(INTP)جهان هر فرد، به اندازه وسعت فکر اوست." خونم جوهر خودکارمه" دانشجو معلمِ فرهنگیان| امورتربیتی
اپیزود هَشتُمِ روان شو| نوش جان کنید از شعر و ادب☕☔
سلام و نور و روشنایی به قلب هاتون❤️✨
به هشتمین قسمت از 《روان شو》خوش اومدید!
مهمان این اپیزود، آقا رهام هستند، کسی که وقتی اسم شعر و موسیقی میاد، به شخصه یاد پست های ایشون می افتم، تقریبا برای هرنوع سلیقه و ذائقه ای، ایشون یک محتوا برای ارائه در دست دارند! و به نظرم از اون دست انسان هایی هستند که علاوه بر تلاش برای انسانیت، احساسات رو خیلی خالص و عمیق حس میکنند.
و بنیانگذار یک اتفاق خداپسندانه و شیرین در ویرگول با عنوان _سالگرد_هستند که با مقدار مبالغی که توسط شما عزیزان جمع آوری میشه، یک حرکت مفید و خیر انجام میدن،
این هم لینک آخرین پست مربوطه:
https://vrgl.ir/VLCUC
خدا خیرشون بده و امیدوارم امثال ایشون خیلی بیشتر بشه🌤🌱
1. این حجم از علاقتون به شعر از کجا نشات می گیره؟
حقیقتش نمیدونم. از سه سال پیش شروع شد و فقط میتونم بگم که همش من باب یه تجربه زیسته از مفهومی به نام عشق بود. عشق یه حس جدیدی داشت که برای من ناشناخته بود و خیلی اتفاقی دیدم که تو شعر میتونم آدمایی رو پیدا کنم که چه بسا از من بیشتر درد کشیدن و خب چی بهتر از این؟ میشه رنج رو تقسیم کرد و تنها نبود و این خیلی اتفاق مبارکیه. ازشون خیلی آموختم خصوصا سعدی که در اون زمان بسیار مدیونش هستم.
2. حافظ رو به کسی که هیچ شناختی ازش نداره چطور معرفی می کنید؟
تو ایران که بعیده کسی شیخ رو نشناسه ولی فرض محال در نظر بگیریم من میگم حافظ رقاصه. یادمه یه بار الهی قمشه ای میگفت عطار رقص کنان اومده و از جهان گذشته. من این حس رو نسبت به حافظ دارم. یه ریتم خاصی داره، در قید و بند نیست. این چرخشش بین لغات، بین جهان، بین مفاهیمی که خیلی اوقات همدیگر رو نقض میکنن شگفت انگیزه. یک انسانی که حقیقتا جمع اضداده. به قول خودش:
غلامِ همتِ آنم که زیرِ چرخِ کبود / ز هر چه رنگِ تعلق پذیرد آزادست
3. الگوهای زندگیتون چه کسانی هستند؟
من سعیم این بود از هرکسی یه تیکه درست رو شخصی سازی کنم چون حقیقتا به نظرم نمیشه شبیه کسی شد فرق ها بسیاره و هرکسی باید تلاش کنه خودش باشه (کلیشه ای حرف زدم ولی به نظرم حرف درستیه) ولی اگر بخوام اسم ببرم حافظ، مولوی، با یه چرخش عجیب میرسیم به نیچه، اپیکور عزیز، اروین یالوم و معاصر تر الهی قمشه ای، محسن بیات زنجانی، محسن چاوشی، آذری نژاد (یک روحانی هستند ایشون که تو روستاهای محروم میرن و مدرسه میسازن و تدریس میکنن) صد البته بابام (راجب بابام شاید یه روز جداگانه نوشتم ولی هر موقع بهم گفتن شبیهش هستم واقعا خداروشکر کردم.) و خب خیلی های دیگه هم هستن که الان ذهنم یاری نمیکنه. این آدما از نظر ذهنیت و جهان بینی ممکنه هیج وجه شباهتی نداشته باشن ولی به نظرم همینه که شگفت انگیزه. لنزهای مختلف برای دیدن باعث میشه آدم یه مقدار ذهنش بازتر باشه به اطرافش. اینکه آدم بفهمه حقیقت در اختیارش نیست و هر نگاهی ارزشمنده میتونه به انسان برای رشدش کمک کنه.
اینم بگم که اسمی از بزرگترین آدمی که میشناسم بین این اسامی نیاوردم چون خیلی حسابش جداست و من هم خیلی کوچیک تر از این که بتونم حتی به عنوان الگو به او نگاه کنم. علی (ع) حسابش خیلی جداست.
4. موردعلاقه ترین شعری که خوندید؟
اگر یک غزل کامل منظوره، شعر فوق العاده مولانا برام همچنان بهترین خواهد بود. مثل افسانه می مونه، کاراکترها دارن حرکت میکنن و هر لحظه جهانی تغییر میکنه. یه حماسه تمام عیاره واقعا خصوصا با صدای همایون شجریان.
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون / دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید / چو کشتیام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی بر آن کشتی که تختهتخته بشکافد / که هر تخته فروریزد ز گردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را / چنان دریای بیپایان شود بیآب چون هامون
شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را / کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا / چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
چه دانمهای بسیار است لیکن من نمیدانم / که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
ولی اگر بیت خاص مدنظر باشه تا بی نهایت انتخابم این بیت سعدیه چون حقیقت کلمه به کلمهاش رو زیستم و میدونم منظورش چیه و چقدر واقعیه. پر از روحه این بیت:
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو» / ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
5. با کدوم شاعر معاصر مسحور میشید؟ + سنتی
بین معاصرها فاضل نظری، کاظم بهمنی، حسین صفا و به تازگی یاسر قنبرلو. قلم و دیدگاهی دارن که خیلی جذابه و حقیقتا شگفت انگیزه برام لغاتی که به کار می گیرن.
از سنتی ها هم تا مدت ها مولوی برام اول بود ولی خب یک انسان به غایت عزیز کاری کرد که حافظ رو خیلی زیاد در آغوش بگیرم.
6. محبوب ترین تفریحتون چیه؟
الان که فکر میکنم خیلی تفریح نکردم این یکسال برای همین چیزی برای اشاره کردن ندارم ولی پیاده روی فوق العادست برام. سیر و سلوک خودش رو داره، پبشنهاد میکنم کتاب "پیاده روی و سکوت در زمانه هیاهو" رو بخونید. خیلی جذابه. من هر از گاهی چاوشی میذارم و قدم میزنم، یا پادکست گوش میدم و راه میرم و خیلی لحظات خوبی باهاش دارم و حالم رو خوب میکنه خصوصا اگر بارونی هم باشه که دیگه عالی.
7. مواقع دلگیری معمولا چیکار می کنید؟
چایی می ریزم، شجریان پلی می کنم و سعی می کنم بیشتر غمگین بشم. نمیدونم چرا جواب میده. غم خیلی درخشانه و کمک کننده است. عمق غم همیشه درسی برای آموختن و یادگرفتن هست. شاید بشه یه روزی بشینیم و راجبش حرف بزنیم. پیشنهاد میکنم به همه شجریان رو، از این جهت که تجربه عرفانی به شما میده و حقیقتا روح پرواز میکنه با صدای این آدم.
ولی یه راه دیگه دارم که خیلی شخصی به حساب میاد ولی یه مداحی از عموم دارم که دیگه خیلی حالم بد باشه و اگر تنها باشم اونو میذارم و گریه میکنم. حسین (ع) خیلی رفیق خوبیه در این شرایط و هیچکس هم نمیتونه مثل او منو بفهمه.
8. اگر یک ساز بخواید بزنید اون چی هست؟ و چرا؟
کمانچه. چون خیلی زندگیه. اون غم تلخ زندگی رو تو کمانچه میتونم ببینم. هرچقدر هم این ساز رو تو ریتم شاد ببری باز تهش یه تلخی خاصی که من بهش میگم "واقعیت" رو شامل میشه و این خیلی یادآور خوبیه که ما کجاییم و مرگی هم در پله های ساختمون زندگی منتظر نشسته.
9. واژه هایی که براتون معنای عمیقی دارن چی هستن؟
زندگی، جهان، معنا، پدر، مادر، عشق، فقر، قشنگ، رنج و مرگ و مرگ و مرگ.
10. لینک قشنگ ترین موزیک پلی لیستتون رو برامون بذارید
درحال حاضر قفلی زدم روی موزیک شرح الف از محسن چاوشی. شنیدنش خالی از لطف نیست. شعر و ریتم خوبی داره.
11. کدوم بیت سرلوحه زندگی شماست؟
دوتا مورده. یکی این شعر که من شنیدم شیخ بهایی سروده ولی مطمئن نیستم بابتش. یکسالی میشه که دارم تلاش میکنم به معنای واقعی این شعر رو زندگیش کنم.
همه روز روزه بودن، همه شب نماز كردن،
همه ساله حج نمودن، سفر حجاز كردن،
زمدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن،
دو لب از برای لبیك به وظیفه باز كردن،
به مساجد و معابد، همه اعتكاف کردن،
ز ملاهی و مناهی، همه احتراز كردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن،
ز وجود بی نیازش، طلب نیاز كردن،
به خدا كه هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد
كه به روی نا امیدی در بسته باز كردن
یکی هم این بیت فوق العاده حافظ که خیلی زیباست.
به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب / بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت
12. آشنا شدن با کدوم شخص بیشترین تاثیر رو روی شما گذاشته؟
مولوی برام اینچنین بود. کشف یه آدم که جهان رو میتونه توصیف کنه، با رنجش برقصه، با فراقش اشک بریزه، قلاشی کنه و ریتم جهان رو کشف کنه. فوق العاده بود شناخت هرچند بسیار کوچک مولوی. بسیار مدیونشم که لنزی برای دیدن داد که انقدر زیباست.
13. خودتون کدوم پستتون رو دوست دارید؟
این پست برام ارزشمنده و خیلی خود واقعیه منه. اون روز بسیار برایم عزیز بود و هست.
https://vrgl.ir/LetkI
14. تا حالا تلاش کردید خودتون شعری بسرایید؟ لطفا برامون به یادگار بذاریدش
نه حقیقتا. جستار نوشتم روی شعرها ولی برای شعر نوشتن باید چیزی بلد باشی، باید پُر باشی تا سر ریز کنی. من هنوز خالیم، مونده تا بخوام حرفی داشته باشم. اینکه اینجا هم دارم به سوالا جواب میدم برام عجیبه چون کلش رو بالا پایین کنید چیزی دستگیرتون نمیشه.
15. یه موسیقی بی کلام زیبا:)
این موزیک رو تازگی ها کشف کردم. قشنگ به معنای واقعیه کلمه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
🟡اپیزود هفتم روان شو| بشنوید از پیچ و خم نویسندگی✍
مطلبی دیگر از این انتشارات
✅اپیزود ششم روان شو?|دعوتی به صرف جهان بینی?
مطلبی دیگر از این انتشارات
?اپیزود چهارم روان شو?| شنا در دریایِ سیاست!?