ترشحات یک موجود پارهوقت.
پاسخ به زندگی، جهان و همه چیز
1- مرحلهای در قبل از خواب/بعد از بیدار شدن وجود دارد که ذهن نمیتواند/نمیخواهد ساختار منطقی و دسترسی به اطلاعاتش را به شیوهی معمول و کاملا هشیارش در اختیار داشته باشد. در این مرحله انسان اتفاقات گذشته و آینده را با ویژگیهای عجیب و منطقهای پیچیده و روایتهای پستمدرنیستی مرور میکند.
۲- در مدخل عبارت ادبیات پستمدرن در وبسایت ویکیپدیا آمده است: «ادبیات پستمدرن ادبیاتی است که مشخصه آن تکیۀ شدید بر روشهای مانند ازهمگسیختگی، تناقض، و روایتهای سؤالبرانگیز است. این ادبیات (هر چند نه منحصراً) ولی اغلب بهعنوان یک سبک یا روند تعریف شدهاست که در دوران پس از جنگ جهانی دوم پدید آمدهاست. آثار پست مدرن به عنوان یک واکنش در برابر تفکر روشنگری و رویکرد مدرنیستی در ادبیات مدرنیست به وجود آمدهاند. ادبیات پستمدرن، جزئی از پستمدرنیسم است، و همانند پستمدرنیسم برای تعریف و طبقهبندی به عنوان یک «جنبش ادبی» تمایل به مقاومت دارد. در واقع، نقطۀ همگرایی ادبیات پستمدرن با مدلهای گوناگون از نظریه انتقادی، بهویژه در روشهای خواننده-پاسخ و ساختارزدایانه آن است. »
۳- انسان، خالق آثار هنری، شکافندهی علوم جهان و ماورای جهان، فاتحان قلههای علم و دانش، باهوشترینِ موجودات، اشرف مخلوقات یا هر اسم دیگری که دارد، هنوز در رسیدن به پاسخ نهایی مانده است. پاسخ به زندگی، به جهان، به همهچیز.
داگلاس آدامز، در کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها، در داستانی پستمدرنی و مملو از شوخیهای منطبق بر منطقهای قبل از خواب/بعد از بیدار شدن، که از قضا مخاطب را بسیار هم میخنداند (تأکید میکنم، بسیار)، پاسخ نهایی را پیدا میکند و در اختیار همهی ما قرار میدهد؛ پاسخ به زندگی، جهان و همهچیز. یعنی عدد ۴۲.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمیتونم نفس بکشم
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقدمهای برای اقتصاد، مورچهها، پارانویا و اینترنت
مطلبی دیگر از این انتشارات
ادغام و انزوا