نارضایتی اجتناب ناپذیر با چاشنی مدرنیزاسیون - زمینه‌های اجتماعی_فرهنگی پدیداری نارضایتی در ایران (در دوران پهلوی)

?
در این شماره از نشریه سیاست نامه وابسته به دانشگاه یزد در رابطه با نارضایتی اجتناب ناپذیر با چاشنی مدرنیزاسیون - زمینه‌های اجتماعی_فرهنگی پدیداری نارضایتی در ایران (در دوران پهلوی) چند کلمه ای را نوشته ام.
بدون تردید دوران پهلوی را می‌توان یک مقطع بسیار مهم و حساس تاریخی به لحاظ گذار از سنت به مدرنیته هر چند به صورت دست و پا شکسته و حتی گاها هیچ، در سپهر تاریخ کلی سرزمین ایران قلمداد کرد. استبداد شرقی رضاخانی به همراه باستان گرایی افراطی و البته اضافه کردن ناسیونالیسم رادیکالی در نهایت منجر به تغییرات بسیار زیادی در آداب و رسوم و هنجارها و ارزش‌ها و در نهایت بافت کلی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کشور ایران شد. تغییراتی که هر چند با ادعای مدرنیزه کردن ایران انجام می‌شد اما در نهایت نارضایتی فزاینده مردمی را سبب شد و ماحصل هیچ یا کمتر از هیچ را برای سلطنت پهلوی به همراه آورد. ناسیونالیسم رادیکالی پهلوی مولود معلول و ناقصی از انقلاب مشروطیت بود که روشنفکران و منور الفکر های عصر پهلوی و همچنین اشراف و دیوان سالاران پهلوی لاجرم نمی‌توانستند برنامه‌های توسعه‌ای خود را جدای از آن تصور کنند، باستان گرایی پهلوی نیز به دلیل غصبی بودن حق پادشاهی پهلوی رضا خان و کودتای غیر قانونی و در وهله اولی تر غیر مشروع او بود که ضرورت مضاعف پیدا می‌کرد؛ گره زدن سلطنت پهلوی به دوران پادشاهی کهن ایرانی و امپراطوری های ایرانی پیش از اسلام و سعی در نشان دادن علقه و علاقه وافر به شکوه و عظمت سرزمین ایران فقط و فقط به دلیل مشروعیت بخشی به حاکمیت سلطنت پهلوی بود و فاقد هر گونه دلیل موجه و غیر موجه دیگر می‌بود. اما در نهایت به جهت تثبیت حاکمیت پهلوی و همچنین ایجاد تغییرات گسترده برای از بین بردن فرهنگ رایج عمومی مردم و بقای بر جای مانده از دوران سلطنت قاجار، پهلوی را ملزم به استفاده افراطی از زور و استبداد و خفقان مطلق کرد.
در صورتی که در رابطه با
نارضایتی اجتناب ناپذیر با چاشنی مدرنیزاسیون
زمینه‌های اجتماعی_فرهنگی پدیداری نارضایتی در ایران (در دوران پهلوی)
شما نیز پیشتر مطلبی را خوانده اید و اطلاعات به روز تر و بهتری را در این باره دارید خیلی خوشحال می شوم که با من هم به اشتراک بگذارید.
برای دانلود نشریه سیاست نامه شماره 8 ام اسفند ماه 1401 می توانید روی عکس بالا یا بر روی دانلود کلید نمایید.
دوران سلطنت قاجاریه نمایش گر نفوذ و قدرت مذهب و قشر روحانیت در بدنه مردم و حتی در بین خواص و رجال سیاسی و اشراف و درباریان بود؛ ماجرای جنبش توتون و تنباکو و تحریم آن توسط میرزای شیرازی شاید به یادماندنی‌ترین قاب از جنبش‌های سیاسی اجتماعی عصر معاصر به شمار می‌رود. به همین دلیل صرفاً در سال‌های ابتدایی حکومت پهلوی به دلیل نیاز به تأیید و مشروع سازی و در نهایت پذیرش سلطنت پهلوی‌ها در میان ملت بود که شاهد برخی روابط حسنه، آن هم به صورت بسیار جزئی و کوتاه ما بین رضا خان پهلوی و برخی از رجال روحانی و مذهبی هستیم اما در نهایت رضا خان میرپنج با علم به این موضوع که تثبیت حاکمیت پهلوی و مشروع سازی آن از سه مجرای کلی قابل دستیابی است یعنی از طریق مجلس (نخبگان و روشنفکران و خواص) برای به دست آوردن مشروعیت سیاسی داخلی، روحانیت (به دلیل نفوذ فراوان در میان مردم) به جهت تحقق مشروعیت الهی و در نهایت شناسایی دوفاکتو توسط نظام بین الملل (قدرت‌های بزرگ و همسایگان) به دلیل گرفتن مشروعیت سیاسی خارجی، اقدام به سیاستگذاری های جدید و ایجاد تغییرات ساختاری با استفاده از ابزار تهدید و زور و استبداد کرد.
مهم‌ترین تغییرات ایجاد شده توسط پهلوی را می‌توان زدودن دین و مذهب و به اصطلاح لائیسته سازی یا لائیک کردن مردم و دولت (دنیا گرایی صرف و سکولاریسم)، حذف قومیت‌ها، ترویج ملی گرایی، مدرنیزاسیون وابسته و تقلیدی از غرب، تحقق برابری جنسیتی و در نهایت به صورت خلاصه، گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن یک دست بیان کرد. تغییر اسامی شهرهایی همچون بندر انزلی به بندر پهلوی یا ارومیه به رضائیه و هم چنین فرستادن دانشجویان و محصلان به فرنگستان و استفاده افراطی از فارغ التحصیلان دانشگاه‌ها و مدارس خارجی در مناصب حکومتی، اجبار مردان به استفاده از کلاه پهلوی (نمدی اروپایی) و اجبار به کشف حجاب زنان همگی نشان دهنده درک ناقص و غیر واقعی از وضعیت جامعه ایرانی توسط پهلوی‌ها دارد. واقعیت آن است که بافت جامعه ایرانی را می‌توان در هم تنیدگی ارزش‌های دینی توامان با ارزش‌های اخلاقی و در نهایت عزت و استقلال و بیگانه ستیزی و هم چنین قائلیت به آداب و رسوم و سنن اقوام و قبایل دانست. هرگاه که یک یا چند مورد از این ارزش‌ها و آداب و هنجارهای بیان شده تهدید گردد یا به گونه‌ای دچار لغزش گردد موجب اعتراض و و دادخواهی جمعی و عمومی مردم می‌شود.
پیامدهای اصلاحات ایجاد شده پهلوی‌ها در نهایت نارضایتی‌های زیادی در میان اقوام و مذاهب و اقلیت‌های زبانی به وجود آورد. پیامدی که با ادعای مدرن سازی جامعه صورت پذیرفت ولی در نهایت منجر به استبداد و تثبیت حاکمیت پهلوی‌ها می‌شد. دشمنی با سلسله پیشین (قاجاریه) موجب شده بود که بسیاری از میراث فرهنگی و تاریخی بر جای مانده از تاریخ ایران به یغما برده شده و از میان برود. اصلاحات سطحی، بی قاعده، نامنظم، کورکورانه و تقلیدی صرف از اروپا و غرب و به راستی ویرانگر سبب ویرانی هویت و فرهنگ و عزت ایرانیان گشت. باور به اینکه ما نمی‌توانیم در جای جای کشور رخنه کرده بود و استفاده از تکنسین‌های خارجی در همه بخش‌ها و سطوح به وفور مشاهده می‌شد. عزت ملی از دست رفته موجب نابودی دنیای جوانان زمان پهلوی شده بود. نداشتن آزادی و استبداد تاریک پهلوی باعث از بین رفتن دین و مذهب و نابودی آخرت آن‌ها نیز شده بود و بنابراین چاره‌ای جز قیام و انقلاب و حرکت و مجاهدت برای آن‌ها باقی نمانده بود. کوتاه سخن آنکه نه باستان گرایی پهلوی را می‌توان اصیل دانست و نه ملی گرایی آن‌ها را، چرا که با اندک تفکری در اقدامات و تغییرات ایجادی آن‌ها می‌توان رگه‌های ضد ناسیونالیستی و ضد باستان گرایی را به وفور در اقدامات سلطنت پهلوی مشاهده کرد. تلاش برای از بین بردن علایق دیرینه ایرانیان نتیجه‌ای جز نابودی و انحطاط برای دودمان پهلوی به همراه نداشت. بنابراین نارضایتی ازتغییرات سریع، مستبدانه و همراه با فشار از بالا به پایین در طول سلطنت پهلوی افزایش یافته در نهایت منجر به انقلاب اسلامی با شعار اصلی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی توسط مردم شد.
همچنین شما می توانید که در پیامرسان ایتا در کانال «در مسیر خرد و اندیشه» نوشته ها و مطالب من را دنبال کنید.
و همچنین خیلی تشکر و قدردانی می کنم از تیم بسیار خوش فکر و خلاق و جوان و خوش آتیه نشریه سیاست نامه و خیلی سپاسگزارم که فرصت همکاری در این شماره از نشریه را به بنده دادند.?
✍️ رامین نصیری - کارشناس ارشد مسائل سیاسی
خواندن متن کامل یادداشت بنده در ویرگول: https://vrgl.ir/nKQTZ
لینک به این مطلب به آدرس : https://1da.ir/aphGwxsZ