منِ برنده!

زندگی بعضی اوقات یا شاید هم همیشه مثل یه میدونِ مبارزه میمونه!


گاهی خود روزگار میاد باهات میجنگه..


گاهی هم بقیه میان بهت ضربه میزنن..


(ضربه هایی که از زخم های جسم دردناکتر و فراموش نشدنی‌ان)


اما منم دارم یاد می‌گیرم که چطوری جنگم، در زمان های مختلف، سلاح های مختلف رو بردارم!


دارم یاد می‌گیرم که میشه تو این میدون زندگی جنگید و پیروز شد(:


درسته که زخم هایی برمی‌دارم، درسته گاهی شکست می خورم،درسته بعضی وقتا پیروزی در خونه‌ی بغل دستیم رو میزنه


اما من ساکت نمیشینم میجنگم تا پیروزی درِ خونه‌ی بغل دستیم رو قالب خودم کنم!

منِ برنده با اراده‌ی خودم میجنگم!

(سخته اما شدنیه)

و لذتش هم به همین جنگیدن و پیروز شدنه


من می‌خوام واسه چیزایی که دوست دارم بجنگم، واسه کسایی که دوسشون دارم بجنگم و واسه کاری که می‌خوام بکنم بجنگم


به عنوان یه دختر گاهی میتونم بهتر از هر مردی توی این میدون بجنگم و کم نیارم!


پس میجنگم حتی اگه تهش باخت باشه، اما اونایی که واقعا از ته دلشون جنگیدن هیچ وقت شکست نخوردن، اونایی که تلاششون رو کردن همش برندن حتی اگه به اون چیزی که میخوان نرسن

گاهی جنگیدن یعنی اینکه تو دل سختی خوش باشی(((((:



بعلههههه اینم از پست ما

?خیلیا دستور پست جدید دادن بودن??


زمستونی ک بهارع...!