ذهن جدید پادشاه

ذهن جدید پادشاه (The Emperor's New Mind) عنوان کنایه آمیز کتاب راجر پنروز است که در سال 1989 اولین بار منتشر شد. عنوان این کتاب از این جهت کنایه آمیز است که به داستان لباس جدید پادشاه (The Emperor's New Clothes) اشاره می‌کند.

جلد کتاب ذهن جدید پادشاه
جلد کتاب ذهن جدید پادشاه

سر راجر پنروز فیزیکدان، ریاضی‌دان و فیلسوف علم برجسته انگلیسی و استاد بازنشسته ریاضی دانشگاه آکسفورد است. پنروز در زمینه سیاهچاله ها با استیون هاوکینگ همکاری زیادی داشته و توانستند جایزه ولف فیزیک را در سال ۱۹۸۸ دریافت کنند. او سهم زیادی در توسعه دانش در زمینه نسبیت عام و کیهان‌شناسی داشته و بسیاری از دانسته‌های بشر در مورد سیاهچاله‌ها مدیون کشفیات پنروز است. او همچنین برنده نیمی از جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۲۰ است.

با این که فصل‌های این کتاب دامنه وسیعی از نظریه نسبیت، مکانیک کوانتوم و کیهانشناسی را پوشش می‌دهد، ولی دغدغه مرکزی آنها چیزی است که فلاسفه مساله ذهن و جسم می‌گویند.
دهه‌هاست که طرفداران هوش مصنوعی قوی (Strong AI) تلاش کرده‌اند تا ما را متقاعد کنند که فقط با گذشت یک یا دو قرن (برخی حتی این مدت را تا پنجاه سال کاهش داده‌اند) کامپیوترهای الکترونیکی همهٔ کارهایی را که ذهن انسان می‌تواند انجام دهد را انجام خواهند داد. آنها تحت تاثیر داستانهای علمی تخیلی بودند که در دوران جوانی خوانده بودند و عقیده داشتند که ذهن ما صرفا کامپیوتری است که از گوشت و چربی ساخته شده است (همان طور که زمانی Marvin Minsky گفته بود)، برای آنها بدیهی است که رنج و لذت، ستایش زیبایی، شوخ طبعی، خودآگاهی و اختیار ظرفیت‌هایی هستند که وقتی الگوریتم‌های رفتاری ربات‌های الکترونیکی به اندازه کافی پیچیده شدند به صورت طبیعی پدیدار خواهند شد.

برخی فیلسوفان علم با این دیدگاه کاملا مخالف هستند.(به ویژه جان سرل که آزمون فکری معروف اتاق چینی‌های او در این کتاب به صورت عمق بحث شده است). برای آنها یک کامپیوتر ضرورتا فرقی با یک ماشین حساب مکانیکی که توسط چرخ دنده‌ها و اهرم‌ها کار می‌کند و یا هر چیزی که سیگنالها را انتقال می‌دهد، ندارد.(می‌توان کامیپوتری را مبتنی بر مهره های غلطان یا حرکت آب درون لوله‌ها ساخت.) چون الکتریسیته درون سیم بسیار سریعتر از دیگر شکل‌های انرژی (غیر از نور) حرکت می‌کند می‌تواند نمادها را با سرعت خیلی بیشتری از ماشین حساب مکانیکی دستکاری کند و بنابراین وظایف بسیار پیچیده را انجام دهد. اما آیا یک کامپیوتر الکتریکی کاری که در حال انجام آن است را از طریقی که مافوق فهمیدن یک چوتکه است می‌فهمد؟ کامپیوترها حالا استاد بزرگ شطرنج هستند. آیا کامپیوترها این بازی را بهتر از ماشین tick-tack-toe ای که زمانی گروهی از هکرهای کامپیوتری با استفاده از اسباب بازیها ساخته بوند، می‌فهمند؟

کتاب پنروز یکی از قوی ترین حملات به هوش مصنوعی قوی است که تا به حال نوشته شده.

در قرن‌های گذشته مخالفت‌هایی با ادعاهای تقلیل‌گرایانه‌ای که ذهن ماشینی‌ست که با قوانین شناخته شده فیزیک کار می‌کند، شده است، ولی حمله پنروز بسیار متقاعدکننده‌تر است چون از اطلاعاتی بهره گرفته است که در اختیار نویسندگان پیشین نبوده است.
پنروز شما را به سیاحتی خیره‌کننده می‌برد که موضوعاتی مثل ماشین تورینگ، نظریه پیچیدگی، فلسفه ریاضیات، اعداد مختلط، تناقض‌های گیج کننده مکانیک کوانتوم، دستگاه‌های صوری، تصمیم ناپذیری گودل، فضاهای فازی، فضاهای هیلبرت، سیاه چاله‌ها، سفید چاله‌ها، تابش‌های هاوکینگ، آنتروپی، ساختار مغز و اعصاب را پوشش می‌دهد.

با دانش عمقی که پنروز از دنیا و قوانین بنیادین آن دارد و پرسش‌های اساسی‌ای که در فیزیک هنوز به آنها پاسخ داده نشده است و شناخت ما از دنیای فیزیکی را با مشکل مواجه کرده است، این سوال را مطرح می‌کند که چطور با شناخت ناقصی که ما از جهان داریم این شناخت را برای درک ساختار ذهن انسان کافی دانسته‌ایم و سعی داریم یکی مثل آن را بسازیم؟ آیا امکان ندارد پدیده های کوانتومی در مغز ما وجود داشته باشند که در فرآیند فکر کردن دخیل باشند؟

پنروز پرسش های عمیقی در این کتاب مطرح می‌کند، پرسش هایی که فلاسفه و دانشمندان سالهاست در پی پاسخی برای آنها هستند.
آیا ریاضیات توسط ما ساخته می‌شود یا ما فقط آنها را کشف می‌کنیم؟ پنروز پاسخ این سوال را با شجاعت می‌دهد و خود را طرفدار نظریه افلاطونی در ریاضیات می‌داند، طوری که معتقد است ما بیشتر مسایل اساسی ریاضی را اختراع نمی‌کنیم بلکه کشف می‌کنیم، آنها از قبل در این عالم یا در عالم مُثُل وجود دارند. برای نمونه به فرکتال‌ها اشاره می‌کند که توسط مندل‌برات کشف شده‌اند، او گفته بود من فقط فرمولی که وجود داشت را با کامپیوتر نمایش دادم که با این پدیده شگفت انگیز رو به رو شدم، من این فرکتال را نساختم مثل کوه اورست ففط آنجا بود!

فرکتال مندل برات
فرکتال مندل برات

پنروز معتقد است که بسیاری از فعالیت های ذهنی غیر الگورتیمی هستند و برای اثبات آن به نظریه ناکاملی گودل اشاره می‌کند که یک دستگاه صوری قادر به اثبات سازگاری خود نیست اما همان نتایج توسط یک انسان ریاضیدان قابل اثبات است.
ما در ریاضیات با اعداد گنگ زیادی کار می‌کنیم که امکان بازنمایی آنها توسط ماشین تورینگ وجود ندارد یکی از آنها عدد Pi است، یا رادیکال ۲ که ما به آنها اعداد غیر قابل محاسبه (non-computable) می‌گوییم.

او همچنین معتقد است هوشمندی واقعی نیازمند خودآگاهی است، بنابراین هوشمندی نمی‌تواند توسط ابزار الگوریتمی مثل کامپیوتر امروزی به درستی شبیه سازی شود. او به طور جدی بحث می‌کند که برای عملکرد خودآگاهی باید اجزای اساسا غیر الگوریتمی ای وجود داشته باشند، که کامپیوترهای امروزی به عنوان یک ماشین تورینگ نمی‌توانند مسایل غیر الگوریتمی را حل کنند.

بحث‌های عمیق و جذاب بسیاری در این کتاب وجود دارد که بیان همه در اینجا امکان‌پذیر نیست، برای همین علاقمندان به این مباحث را به خواندن این کتاب توصیه می‌کنم و مطمئنم از خواندن آن لذت خواهند برد.