باعلی


با علی

با علی بودیم عشق آغازشد

با علی بودیم دل آرام شد

با علی بودبم عشق اسان بگشت

رازودل های علی نهان بگشت

تا نام او برزبانم جا گرفت

جورج وفهد زغم آتش گرفت

تا علی گفتم دلم ارام گرفت

پیش چشمانم زمین آرام گرفت

با علی بودیم گلها واشدند

مثل او دردین لاله وا شدند

علی رازنج وغل بستن درکوچه

سیلی ونیلی زدند چودیوانه

زدن آتش برجانش چومستانه

شکستن درب خانش را چو دد دانه

درب علی رابا جهالت ها شکستن

تصویر علی را با حسادت هاجویدن

حسادت با جهالت آشنا گشت

دین و ایمان انان بر ملاگشت

زدن شیپورجنگ با حیله زار

بکشتن از مسلمانان هزار یار

یاران اورا باوعده ومنصب خریدن

با پول زر وسیم با انها چریدن

بساختن ناکث ومارق وداعش

زدن بر جان مسلمانان چو آتش

جوانان علی با سربرفتن

زدن آتش برجانش رهیدن

جوانان علی رفتن سراغش

زدن آتش برجان ومالش

بکشتن داعش و داعشیان را

فدا کردن جان ومال و تن را

بدیدیم عاقبت حق باعلی بود

علی با حق وحق باعلی بود

عاقبت هم مارقان نیشش زدن

درحال نماز بر فرقش زدن

نادان مارقان باتیرجهالت

زدن تیشه بر دین وامامت

بگفتا مولایم بافرق شکافته

انا فوزت برب الکعبه