مَدار آرامش

من در حال جمع کردن شادی هام
من در حال جمع کردن شادی هام
و زمان پروازم با شادی هام
و زمان پروازم با شادی هام
و در اخر رسیدن به دریامون(:
و در اخر رسیدن به دریامون(:

لحظه ها میگذرد،آنچنانی که فقط خاطره ایی می ماند،و در اخر روزی،همان بی جانِ با ارزش وارد زندگی پر از غبار خیال تو میشود

"یک ارامش مطلق"

مبهم های زندگی بدون فرمول حل نمیشن!!!

در پایانِ همه‌ی لحظه های خنده و گریه،خودت میمونی و خودت..!

و یه زمان که خیلی دیگه ازش نمونده...

نزار زندگیت حسرت یک شادی ساده باشه که لایق بحث نیست گذرا بگذر!

درحال جست و جوی لذت های ساده‌ی زندگی که باشی بزرگ میشوی!!!

دست شادی های زندگی‌ات را محکم بگیر و پرواز کن

مهم نیست که گاهی مرگ شوخی میکند،نقاب میزند تو بگذار به پایان برسد

ایا کسی آن قدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟!


زمستونی که بهارع...!