یک‌سال از وقتی یک سرمایه‌گذار "فرشته" شدم گذشت!

میشه گفت دستیار اولین و بیشترین چیزیه که هر کاربرش توی زندگی اینترنتیش می‌بینه!
میشه گفت دستیار اولین و بیشترین چیزیه که هر کاربرش توی زندگی اینترنتیش می‌بینه!


چند روز پیش بود که با سیل انبوهی از پیام‌های congratulations on your work anniversary در Linkedin مواجه شدم. واسه خودم یه ذره گنگ بود که این پیام‌ها برای کدوم پوزیشنه و تا جایی که یادمه کاری رو در اولین روزهای تابستان شروع نکرده بودم که الان بخواد سالگردش باشه تا اینکه چک کردم و دیدم ۲۸خرداد سالگرد همکاری من با عنوان Angle investor and board member دستیاره. یه ذره غیرقابل باور و شوک‌آور بود که یک‌سال گذشته چون هنوز مثل یک محصول MVPبراش شوق و ذوق و ایده و انرژی داریم و مدام در حال جنب‌وجوش محصولی، مارکتینگی و مدیریتی هستیم. در این مطلب میخوام یه ذره داستان دستیار رو از سمت خودم تعریف کنم.

اگه نمی‌دونین دستیار چیه حتما دعوتتون میکنم Dastyar.io رو ببینید و دستیار رو نصب کنید و لذتش رو ببرید. دستیار یک اکستنشن گوگل کرومه که روی new tab بالا میاد و بهتون یه صفحه جذاب زیبا و یه عالمه امکانات کاربردی میده. از to do list و تقویم گرفته تا Bookmarkها و سرویس‌های پرکاربردی که در طول روز باهاش سر و کار دارید. دستیار حالا (تیر ۱۴۰۱) مهمون کروم‌های بیش از ۴۰هزار تا کاربرشه و همینطوری هم داره به تعداد کاربراش اضافه میشه.

همه چیز از یک ایمیل از علیرضا شروع شد!
همه چیز از یک ایمیل از علیرضا شروع شد!

آدم‌هایی که از نزدیک من رو میشناسن به ایمیل سالاری عجیبی که دارم آگاه هستند! خرداد ۱۴۰۰ بود که از دوست و شریکم در وانا استودیو، علیرضا اسکندری ایمیلی گرفتم با این مضمون که "ببین من یه ایده باحال دارم، یه MVP هم خودم ازش زدم به نظر میترکونه خودم پول روش گذاشتم تو هم بیا پول بذار"! و این ایده چیزی نبود دستیار! این اولین سرمایه‌گذاری "خطرپذیر" من بود و دقیقا نمیدونستم به عنوان یه سرمایه‌گذار 'فرشته" باید چیکار کنم که خیلی خنده‌دار بود. ولی یه مقدار رفت و برگشت داشتیم و نتیجه این شد که Let's do it!

منشا ایده خیلی ساده بود، تکنولوژی داشت از سمت نصب اپ‌های مختلف و... ميرفت به استفاده از براوزرها و وب‌اپ‌ها و حتی اینو خود ما هم تو زندگیامون داشتیم حس می‌کردیم، فکر کردیم که خب چرا نباید بریم توی این زمین بازی جدید و یه محصول جذاب نسازیم؟ و این شد که کار جدی روی دستیار از آخرای خرداد ۱۴۰۰ شروع شد.

جلسه‌های اول تیم دستیار
جلسه‌های اول تیم دستیار

با یک تیم جمع و جور شروع کردیم به کار و ساخن محصول و مارکتینگ‌های اولیه. خیلی فرآیند سختی بود، علاوه بر اینکه باید محصول رو پیش‌ می‌بردیم باید بچه‌ها رو هم قانع نگه می‌داشتیم که خیلی دیوانگی نیست که کاربرا رو به نصب یک "افزونه" تشویق کنیم و می‌تونیم که موفق بشیم. چیزی که از همون اولش هم مورد شک و تردید‌های جدی بود ولی همه با یه شوریدگی و دیوانگی خاصی ادامه می‌دادیم.

از تیر تا شهریور، با تلاش و مارکتینگ‌های حضوری، آنلاین و با معرفی به دوست و آشنا چیزی حدود ۳۰۰تا کاربر داشتیم و نکته جالش تعداد زیاد کاربرای انگلیسی‌زبان بود که محصول فارسی ما رو نصب کرده بودن و از طریق product hunt با دستیار آشنا شده بودن و شاکی بودن چرا نسخه انگلیسی نداره!

تا شهریور شد و بوم!

دیگه آماده بودیم که سرمون رو بالا بگیریم و بگیم این محصول ماست! جمعه ۳۰شهریور ۱۴۰۰، علیرضا یه توییت کرد و اون توییت غوغا کرد. صدها هزار impression از توییت در یک هفته چیزی حدود ۶هزار کاربر جدید به ما اضافه کرد و روند پرشتاب کاربران جدید روز به روز بیشتر و بیشتر شد تا همین امروز.

توییت علیرضا که ترکوند!
توییت علیرضا که ترکوند!


چی دستیار برای من لذت‌بخشه؟

من قبلا کارهای مختلفی توی زندگیم کرده بودم و خیلیاشون رو دارم همین الان هم ادامه می‌دم. بیزینس‌های مختلفی رو مدیریت کردم و موفقیت‌ها و تجربیات خیلی خوبی هم داشتم و سودهای زیادی هم بردم. ولی چیزی که دستیار رو برای من خاص و متفاوت میکنه، میزان نفوذ دستیار در زندگی کاربران و مردم عادیه! دستیار یه محصول برای همه‌است و هرکس که به کروم و اینترنت دسترسی داره به نوعی صاحب و مدعی دستیاره. اینه که برای من خیلی لذت‌بخش و خاصه. آدم‌ها دستیار رو جاهای مختلف می‌بینن، با شوق و ذوق استوری می‌کنن یا برای خودم می‌فرستن و اینکه ردپای من و محصولی که ساختیم این قدر داره دیده می‌شه خیلی لذت‌بخش و خاصه.

آخرین نمونه از این پیام‌های خوش‌حال کننده!
آخرین نمونه از این پیام‌های خوش‌حال کننده!


بچه‌های زیادی از اول مسیر باهامون بودن. متاسفانه مشکلات و چالش‌های منابع انسانی اکوسیستم به تن نحیف ما هم اصابت کرده و مهاجرت و ادامه تحصیل تا پیشنهادهای اغواکننده مالی سازمان‌های بزرگتر باعث شده تو این یک سال و خورده‌ای بچه‌های مختلفی توی تیم دستیار باشن. از همشون باید تشکر کنم و بهشون بگم دمشون گرم و بدون بودن اونها هیچ‌کدوم از این داستان‌ها میسر نبود.

همه کسایی که من و علیرضا رو میشناسن می‌دونن که چقدر با هم فرق داریم!
همه کسایی که من و علیرضا رو میشناسن می‌دونن که چقدر با هم فرق داریم!

یکی از خاص‌ترین تجربه‌های دستیار، تجربه کاری با علیرضا در یک "هیات مدیره" بود! من و علیرضا مدت‌ها دوست و همکار و شریک بودیم و هستیم، ولی این‌بار در دستیار تصمیم گرفتیم که یک Board سفت و سخت داشته باشیم تا علاوه بر اینکه یک startup ساختیم، یه ساختار شرکتی خوب هم توش پیاده کنیم تا بتونه در آینده sustain فعالیتش رو ادامه بده. همه کسایی که من و علیرضا رو میشناسن می‌دونن که چقدر با هم رفیقیم و چقدر هم با هم فرق داریم، اینکه همه‌ی این تفاوت‌ها و این تجربه‌های متفاوت رو در قالب یک Board اوردیم و به خودمون و محصول و شرکت کمک کردیم برای من خاص و جالب بود.

دست‌همه ی کاربران دستیار رو به گرمی می‌فشارم و ازشون تشکر می‌کنم که باهامون همراه هستن و همه‌ی غیر دستیاری ها رو هم دعوت می‌کنم که دستیاری بشن و با نظراتشون به بهبود کارمون کمک کنن.

لینک سایتمون که می‌تونین دستیار رو ازش نصب کنید: Dastyar.io

پ.ن: ببخشید که خیلی متن دلی و بدون قاعده‌ای بود!