(INTP)جهان هر فرد، به اندازه وسعت فکر اوست." خونم جوهر خودکارمه" دانشجو معلمِ فرهنگیان| امورتربیتی
🌹اپیزود نُهُمِ روان شو| سخنانی از زنانگی و زندگی👸🏻
سلامِ گوارا و زلالِ آسمان نشانِ روان نویسِ ویرگول را پذیرا باشید🌞🌻
مهمان داریم، چه مهمانی.
صفا آمده، صمیمت آمده، کلی عشق و دنیای زیبای زنانه آمده!
مگه میشه حرف از بانوان باشه و پای سرکار خانم فاطمه بخشی عزیز به میان نیاد؟
خانمی که بشدت محترم و متشخص هستن و کلی ازشون یاد میگیرم🌖
از آخرین پستشون هم میشه فهمید که چقدر ریزبین و با ظرافت هستند، با اینکه مجرد هستند اما شک ندارم از خیلی از خانم های متاهل، در این زمینه دانش و آگاهی بیشتری دارند.
بیشتر از این معطل تون نمیکنم،
بریم و از پاسخ های متفکرانه ایشون در حیطه بانوان بیاموزیم و لذت ببریم.
با تشکر از حضور به عمل آوردن ایشون🪻🙏🏻
سوال اول: مهمترین ویژگیهایی که یک خانم جوان و متشخص داره چیه؟
تشخّص و جذابیت یک خانم جوان چند شاخصه اصلی داره؛ ۱_به ظاهر خودش اهمیت میده و در این زمینه اهل افراط و تفریط نیست. ۲_ به روحیاتش به اندازه ظاهرش توجه میکنه و نمیذاره روزمرگیها و یا مشکلات زندگی باعث بشن علایق و دلخوشیهای کوچیک و بزرگ زندگیش از یادش بره و بنابراین زندگیرو سخت نمیگیره و غالبا شاد و با نشاطه. ۳_به دنبال توسعه فردی هست و سعی میکنه هر روز یک قدم به سمت بهتر شدن برداره. ۴_ مراقب گفتار و رفتار و همنشینش هست. هرجایی نمیره، تن به هر کاری نمیده و به هر آدمی اجازه مصاحبت و همنشینی نمیده. چارچوب مشخصی داره که خودش تعریف کرده. ۵_ عزت نفس بالایی داره و به اندازهای که خودش رو شایسته احترام میدونه برای دیگران احترام قائله.
سوال دوم: لطفا چندتا از کتابهایی که در امور زنان مطالعه کردید معرفی بفرمایید؟ دختر بابا (مورین مورداک) ژرفای زن بودن (مورین مورداک) رازهایی درباره زنان (باربارا دی انجلیس)
سوال سوم: بیشترین ظلمی که در حق زنان شده چیه؟ بزرگترین ظلمی که در حق زنان شده تحمیل معیارها و سنجههایی هست که به زنها حس بیارزش بودن القاء میکنه و باعث میشه خودشونو اونطور که هستند دوست نداشته باشند. مثلا اگر زنی کمر باریک و اندام موزونی داره ارزشمنده و اگر تناسب اندام نداره خواستنی نیست! اگر زنی بیحجابه مدرن و ارزشمنده ولی اگر محجبه هست عقب افتاده هست و بی ارزش! (و یا بالعکس) اگر زنی اهل عمل زیبایی نیست، اهل آرایش نیست و خودش رو اونطور که هست دوست داره ارزشمند نیست و بخاطر قوز بینی یا لبهای نازک مورد انتقاد و تمسخر قرار میگیره و بهش حس بیارزش بودن القا میشه! بها دادن به زنان شاغل و القای بیارزشی به زنان خانهدار، بها دادن به زنان تحصیلکرده و القای بیارزشی به زنانی که بنابه هر دلیلی از تحصیل محروم موندن و یا عامدانه نخواستند تحصیل کنن، جدا کردن زنان از فطرت مادرانه و القای این عقیده که بچهدار شدن مانع پیشرفت اونها خواهد شد و ...
دنیای امروز بیرحمانه زنان رو از هویت اصلی خودشون و تنوعی که در فردیت افراد وجود داره جدا کرده و میخواد جامعهای یکدست از زنان بسازه که فرسنگها از اصلِ خودشون فاصله گرفتند و شبیه همدیگه شدند. کلینیکهای زیبایی پر از زنانی است که تسلیم این القائات شدند. در محیط کار زنان بسیاری هستند که صرفا برحسب القائات جامعه وارد بازار کار شدند تا حس ارزشمندی پیدا کنند و نه بر حسب علاقه خودشون! و چه بسیار زنانی که برحسب همین القائات از مادر شدن فرار میکنند!
سوال چهارم: قشنگترین قانونی که در اسلام برای بانوان وجود داره چیه؟ بنظرم تعیین حریم برای محرم و نامحرم زیباترین قانون اسلام هست. وقتی که هیچ مردی بجز محارم، اجازه نداره بدن زن مسلمان رو لمس کنه و حتی باهاش دست بده! این قانون زنهارو تبدیل میکنه به ملکههای دستنیافتنی :)
سوال پنجم: تا بحال شده آرزوی پسر بودن داشته باشید؟ چرا؟ نه! من هیچوقت نخواستم دنیای قشنگ دخترونه رو با وجود همه محدودیتهایی که گاهاً داشتم با دنیای مردونه عوض کنم! شاید بخاطر اینکه زیبایی، ظرافت، لطافت، نجابت، عشق و محبت و احساسات عمیق زنانه، همدم و مونس بودن و ... همه اینهارو به قدرت فیزیکی، آزادی مدنی و البته مسئولیتهای سنگین مردانه ترجیح میدم. من واقعا از جنسیتم لذت میبرم و معتقدم دنیایی که توی اون موی بلند، لاک جیغ، پیراهنای رنگی و کفش تقتقی نباشه معنایی نداره :)
سوال ششم: بنظرتون تفاوت خانمهای ایرانی با خارجی چیه؟ بنظرم زنان در سراسر دنیا یک روح واحد دارند، یک فطرت واحد با اشتراکات بسیار زیاد. ما زنها هرجای دنیا که باشیم دغدغههای اساسی مشترک داریم. البته که بواسطه متفاوت بودن خانواده، فرهنگ، جغرافیا، دین و حاکمیت، تفاوتهایی در جایگاه زنان هر کشور وجود داره. لذا مبنای ارزشگذاری زنها در هر کشوری متفاوته. فکر میکنم در ایران نسبت به سایر کشورها کمتر زن رو به دیدِ یک کالای تجاری میبینن و از این نظر بهشون بهای بیشتری داده میشه. من نگاه تجاری و ابزاری به زنهارو در عمده کشورها میبینم و تأسف میخورم. علاوه بر اون هنوز ازدواج سفید و همجنسگرائی و امثال این رهاوردهای مزخرف غربی در ایران به رسمیت شناخته نشده و خداروشکر هنوز در کشورمون «زن بودن» مفهوم روشنی داره و نیاز به تفسیر نداره!
سوال هفتم: آیا با قواعد و نظریه فمنیسم موافق هستید؟ چرا؟ فمنیسم برای من یک ایدئولوژی مبهم و نامشخص هست. اولین باری که با واژه «فمنیسم» آشنا شدم فکر کردم جنبشی برای احیای حقوق زنان باشه و پیش خودم گفتم چه عالی! با این حساب منم فمنیستم! اما هرچی بیشتر با فمنیسم و فمنیستها برخورد داشتم فهمیدم مطالبات من با حقوق مد نظر اونها همپوشانی چندانی نداره. بنابراین فمنیسم رو تا جایی که مدافع حقوق طبیعی زنان باشه مثل حق اشتغال، حق تحصیل، حق مالکیت، حق رأی، عایدی یکسان در ازای کار یکسان، حقوق برابر در ازدواج و ارث و... باهاش موافق هستم اما جایی که در مقابل مردان میایسته، تفاوتهای بین زنان و مردان رو انکار میکنه و خواهان برابری جنسیتی هست مخالفم! بنظرم هیچوقت زن و مرد نمیتونن باهم برابر باشند و این عقیده از اساس غلط هست.
سوال هشتم: کدام رفتار خانمها باعث شده از همجنس بودن باهاشون شرمسار بشید؟ ۱_جایی که بعضی خانمها به همجنس خودشون خیانت میکنند و با مرد متأهل وارد رابطه میشن! یا از قدرت زنانهشون و شهوت مردها سوءاستفاده میکنند و مردها رو در راستای منافع خودشون فریب میدن! ۲_وقتیکه میبینم عدهای از خانمها برای بدن خودشون ارزش قائل نیستند و سرِ نجابت خودشون قمار میکنن و در ازای یک شرط حاضر میشن عکس نود(برهنه) از خودشون در یک فضای عمومی منتشر کنن! ۳_زمانی که میبینم استفاده از الفاظ رکیک (ولو به شوخی) جزو ادبیات روزمره و لقلقه زبان بعضی دختران امروز شده!
سوال نهم: کدوم لحظه از زندگیتون عمیقاً به زن بودن خودتون افتخار کردید؟ هربار که میبینم زنی در کشاکش ناملایمات و سختیهای زندگی به پرورش جسم و روح خودش میپردازه و خودش رو بعد از بارها شکستن بازسازی میکنه، هر بار که مردی قلباً عاشق زنی میشه و به عظمت این عشق اعتراف میکنه، هر بار که عشقی به ثمر میرسه و نوزادی از بطن یک زن متولد میشه، هربار که کودکی در دامن پاک یک زن قد میکشه و در قامت زن و مردی موفق و نامدار وارد جامعه میشه، هربار که پرچم کشورم به قدرت و غیرت یک زن به اهتزاز درمیاد، هربار که مردی در اوج قله موفقیت از همسر یا مادرش تشکر میکنه و هر بار که انعکاس اعجاز و قدرت خداوند رو در خلقت مادرم میبینم سرم رو بالا میگیرم و با تمام وجودم به زن بودنم افتخار میکنم.
سوال دهم: تفاوت یک زن قوی با یک مرد قوی چیه؟ یک زن قوی برای اثبات قدرت خودش باید با خیلی چیزها بجنگه؛ با کلیشههای جنسیتی رایج در جامعه، با محدودیتهایی که در بعضی خانوادهها و فرهنگها وجود داره، با باورهایی که از بدو تولد بهش داده شده و تلقین اینکه جنس دوم یا جنس ضعیف هست و... اما یک مرد برای اثبات قدرت خودش مسیر هموارتری خواهد داشت.
سوال یازدهم: چندتا راهکار برای تقویت اعتماد به نفس خانمها؟ ۱_خودشناسی و خود باوری؛ وقتی ما خودمون رو بشناسیم، به علایق و استعدادهامون پی میبریم و به تواناییهامون باور پیدا میکنیم. ۲_مهارت آموزی؛ وقتی علایقمون رو شناختیم حالا میتونیم پرورشش بدیم. ۳_رضایت فردی؛ وقتی علایقمون پرورش پیدا کرد حالا یک احساس رضایت درونی داریم که بهمون اعتماد به نفس فوقالعادهای میده. ۴_احترام به خود؛ این احترام علاوه بر نمود درونی باید در تمام جنبههای ظاهری و رفتار و گفتار یک زن نمود پیدا کنه. چنین زنی نه خودتحقیری میکنه و نه اجازه میده کسی تحقیرش کنه. بخاطر ارزشی که برای خودش قائله مانع از این میشه که ملعبه دست کسی بشه یا اسیر جریانسازیها و عیارگذاریهای پوشالین دنیای اطرافش بشه. ۵_آرامش در سایه ارتباط با خدا؛ وقتی به خدا تکیه کرده باشیم دیگه از چیزی نمیترسیم و اگر هم اضطراب و نگرانی به سراغمون بیاد موقت و گذرا خواهد بود چرا که عظیمترین نیروی هستی رو در لحظه لحظه زندگیمون حس خواهیم کرد. آرامش مهمترین نشانه اعتماد به نفس هست.
سوال دوازدهم: چه حرفی با خانمهایی که به اندازه کافی به خودشون عشق نمیورزند دارید؟ چی باعث شده فکر کنی دوستداشتنی نیستی؟ حرفای دیگران؟ نکنه با آدمایی در ارتباطی که بهت حس ناکافی بودن میدن؟ نکنه خودتو با دیگران مقایسه میکنی؟ حیف نیست کپی دیگران باشی؟ خودتو بپذیر با همه محاسن و معایبی که داری. تو هر نقصی هم که داشته باشی روح پاکی داری که تجلی صفات زیبای خداست. خودتو بخاطر همه صفات زیبایی که داری دوست داشته باش. قول میدم قشنگیای زندگی از اونجایی شروع میشه که خودتو دوست داشته باشی و برای خودت ارزش قائل باشی.
سوال سیزدهم: دیدگاهتون در مورد خانمهایی که بطور افراطی آرایش میکنند و یا دست به عملهای زیبایی میزنند چیه؟ یادمه یه خانومی میگفت خیلی مورد انتقاد قرار میگیرم و بهم حمله میشه که چرا به خودم نمیرسم؟! در حالیکه من هر روز از محل کار تا خونه رو از مسیرهای جدید میرم تا دچار روزمرگی نشم، ورزش میکنم، رژیم غذایی مناسبی دارم که در اون تمام املاح و ویتامینها و فیبرهای موردنیاز بدنم تامین بشه، در برنامه روزانه خودم زمانی رو به مراقبه و زمانی رو به مطالعه اختصاص دادم. هفتهای یکبار به طبیعت میرم تا از تنشها و فشارهای عصبی رها بشم، مراقب پوستم هستم و از ضد آفتاب و ماسکهای هفتگی استفاده میکنم و... با تمام اینها باز هم بهم میگن «چرا به خودت نمیرسی؟!» مفهوم «به خود رسیدن» این نیست که توی آرایشگاهها بست بشینیم و درگیر دکلره و لایت و هایلایت و کراتینه کردن مو و امثال اون باشیم. «به خود رسیدن» این نیست که مدام دنبال کاشت و ترمیم ناخن و مژه و ابرو باشیم. «به خود رسیدن» این نیست که مدام پولهامونو توی کلینیکهای زیبایی هدر بدیم و لبهای قلوهای و اندام مصنوعی برای خودمون بسازیم. درسته که جراحی زیبایی و لوازم آرایش ابزاری هستند تا ما نواقص اساسی خودمونو اصلاح کنیم و حس بهتری نسبت به خودمون پیدا کنیم اما باید بدونیم که صنعت مد، صنعت جراحی پلاستیک و صنعت آرایشی همگی بخاطر منافع خودشون تبلیغات گستردهای انجام میدن تا برای ما نیاز کاذب ایجاد کنن. بهشون اجازه ندیم که برای پر کردن جیبهای خودشون جسم و فکر و روح و وقت و دارایی ما رو قربانی کنن. یادمون باشه اونها هیچوقت اجازه نمیدن ما نسبت به خودمون و چیزی که هستیم احساس رضایت داشته باشیم. مراقب باشیم تو دامشون نیفتیم. اونها باید در خدمت ما باشند نه ما در خدمت اونها!
سوال چهاردهم: چی باعث شده که بگن قدرت درون یک زن خیلی قویتر از قدرت جسمی مردانه است؟ قدرت درون یک زن نامحدود هست ولی قدرت فیزیکی یک مرد، محدود. در کل من فکر میکنم یک انسان فارغ از اینکه زن باشه یا مرد، اگر خودش رو بشناسه و توانمندیهاشو کشف کنه و به خدا (کائنات یا انرژی نامحدود هستی یا هر اسمی که براش میذارید) ایمان داشته باشه یک قدرت نامحدود پیدا خواهد کرد.
سوال پانزدهم: «از دامن زن مرد به معراج میرسه» رو توصیف کنید؟
زنها این قدرت رو دارند که روحی رو، جامعه ای رو و تمدنی رو پرورش بدن. زنها بنیان اساسی خانواده هستند و اگر بر اساس فطرتشون عمل کنند میتونند به تکامل یک جامعه در راستای سعادت و خوشبختی بشریت جهت بدن. هر مردی به هر جایگاهی که برسه از دامن یک زن میرسه.
حسن ختام؛
من زن بودن را دوست دارم ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﻢ اﻣﺎ ﺩﻭست دارم... ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺭﻧﮕﯽ ﺭﻧﮕﯽ ﺳﺮﺧﻮﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ...کوتاه کوتاه ﮐﻨﻢ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺷﮕﻔﺖ ﺁﻭﺭﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺗﺎه ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻥﻫﺎ همین که با یک موزیک شاد برقصم با یک ترانه ملایم در اوج احساس روم و همنوایی کنم با دلنوازترین سرود زندگی ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺍﺭﻏﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺁﺑﯽ ﻭ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻭ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﭙﻮﺷﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻤﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﭘﺪﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮐﻨﻢ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺷﮏ ﺑﺮﯾﺰﻡ ﺁﺳﺎﻥ بخندم ﻫﻤﯿﻦ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ و اگر تو هم مانند من یک زنی خودت را به صرف قهوه ای در یک خلوت دنج میهمان کن! برای خودت گاهی هدیه ای بخر! وقتی به خودت و روحت احترام می گذاری احساس سربلندی می کنی آنوقت دیگر از تنهایی به دیگران پناه نمی بری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد می کنی یادت باشد...برای یک زن عزت نفس غوغا میکند! ﻣﻦ ﺯﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﺩﻭست ﺩﺍﺭﻡ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
?اپیزود چهارم روان شو?| شنا در دریایِ سیاست!?
مطلبی دیگر از این انتشارات
☢اپیزود دوم روان شو?| پرسش و پاسخ شیمی!?
مطلبی دیگر از این انتشارات
🟡اپیزود هفتم روان شو| بشنوید از پیچ و خم نویسندگی✍