سلام بنده نویسنده هستم در ژانر فانتزی وعاشقانه میخوام رمانم رو اینجا قرار بدم،امیدوارم بخونید و لذت ببرید.پیج اینستای من @violetroma.nce
روح از من جسم از تو
پارت دوم.
اما همه چیز پشت سرم محو شده بود،هیچ اثری نبود نه از صدای زوزه و نه از باد،وقتی رومو برگردوندم یه خونه رو دیدم،در و دیوارش آدم و یاد خونه های جن زده می انداخت دقت که کردم این خونه خودش بود .
تو ذهنم از خودم خندم گرفته بود،میخواستم فرار کنم؟اونم من؟دیوانه!!احمق.
جادوگر:
کم کم داشت صبر سرمی اومد،پس این دختر کی میخواست بیاد؟بهش گفته بودم من بیشتر از همه از بدقولی بدم میاد. اما خب چه میشه کرد؟!!این همه صبر ارزشش رو داره، آخه این مشتری خیلی برام عزیزه باهمه فرق داره.
میتونستم نزدیک شدنش رو احساس کنم،امافهمیدم پشیمون شده، دختره بی همه چیز،فکر کرده حق پیشمون شدن رو داره!!اون از الان متعلق به منه.
هی تو!خدمتکار اماده باش تا از مهمون خوب پذیرایی کنی.
????????????????
تابه خودم اومدم .خودمو جلوی ساختمون دیدم،انگشت اشارمو سمت زنگ در بردم و بالاخره زنگ زدم.صدایی بلند شد_ سلام،خوش اومدی ٫مشتری عزیز. در باز دستگیره رو به بکش و بیا داخل. دستگیره رو کشیدم و سریع به داخل رفتم،عجب خونه واقعا فوق العاده بود.خیلی با نمای بیرونش فرق داشت اما به هیچ وجه نمیشد حاله منفی خونه رو انکار کرد.یه سالن خیلی بزرگ با پنجره هایی که پرده های قرمز مخملی داشت،مبل های خونه هم مشکی بود ،سقف خونه به سبک ایتالیایی ساخته شده بود.تا جادوگر بیاد با چشمام همه جا خونه رو یه نگاه انداختم،یه دری بود که یه لحظه توجهم بهش جلب شد رفتم سمتش ،نمیدونستم چی داخلش بود که باعث این همه کشش در من شده بود؟اما تا برسم صدای کسی رو شنیدم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
راه اندازی برند جمعی از طریق مارکت پلیس
مطلبی دیگر از این انتشارات
ای خدا
مطلبی دیگر از این انتشارات
ازگرانی غم مخور