یه نویسندم که کلمات، تازه بهش سلام کردن instagram:@ali.heccam_ t.me/Alinssr_ ali.heccam@gmail.com
چیزِ یادگاری
موسیقی پخش میشود و تو در آن غرق میشوی. تمام که میشود، تو هنوز با یادآوری نُت به نُتِ آن، هنوز چیزهایی شبیه به قطرهای اشک، از گوشهی چشمانت جاری میشوند. موهای بدنت دانه به دانه راست میشوند. و تو احساس میکنی که آن موسیقی هنوز در تو جریان دارد.
اینگونه است قصهی یک « چیزِ یادگاری » که باعث میشود هَرازگاهی ناخواسته سَری به آن بزنی. چیزی که در زمان و مکانی خاص، باعث شد تا تو تمام وجودت، کوکِ کوک شود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
حلقه های for in و for of در javaScript
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودت را بهتر بشناس
مطلبی دیگر از این انتشارات
روزنامهنگاری در جامعه پلتفرمی | بخش اول | سه تحول کلیدی در مصرف اخبار