طراح رابط کاربری
3 تا از بهترین آنتی-ترند های طراحی بصری
همه ی ترند هایی که ما در طراحی بصری داریم صرفا به بهتر شدن تجربه ی کاربری کمک نمیکنن. گاهی طراح ها ترندها رو فقط برای اینکه یه طرح ترندی بسازن دنبال میکنن، نه برای ایجاد محصولات عملکردی خوب.
امروز میخوام بعضی از این ترند ها که اخیرا در دریبل و اینستاگرام توجه زیادی جلب کردند رو مرور کنم. من میخوام مشکلات مربوط به ترندها و همچنین راه حل اونا رو بررسی کنم.
1.نئومورفیسم
اسکئومورفیسم، یک شی ساختگیه که به نمایندگی از اورجینالش در نظر گرفته میشه. همانند اسکئومورفیسم، سبک بصری نئومورفیسم (یا نئو-اسکئومورفیسم) از عناصر طراحی و بافت هایی که دنیای فیزیکی را تقلید میکنند، استفاده میکنه و همچنین از تعداد زیادی فرم های کاملا تزئینی برای یادآوری به کاربران درباره ی منشاء فیزیکی عناصر تعاملی، بهره میبره (مثل دکمه های دیجیتالی که شبیه دکمه های فیزیکی هستند.)
مشکل: استفاده بیش از حد از عناصر صرفا تزئینی
نئومورفیسم یک تفاوت اساسی با اسکئومورفیسم داره: طراحانی که از نئومورفیسم استفاده میکنن، از دنیای فیزیکی صرفا برای اهداف زیبایی شناختی تقلید میکنن. این سبک بصری تاثیر زیادی بر قابلیت استفاده از یک محصول نداره زیرا کاربران با اون چیزی که هر المان روی صفحه انجام میده آشنا هستن. در حقیقت، این میتونه تاثیر منفی روی دسترس پذیری داشته باشه چون پیدا کردن میزان کنتراست مناسب برای محتوای متنی و آیکون گرافی میتونه سخت باشه.
شبیه اسکئوموفیسم، نئومورفیسم سازگاری طرح با سایز های مختلف اسکرین رو چالش برانگیز میکنه (بطور طبیعی عناصر رابط کاربری مقیاس پذیر نیستن). بدین ترتیب، اگر شما میخواین این سبک بصری رو دنبال کنید، باید در نظر بگیرین که آیا میخواین طراحی خودتون رو بین چندین پلتفرم سازگار کنید یا نه.
راه حل
اگرچه که بهتره برای ایجاد یک رابط کاربری کامل، به نئومورفیسم اعتماد نکنید، اما هنوز هم میتونین در بعضی از قسمت های محصول تون ازش استفاده کنین. برای مثال ، خلق برخی دکمه ها از روش نئومورفیک.
به مثال زیر نگاهی بندازید. توجه کنید که چطور استایل نئومورفیسم در فیلد جستجو اجرا شده.
2.تصویر سازی های فلت یا تخت
وقتی تصویر سازی های فلت از چند سال پیش محبوب شدن، روش جدیدی برای خلق جذابیت بصری بودند. تصویر سازی های سفارشی و منحصر به فرد، به برند ها در متمایز کردنشون از بقیه کمک میکنه و تصویر سازی های خوش ساخت یک ارتباط صمیمانه رو با کاربران به وجود میاره.
مشکل: فقدان سبک شخصی
فقدان هویت مشکل اصلی تصویر سازی فلت هست. با افزایش محبوبیت این تکنیک، مشخص شد که بسیاری از محصولات دیجیتال در طراحی های خود بر پایه تکنیک های مشابهی هستند. تصویرسازی به مردم انجام کاری را نشان میدهد که معمولا استفاده از یک محصول است.
در نتیجه، تصویر سازی برند های مختلف شبیه به هم شدن و مطابقت دادن تصویرسازی خاص با یک برند خاص برای کاربران سخت شده.
راه حل
این روزها طراحان برای ایجاد یک تجربه ی به یاد ماندنی باید تلاش بیشتری کنن. برای مثال، Mailchimp یک سبک بصری غیر معمول ارائه داد که تصویر سازی ها رو با تشدید رنگ مرتعش و لرزان ایجاد کرد. درسته که این سبک طراحی ها کمی عجیب به نظر میرسه، اما در عوض فرصت بهتری برای به یاد موندن در خاطر انسان ایجاد میکنه.
یکی از مثال های عالی دیگه، دراپ باکس هست که با طراحی همراه با شوخ طبعی، پیام کلیدی رو منتقل و همون بار اول با کاربران ارتباطی به یاد موندنی رو برقرار میکنه.
3.گرادینت
همین چند سال پیش، گرادینت ها در طراحی استفاده نمیشدند و جبهه ی خاصی نسبت به استفاده ازشون وجود داشت. طراحان تمایل داشتن که از گرادینت ها دوری کنن چون اونها از دهه 90 میلادی احساس استحکام رو در طراحی ایجاد کردند.
اما با ظهور طراحی فلت، اوضاع تغییر کرد. محدودیت عمده در طراحی فلت، محدودیت های قابل توجهی هست که در زمینه رنگ ها و سبک هایی که طراحان می تونند از اونها استفاده کنن، وجود داره. سخته که بخوایم بیشتر از 10 تا 15 رنگ رو نام ببریم که شما بتونین در طراحی فلت ازشون استفاده کنین. به علاوه، طراحان برای انتقال حس عمق دادن به چیزی نمیتونن از سایه های زیاد استفاده کنن. به این دلیل که گرادینت به نشون دادن عمق و بعد در دیزاین کمک میکنه، طراحان شروع به استفاده از گرادینت کردن. گرادینت ها مشکل طرح هایی که بیش از حد فلت هستن رو حل میکنه.
مشکل: استفاده مفرط از جلوه های بصری
استفاده مفرط از گرادینت ها یک مشکل رایج برای بسیاری از طراحان محسوب میشه. همه چیز میتونه در حد اعتدال خوب باشه و گرادینت نیز از این قاعده مستثنی نیست. استفاده بیش از حد از گرادینت باعث میشه UI از لحاظ وزن بصری، سنگین تر بنظر برسه و میتونه به مراتب به دید بصری بدی منجر شه و کاربران مجبور میشن برای محتوا و کنترل عملکردی جستجو و تفحص کنن.
راه حل
از یک رویکرد متعادل پیروی کنید. توصیه میشه برای هدایت چشم به قسمت خاصی از صفحه از گرادینت ها استفاده کنید. شما میتونید برای ایجاد نقطه کانونی (منظور نقطه ای هست که نیاز به توجه داشته باشه) از گرادینت استفاده کنید. این امر به ویژه برای عناصر کوچیکتر مثل یک بخش مهم مفیده.
یا برای دکمه فراخوان (CTA)
منبع: https://bit.ly/32lF8dy
مطلبی دیگر از این انتشارات
منطق ماشین دودی
مطلبی دیگر از این انتشارات
10 نقل قول از طراح تجربه کاربری بد
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا از اسکچ به فیگما؟