«مینویسم؛ چون غمگینم.مینویسم؛ چون نوشتن یکی از راههای مبارزه با اندوه است.» (ماریو بارگاس یوسا) http://t.me/ghrmzejiiigh
اصل شو وصل شو - قسمت دوم
اصل شو وصل شو - قسمت دوم (تحلیل روانکاوانۀ فیلم only you و آهنگ با تو از ابی)
این آهنگ نمونهای عالی برای فهم #فرافکنی (Projection)است.یونگ میگوید:«وقتی عاشق کسی میشوی احتمالا طرف مقابلت انرژی نزیستهٔ تو را زندگی میکند.» دکترعلیرضاشیری فرافکنی را اینگونه تعریف میکند:«نسبتدادن انرژی روانی ناخودآگاهت به دیگری که آن را خودآگاه زندگی میکند.»وقتی تو انرژی و توانایی بالقوهات را در سایه پنهان نگاه میداری،به آن نور نمیتابانی و از آن استفاده نمیکنی، «آویزان» کسی میشوی که آن ویژگی و توانایی را بالفعل دارد.
برای مثال دختری که شخصیت پرشر و شور خود را در اتاق تاریک روانش به غل و زنجیر کشیده است، در یک نگاه عاشق پسری میشود که این ویژگی غالب او ست.عاشق معتقد است تنها فرد مناسبش، معشوق او ست؛ احتمالا درست فکر میکند.او کسی است که کلید گمشدهٔ روانش را در دست دارد.همان خصوصیاتی که عاشق نمیخواهد در خود به دنبال آنها بگردد.
دیالوگی از فیلم Only You : جایی که جیک به النا میگوید:«شاید پدرومادرهایمان همدیگر را قبلا ملاقات کرده و ما را برای هم آفریده باشند؟!»
فرافکنی ضمن بار سنگینی که بر دوش معشوق میگذارد، اگر عاشق بههوش نباشد؛ماهیتی ویرانگر پیدا میکند و همچنین بستر مناسبی برای سوءاستفادههای عاطفی فراهم.
عاشق باهوش، معشوق را راهنمای زندگی روانی نزیستهٔ خود قرار میدهد.میداند عظمت معشوق را اگر در نگاه خودش نبود، هرگز نمیتوانست ببیند.پس به فرافکنی خاتمه میدهد و آن ویژگیها را درونی میکند.اگر خوب یا بد همه را از خود میبیند.
در فرافکنی ویرانگر با رفتن و غیب شدن معشوق، احساس پوچی و بیمعنایی عمیقی به عاشق دست میدهد:«در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن/من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود»(سعدی)
دیالوگ دیگر، جایی که النا میگوید:«I feel so lost» احساس سرگشتگی و گمشدگی به عاشق دست میدهد.رفتن معشوق برابر با پایان یافتن دنیا و مرگ آن انرژی در زندگی عاشق است.
عاشق شفایافته ویژگیهای فرافکنیشدهاش را از معشوقش پس میگیرد.میفهمد با کوچ همسفران، دنیا به آخر نمیرسد و تازه زندگی یکپارچه با تمام توان خود آغاز میشود.«آسمانش را گرفته تنگ در آغوش/ابر؛ با آن پوستین سرد نمناکش/باغ بیبرگی روز و شب تنها ست/با سکوت پاک غمناکش»(اخوانثالث)
اگر همچون باغ بیبرگی سایههای سردمان را درآغوش بکشیم، اگر با باد خزان زندگیمان موافق باشیم، به طلای وجودمان دست مییابیم.
#پریسا_فوجی
51w
مطلبی دیگر از این انتشارات
آلترناتیو دموکراسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
توسعه ی شرکتهای خصوصی و نحوه ی ساختار سازمانی در جوامع در حال توسعه
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیستم عامل FortiOS