رحمان شاهسواری کینگ نویسنده ایرانی
دنیا و روزگار
نویسنده: رحمان شاهسواری کینگ
ازتلخی روزگار وسرنوشت خود آموختم ،
که باید در زندگانی بسوزم و بسازم
اما از خداوند بزرگ خواستم که هرگز نریزم
زیراکه همیشه وهمه وقت به خدای یکتا ایمان و امید راسخ دارم واین را هم می دانم روشنی فردای من برای خود من در آینده نزدیک هست.
روزگار دل مرا شکسته
بال و پر مرا شکسته و نشسته
زیراکه قلب مرا همیشه شکسته
بدون اینکه چیزی بگوید، بار مرا بسته
دفتر زندگی مرا ،تمام نکرده بسته
روزهای خوش زندگانی را به رویم بسته
سفرجدایی را از قبل برای من ،آماده کرده و چمدان ها را بسته...
خداوندا ؛
روزگار به من دردهایی را داده است
که اسمشان غم و غصّه وجدائی و تنهائی ست.
بازی دنیا با روزگار و سرنوشته
گاهی پر از عشقه
گاهی خالی
و گاهی پوچ و خالی از هم چیزه
با وفایی و وفاداری از ماست
اما هزاران افسوس
بی صفائی وجفائی از روزگار است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نویسنده رحمان شاهسواری کینگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
جملات ناب و پرمحتوا از
مطلبی دیگر از این انتشارات
دل نوشته های ناب از کینگ ایرانی