با انجام این روش، به جای یک موضوع، ده‌ها ایده برای نوشتن پیدا می‌کنید.

دوستی را می‌شناسم که اکثر ایده‌های نوشتنش را هنگام حمام کردن به دست می‌آورد!!! اگر شما هم، چنین عادات عجیبی دارید، نگران نباشید!


سرنخ2: برای رفع کچلی، واژه بکارید!

کسی که می‌نویسد باید خواننده قهّاری نیز باشد. مطالعه نه تنها بار علمی، بلکه دایره واژگان را نیز افزایش می‌دهد. نیازی نیست حتماً روزانه کتابی مثل جنگ و صلح تولستوی را بخوانید! با خواندن کتاب‌های جیبی ساده ولی ارزشمند نیز می‌توانید علی رغم زمان محدود، بار علمی خود را افزایش دهید. در هنگام مطالعه، کلمات و عباراتی را که برایتان تازگی دارند، جایی یادداشت کنید و تلاش کرده در نوشته‌های آینده خود از آن‌ها بهره ببرید.

یکی دیگر از راهکارها اینست که موضوعی را برای نوشتن انتخاب کرده و کلیه کلماتی را که درباره آن به ذهنتان می‌رسد، روی یک کاغذ یادداشت کنید. سپس برای هریک از واژه‌ها مترادف‌ها و متضاد‌هایی را که می‌دانید اضافه کنید. حتی می‌توانید کمی فراتر رفته و با جست و جوی واژه‌ها در لغتنامه یا وبسایت‌ها، کلمات جدیدی را مشاهده کنید. سپس هربار که می‌خواهید مطلبی را بنویسید، آن کاغذ را جلوی چشم خود قرار دهید. به طرز شگفت‌انگیزی اثر این کار در افزایش دایره لغات را خواهید دید.


به هر اندازه که ذهن ما از کثرت کلمات پربارتر باشد به همان اندازه اندیشیدن برایمان آسان‌تر، مایه دادن به مادۀ خام اندیشه‌ای که ذهن از آن بار برداشته ممکن‌تر و بیان آنچه در ذهن گسترش یافته سهل‌تر خواهد بود. چرا که «اندیشیدن» با «کلمات» صورت می‌گیرد نه با «اشکال» و «تصاویر»…
شاملو


سرنخ 3: فردوسی درونت را سرکوب کن!

یکی از سرنخ‌های مهم نوشتن، شناخت مخاطب است. با درنظرگرفتن مخاطبی که قرار است مطلبمان را بخواند، لحن نوشته را می‌توان رسمی یا خودمانی نوشت. برای فاخر شدن نوشته نیازی نیست از لحنی پرتکلّف استفاده کنیم. مگر قرار است شاهنامه بنویسیم؟! اگر پاسخ شما بله است و قصد دارید شاهکاری همانند فردوسی خلق کنید، بحثش جدا است. اما نوشتار هرچه لحن ساده‌تر و دوستانه‌تری داشته باشد، برای مخاطب خواندنی‌تر می‌شود.

یکی از راه‌های ساده برای نوشتن با لحنی خودمانی، تبدیل گفتار به نوشتار است. مطلبی را که می‌خواهید بنویسید، ابتدا با گفتار بیان کرده و صدای خود را ضبط کنید. سپس صدای ضبط شده را روی کاغذ پیاده کنید. به همین سادگی لحن نوشته شما از حالت بوتاکس کرده و تصنّعی خارج شده و رنگ و بوی صمیمیت به خود می‌گیرد.



سرنخ 4: همین که هستی، بهترینی!

برای تبدیل شدن به یک نویسنده خوب، الگو گرفتن از نویسندگان بزرگ کاری پسندیده و حتی ضروری است. اما فراموش نکنید که الگو گرفتن با کپی کردن تفاوت دارد. اگر قرار باشد من عیناً سبک نادر ابراهیمی را در نوشتن پیش گیرم، نه تنها نادر ابراهیمی نمی‌شوم؛ بلکه از زینب میثمی هم جدا میفتم. بنابراین لطف خواندن مطلب من به زینب‌وار بودن آن است. پس هرگز فراموش نکنید که سبک و سیاق نوشتن خود را حفظ کنید. چرا که به تعداد انسان‌های قلم به دست بر روی کرۀ زمین، سبک نوشتاری وجود دارد.



سرنخ 5: عذابِ لذتبخش

گاهی وقت‌ها احساس می‌کنیم که نوشتن تبدیل به عذابی الهی شده و حاضریم به جای آن هرکاری انجام دهیم. در این مواقع، به جای پاک کردن صورت مسئله، باید به فکر راه ‌حل بود. برای من، قرار دادن یک فنجان قهوه کنار میزم که عطرش فضا را پر کند، یکی از این راهکارهاست. البته همانطور که گفتم رایحه قهوه برای من آرامش بخش است نه خودش! یا مثلاً یک ریسه ستاره ای دارم که در گوشه‌ای از اتاق آویزان است و وقتی مغزم تمام کرکره‌ها را پایین می‌کشد، با روشن کردن این ریسه، نوری به درونم می‌تابد و قدرت ادامه دادن را باز می‌یابم.

شاید برای شما گوش دادن به موسیقی بی‌کلام یا نوشتن درباره آرزوها، یا حتی کشیدن چند نفس عمیق؛ راه حلی باشد برای بازگشت به نوشتن. نیازی نیست حتماً سراغ کارهای عجیب و پیچیده بروید. ایجاد لذّت برای نوشتن، گاهی می‌تواند به سادگی کنار گذاشتن تلفن همراه باشد!!!! مهم اینست که شما روش منحصر به فرد خود برای لذت بردن از فرایند نوشتن را کشف کنید.



این 5 سرنخ گفته شده، می‌تواند قدری کلاف درهم پیچیده نوشتن را باز کند. اما هرگز کافی نیست. درباره نوشتن و چگونگی آن، مطالب بسیاری وجود دارد. مطالعه این مطالب نیز مجدد به یک سرنخ نیاز دارد. اینکه بدانیم از کجا باید مطالعه درباره نوشتن را شروع کنیم. حالا که تا اینجای کار پیش آمده‌اید، با گرفتن این سرنخ،55 نکته کاربردی درباره اصول نویسندگی را مطالعه کنید و گره های کلاف نوشتن را باز کنید.