دانش آموخته ارتباطات از دانشگاه علامه هستم و نوشتن کسب و کار من است.
شبکههای اجتماعی و نارضایتی از زندگی
اگر میخواهید زندگی شخصیتان شبیه به افراد معروف و شناخته شده در شبکههای اجتماعی باشد این مطلب برای شما است. حتما برایتان پیش آمده که وارد شبکه اجتماعی اینستاگرام شوید و با صفحات خوش آب و رنگی رو به رو شوید و ساعتها به تماشای آنها بنشینید. عدهای اعتقاد دارند که مردم سعی دارند در این شبکههای اجتماعی تنها بخش جذاب و دیدنی زندگیهایشان را در معرض دید عموم قرار دهند. این نکته تا حد خوبی میتواند ما را از این مسئله آگاه کند که هر محتوایی که در اینستاگرام به صورت ویژه، مشاهده میکنیم را باور نکنیم. اما این آگاهی تا چه زمانی میتواند از روح و روان ما محافظت کند؟ آیا بعد از مدتی متوجه شدهاید که الگوهای زندگی سلبریتیها و اینفلوئنسرهای اینستاگرامی تا چه اندازه روی سلیقه و نگاهمان به زندگی تاثیر میگذارد؟ در این مقاله میخواهم از تاثیرگذاری محتواهای اینستاگرام روی تمایلات و تغییر ذائقههای شخصیمان بگویم.
من آگاهم پس میبینم!
اگر وارد قسمت جستجوی اینستاگرام شوید با انواع محتواهای زرد، لاکچری و تجاری رو به رو خواهید شد. با گردشی کوتاه بین موضوعات پیشنهادی، متوجه میشویم که این تونل تو در توی مربعی تا ابد میتواند ادامه داشته باشد. به طور مثال پس از مشاهده فیلمی آموزشی در زمینه آشپزی، ناگهان توجهمان به نظری جلب میشود. وارد صفحه آن کاربر میشویم، از دل محتواهای آن به محتواهای دیگری میرسیم. تا اینجای کار اتفاق خاصی نیافتاده است؛ اما در حین تماشای هر عکس و نوشتهای شاید این سوال به ذهنمان بیاید که چطور ممکن است زندگی شخصی من با مردمان اینستاگرامی تا این حد تفاوت داشته باشد؟ دقیقا در همین زمان احتمال افسوس خوردن و حسرت خوردن درونمان بیدار میشود. با اینکه از قبل میدانیم این محتواها به خوبی تزئین شدهاند تا بخشی از زندگی کاربران را نشان دهند؛ اما با هجوم احساسات متناقض یادمان میرود که تنها بیننده باشیم.
قصه تاثیرگذاری رسانهها و تاثیرپذیری مخاطبان از آنها سر دور و درازی دارد. از همان زمان که جعبه جادویی تلویزیون جای خود را در زندگیهایمان باز کرد، کارشناسان و نظریهپردازان ارتباطی دست به کار شدهاند که جنبههای این تاثیرگذاری را زیر ذره بین بگذارند و در مقابل آنها آگاهانهتر رفتار کنند. اما آیا میتوان همواره نسبت به اثرات رسانهها آگاه بود؟
واقعیت یا شبه واقعیت؟
برای اینکه دقیقتر بدانیم رسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی چگونه میتوانند نارضایتی را در درونمان ایجاد کنند باید با کارکرد اصلی آنها بیشتر آشنا شویم. از قدیم و الایام رسانهها دستاویزی مناسب برای دستکاری سلیقهها و عقاید مردم از سمت سرمایهداران و سیاستمداران بودهاند. زیرا میتوان از طریق رسانهها، پیامهای مهمی را برجسته کرد یا به مرور در ذهن مخاطب آنها را کاشت. با به وجود آمدن شبکههای اجتماعی، سکان ارسال پیام به دست مخاطبان هم افتاد و مجموعهای از سیاستهای فردی و گروهی پشت هر محتوا به چشم میخورد.
شاید بگویید پس نقش کاربران و مخاطبان در مواجهه با این محتواها چیست؟ افرادی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند غالبا به سه دسته منفعل، فعال و نیمه فعال تقسیم میشوند. هرکدام از این دستهها تاثیری متفاوت میپذیرند و میگذارند. در اینجا ما با مخاطبانی که غالبا به صورت منفعل (تماشاگر) و نیمه فعال(کنشگر لحظهای) هستند سروکار داریم.
اگر از آن دسته افرادی هستید که از شبکههای اجتماعی مخصوصا اینستاگرام برای رهایی از مشکلات روزمره، تایید شدن و سرگرمی استفاده میکنید باید بگوییم که پس از مدتی احتمالا نیازهای غیرواقعی و ناملموسی در زندگیتان به وجود خواهد آمد. زیرا آنچه که از احساسات و زندگی دیگران تصور میکنید تنها بر پایه محتواهای سطحی و بزک شده اینستاگرامی است. این مواجهههای مکرر باعث میشود که روند زندگی خودتان را با آنها مقایسه کنید یا زیرسوال ببرید. به طوری که با مرور زمان تصوری که از زندگی آرام و خوشحال داریم بیشتر شبیه به عکسها، نوشتهها و فیلمهایی است که در این فضاها برایمان به نمایش گذاشته میشوند.
بگذارید مثالی بزنم، آیا تا به حال برایتان پیش آمده که پس از مواجهه پی در پی با تبلیغات یک محصول خاص به طور ناخودآگاه و حتی آگاهانه بخواهید آن را داشته باشید؟ در نگاه اول شاید این نیاز را با مفید بودن و معتبر بودن تبلیغ توجیه کنید اما در مرحله بعدی حس رضایتی کاذب درونتان ایجاد میشود که بالاخره با داشتن فلان لباس یا کالای شناخته شده، یک قدم به زندگی ایدهالی که برایتان در شبکههای اجتماعی تصویر کردهاند، نزدیکتر شدهاید.
به طور کلی شبکههای اجتماعی حکم آدامس چشم (بی خاصیت) را برای مخاطبانشان دارند. شاید بتوان گفت که تنها دستاورد این گشت و گذارهای طولانی در صفحات اینستاگرام، توشهای از اطلاعاتی سطحی در هر حوزهای باشد که هیچ پایه و اساس دقیق و واقعی ندارند.
رهبران فکری با پیروانی مطیع!
بالاتر از مخاطبان نیمه فعال و منفعل گفتیم، اما نباید از نقش کاربران فعالی که نقش رهبران فکری را دارند غافل شویم. افرادی که به صورت فعالانه در شبکههای اجتماعی حضور دارند و درصدد هستند تا دنبال کنندگانی گوش به فرمان برای خودشان دست و پا کنند و اثرات تعیین کنندهای روی افکار و احساساتشان بگذارند.
افرادی که در نقش سلبریتی یا تاثیرگذاران پرطرفدار شناخته میشوند، تمایل دارند به هر روش و قیمتی واقعیتها را برایمان تحریف کنند تا به نتیجه دلخواه خود برسند. یکی از هدفهای اصلی این رهبران فکری، گرفتن قدرت تصمیمگیری و یکسان کردن سلیقهها و باورهای پیروانشان است. زیرا به راحتی میتوانند هرآنچه که برای آنها (رهبران فکری) منفعت دارد را به مخاطبانشان به راحتی بفروشند.
شاید بگویید تمامی محتواهایی که در شبکههای اجتماعی از سمت این رهبران فکری ایجاد میشوند، نه تنها آسیب زننده نیستند بلکه راهگشا هم هستند. متاسفانه باید بگویم که این مخاطبان فعال، بستهبندیهای متفاوتی برای ارائه محتواهایشان دارند و برخی از آنها با هوشمندی بسیار سعی میکنند با دادن ذرهای اطلاعات درست در بین انبوهی از محتواهای غیرواقعی و سطحی، حکم تاییدی برای خودشان جلب کنند.
در واقع آنها به خوبی دانستهاند که برخی از دنبال کنندهها از نمایشی بودن زندگیشان باخبر شدهاند پس بهترین راه یعنی تلفیق واقعیت با شبه واقعیت را انتخاب کردهاند تا اثربخشی بیشتری داشته باشد. همین مسئله باعث میشود که صحت سنجی محتواها در این شبکههای اجتماعی به سختی انجام شود و همیشه نظرات متناقض و متفاوتی به گوش برسد.
چه باید کرد؟
استفاده از شبکههای اجتماعی بخش جدایی ناپذیری از زندگی روزمرهمان شده است و بسیاری از مواقع از تاثیرات آنها روی روح و روانمان بی خبر هستیم. به طوری که پس از مدتی متوجه میشویم که احساس خوبی نسبت به زندگی شخصیمان نداریم و مدام در حال تغییر هستیم تا به آرامشی ایدهآل و ساختگی برسیم. برای اینکه افسار احساسات و افکارمان را از چنگ محتواهای نیمه واقعی و غیرواقعی شبکههای اجتماعی بیرون بیاوریم، توصیه میکنم:
· مدت زمان استفاده روزانه از شبکههای اجتماعی را کاهش دهید و به جای آنها سرگرمیهای واقعی برای خودتان فراهم کنید.
· برای کم کردن استفاده از شبکههای مجازی برای خودتان قوانینی تعیین کنید تا به مرور عادت حضور مداوم برایتان کمرنگ شود.
· محتواهای موردعلاقه خودتان را دسته بندی کنید و موارد بی ربط را فیلتر کنید.
· برای استفاده از محتواهای کاربردی به سراغ شبکههای اجتماعی بروید.
از نقش خود آگاه هستید؟
در این مقاله سعی کردم مطالعاتی که در زمینه تاثیرگذاری رسانهها دارم را با تجربیات شخصی و میدانی تلفیق کنم. خوشحال میشوم که بگویید شبکههای اجتماعی برای شما چه جایگاهی دارند و تا چه میزان از آنها تاثیر پذیرفتهاید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بررسی تاثیر اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی (1950-1978)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اگه ندونیم، باختیم(بَدَم باختیم...)
مطلبی دیگر از این انتشارات
گواهینامه های بازار سرمایه پلی برای اشتغال جوانان