دلنوشته خاص

نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ

رحمان  شاهسواری  کینگ  نویسنده
رحمان شاهسواری کینگ نویسنده

_درد و غم و غصّه اصلی انسان ها ،تنهائی ست

در شب های تاریک و سیه است که

تنهائی را کاملا لمس و احساس می کنی

واز پنجره خانه ات به شهر بزرگ می نگری

چراغ خانه ها روشن است

اما تو حس می کنی که روشنایی ها

هزاران انسان است که

به تنهائی تو تماشاگرند و می نگرند

اما کسی تو را صدا نمی زند و تو فکر می کنی

که شب تازه شروع گشته است

اما می بینی سپیده دم است

وطنین زیبایی از گوشه کنار شهر (بانک اذان)

به پا می خیزد

وبه تو روح وجان تازه ای می بخشد

ونسیم سحری زیبا ودلنشینی تورا نوازش می کند

وتو به سوی آسمان بی کران می نگری

ومی بینی

تو فکر می کردی که تنهائی

زیراکه خدای بزرگ و مهربان تا سپیدی صبح بیدار بوده و همیشه در کنار تو بوده و هست

ودر همه حال به تو می نگریست

وتو فقط با خدای خود تنها بوده ای .‌...

رحمان  شاهسواری  کینگ  نویسنده
رحمان شاهسواری کینگ نویسنده