نگاهی نو به دین: سفر در جستجوی فهم عمیق‌تر



داستان من از آن روز آغاز شد که به خاطر حجاب موجی از اعتراضات و تحولات در ایران به راه افتاد. این رویداد، موضوع دین را برای من برجسته کرد و سوالاتی در ذهنم شکل گرفت: چرا پوشش در دین تا این حد حساسیت‌برانگیز است؟ دین چه نیازی به این قوانین دارد و چرا برخی از آنها به صورت اجباری مطرح می‌شوند؟ این سوالات مدت‌ها در ذهنم باقی ماندند، اما هیچ اقدام خاصی برای درک آنها انجام ندادم.

سپس، یک یا دو سال بعد، حادثه‌ای دیگر به وقوع پیوست که جرقه‌ای برای شروع تفکرات عمیق‌تر من شد. این حادثه مربوط به برخورد گشت «نور» با دو دختر ۱۴ ساله بود که به طرز نامناسبی مورد قضاوت و تعرض قرار گرفتند. وقتی آن ویدیو را دیدم، این سوال دوباره در ذهنم شکل گرفت: اگر دین واقعاً به چنین برخوردهایی نیاز دارد، ارزش آن چیست؟ در کشورهای دیگری نیز وجود دارند که دین ندارند اما دارای سیستم و قانون هستند. اگر هدف دین تنها ایجاد نظام‌های سختگیرانه باشد، چه دلیلی برای انسان وجود دارد که به سمت دین برود؟

ما معمولاً دینداری را به پیروی از سنت‌ها و آیین‌هایی مرتبط می‌دانیم که نمیتواند مورد قبول همه در یک جامعه باشد. مانند حجاب در اسلام، تجرد کشیش‌ها و راهبه‌ها در مسیحیت، و مراسم شبات در قوم یهود.

اما راهنمای سوالات را نه در شعارها، که در جایی غیرمنتظره یافتم: قرآن. نه از سر تعصب، بلکه در لحظاتی که ترجمه ی آیات را میشنیدم، ناگهان دریافتم که فاصله ی عمیقی بین آنچه از دین میبینم و آنچه در قرآن آمده وجود دارد. این تناقض، محرکم شد تا فراسوی روایات رایج، مستقیم به سراغ متون بروم و سوالاتم را بی پروا طرح کنم: از عدالت خداوند تا ضرورت پیامبران، از فلسفه ی رنج تا تعریف عفاف.

در این سری مقالات، نه به دنبال تبلیغ یا تکفیر، که میکوشم پرسشهایی را پیش بکشم که سالها ذهن مرا درگیر کرده اند. شاید این مسیر، خواننده را نیز به بازخوانی دین از نو دعوت کند: نه به عنوان مجموعه ای از بایدها و نبایدها، بلکه به مثابه پاسخی به ژرفترین دغدغه های انسان.