محتوای خوب، مخاطب را جذب میکند؛ میفروشد و همیشه در ذهنها میماند.
داستان سرایی در برند چیست؟ (قسمت اول)
یکی از روشهای بازاریابی محتوایی داستانسرایی در برند است. اساس هر محصول پرفروش یا اثر هنری داستان اولیهای است که در ذهن خالق آن شکل گرفته است و چون داستان انسان را درگیر خود میکند بهتر از انواع دیگر محتوا در ذهن مشتری میماند. حتی فیلمهای خوب و دیدنی نیز براساس داستانهای خوب ساخته شدهاند. در مقاله پیش رو به تعریف داستان سرایی در برند، اهمیت داستان سرایی در تبلیغات و بررسی علتهای استفاده از داستان سرایی در بازاریابی محتوایی میپردازیم.
داستان سرایی چیست ؟
داستان سرایی هنر نمایش برند از ابتدای شکل گیری تا اوج است. مشتریان همیشه دوست دارند بدانند چرا باید از شما خرید کنند و مزیت شما نسبت به بقیه رقبایتان چیست؟ افراد دوست ندارند محصول به آنان فروخته شود بلکه دوست دارند تا خودشان برای خرید محصول اقدام کنند. در مسیر داستان مشتری درک می کند که با استفاده از محصول شما، زندگی او بهتر خواهد شد و استفاده از محصول یا خدمت شما مشکل او را حل خواهد کرد. قبل از اختراع کامپیوتر انسان تجربیات خود را از طریق داستان به دیگران منتقل می کرده است.
چرا داستان سرایی مهم است ؟
در گذشته مشتریان با انتشار محصول جدید اقدام به خرید می کردند و مدیران از فروش محصول آسوده خاطر بودند، امروزه به علت ارائه محصولات متنوع با کیفیت های گوناگون، مشتریان حق انتخاب دارند و احتمال خرید از شما پایین می آید. قصهگویی باعث میشود تا مشتری در اتمسفر ذهنی شما قرار گرفته و برای خرید از شما اقدام کند. زمانی که شما شکست ها و موفقیت های خود را در مسیر قصه گویی قرار میدهید، مشتری به شما اعتماد میکند. امروزه کمتر برند موفقی را می توانید پیدا کنید که داستانی نداشته باشد.
به کمک گوگل چه کارهایی میتوانید انجام دهید؟
با استفاده از امکانات گوگل مسافت 400 کیلومتری میان لاهور تا دهلی را به آسانی سفر کنید. در این تبلیغ میان دو دوست قدیمی مسافتها فاصله است. آنچه در انتها می بینید جذاب است. از اینجا ببینید. همچنین کسب و کار خانوادگی Grado Labs برند ساخت هدفون های دست ساز است. با اینکه در صنعت موسیقی و ساخت هدفون رقبای بزرگی چون beats در برابر این پدر و پسر قرار دارد، آنها تصمیم گرفته اند تا روی کیفیت صدای بهینه و راحتی حمل هدفون تمرکز کنند. از اینجا می توانید داستان شکل گیری و فعالیت های این برند را مشاهده کنید.
رابرت مک کی و توماس گریس در کتابی با نام «داستان گونه» به مطلبی با عنوان «لحظه یادگیری مغز» اشاره کرده اند. نویسندگان بیان میکنند لحظه یادگیری مغز در زمان مطالعه داستان اتفاق می افتد. داستان ذهن مخاطب را درگیر میکند تا اینکه در لحظهای چراغ «فهمیدم چه شد» روی سر مخاطب روشن میشود و هدف اصلی داستان برای مخاطب معلوم میشود. لحظهای که این چراغ روی سر مخاطب روشن شود، لحظه یادگیری مغز اوست. متخصصین عصب شناسی این پدیده را تائید کردهاند و بیان کرده اند که این موضوع بین 6 تا 8 ثانیه طول میکشد. در لحظه یادگیری، هر آنچه به مغز ارائه شود برای همیشه در مغز میماند. این موضوع اهمیت داستان سرایی را بیان میکند.
داستان سرایی برای کدام برندها مناسب است؟
مشتری از شما خرید می کند، تا حدودی از کیفیت محصول شما رضایت دارد. به جایگاهی می رسید که مشتری چیز بیشتری از شما می خواهد، باید ارتباط با مشتری عمیق شود. از کجا معلوم که رقیب شما همان محصول یا خدمت را با قیمت و شرایط مناسب تر به مشتری شما عرضه کند و شما این مشتریان را از دست بدهید؟ شما نیاز دارید تا مشتری دو آتشه بسازید، مشتری وفادار که تنها از شما خرید کند. با روایتگری خلاقانه مشتری را نسبت به کسب و کار خود آگاه کرده و او را وفادار کنید.
داستان سرایی برند در کدام مرحله از بازاریابی محتوایی قرار دارد؟
برای داستان سرایی در برند میتوان دو کاربرد اصلی درنظرگرفت. یکی برای کسبوکارهایی که پیشرفت ابتدایی را داشتهاند و خود را به عنوان برند موفق در کار خود مطرح کردهاند. آنها میخواهند که بیشتر از قبل در کسب و کار خود مطرح شوند و به اصطلاح لیدر بازار شوند. در این مرحله استفاده از داستانسرایی میتواند مناسب باشد. مانند برند لباسهای ورزشی نایک که در زمینه کاری خود کامل موفق شده است و حالا میخواهد از رقبای خود جلو بیفتد و از داستان ورزشکاران موفق جهان برای رسیدن به شعار خودش «فقط انجامش بده» (just do it) استفاده میکند.
استفاده دیگر برای توضیح دادن دلیلِ اقدامات و برنامههای شرکت است. هنگامی که شما ایونتی را برگزار میکنید، کمپینی را راه میاندازید یا لوگوی خود را طراحی مجدد میکنید میتوانید با داستانسرایی دلیل کار خود را توضیح دهید و بگویید که در شرکت شما چه اتفاقی افتاد که به این اتفاقات منجر شد. با این کار چون احساسات مخاطب بیشتر درگیر میشود، احتمال درگیر شدن با محتوا و در نهایت اقدام به آنچه که میخواهید بیشتر است. البته این دو کاربرد تنها کاربردهای داستانسرایی نیستند. داستانسرایی مانند تکنیکهایی است که در جای خود و با توجه به استراتژی شرکت باید از آن استفاده کرد.
چرا از داستان استفاده می کنیم؟
- داستان مفاهیم پیچیده را ساده میکند
- انسانها را کنار هم میآورد
- انگیزه میدهد و اشتیاق ایجاد میکند
- ارتباط با مخاطب را عمیقتر میکند
- روش خارق العاده ای برای یادگیری و آموزش است
- هیچ برند دیگری نمیتواند داستان شما را کپی کند
- مردم داستان را بیشتر دوست دارند و با داستان ارتباط بهتری برقرار میکنند
- به مشتری حس اعتماد میدهد
- حس همزادپنداری برای مشتری بوجود میآید. احساسات افراد را به هم متصل میکند و برای مشتریان
شما وفاداری میسازد. احساسات بیشتر از منطق باعث خرید محصول میشوند - شعار برند را به شکل ناخودآگاه میتوان در قصه گویی لحاظ کرد
- مطالعات علمی اثرگذاری داستان بر مغز انسان را تائید کرده است. داستان باعث ترشح هورمون
دوپامین در مغز شده که به تقویت حافظه و افزایش دقت منجر می شود - در فضایی که محصولات مشابه زیادی تولید میشود با قصه گویی میتوان تمایز ایجاد کرد
در پایان باید گفت در داستان پردازی از ناگفته ها میگوییم، قصد داریم تا مخاطب بهتر و عمیق تر با شما و آرمان هایتان آشنا شود و بداند از چه کسی خرید میکند. داستان جریان خلاصه و دنباله دارچالشهای هر روز کسب و کار شماست. داستان پردازی همه آن چیزی است که شما برای کسب و کار خود نیاز دارید. مشتری میخواند، می بیند، گوش میکند و از شما شناخت بهتری پیدا میکند. هر کسب و کار داستانی برای گفتن دارد و شما تنها نیاز به بیان آن دارید. سفر ما در داستان سرایی به پایان نرسیده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه موشن گرافيک جذاب تري طراحي کنيم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان سرایی توسط کاربران چیست؟ (قسمت دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
موشن گرافیست و کیف پول