انجمن نویسندگی رمانیک همراه تمام نویسندگان! https://romanik.ir/forums/
زندگی من رمان نبود | بهاره برجسته
رمان زندگی من رمان نبود، از خانم بهاره برجسته رو میتونین از رمانیک بخونین.
به نام خالق عشق
عنوان: زندگی من رمان نبود
ژانر: عاشقانه، هیجانی، اجتماعی
نویسنده: بهاره برجسته
خلاصه: گاهی خودخواهی برای ما و دیگران عواقب بدی داره.دختری که با تقلید از یه رمان قصد داره عشقش رو برای همیشه تصاحب کنه اما دست به کاری میزنه که آینده خودش و عشقش رو زیر و رو میکنه...
مقدمه:بعضی از انتخاب های زندگی ما بدون در نظر گرفتن عواقب آن گرفته میشود و انسان رو به اعماق گودالی عمیق میکشاند که راه در رویی نداشته باشد.
این خیلی مهارت باارزشیه که تشخیص بدی کی باید رها کنی و کی باید صبور باشی و ادامه بدی.
تکه ای از رمان:
تمام ذوقم یک آن کور شد و گفتم:خب میرم تو یکی از اتاقا و بیرون نمیام
محمد:چه زبون نفهمی تو..... میگم میری بیرون بگو چشم.....حاضر شو برو دیگه تکرار نکنم
هجوم اشک رو تو چشمام احساس کردم و گفتم: منو واقعا داری بیرون میکنی؟
محمد صداشو برد بالا و گفت :حرف نباشه میگم برو بگو چشم
با بغض گفتم :من جایی نمیرم
محمد صداشوبرد بالا ودسشو بلند کرد که بزنه توصورتم ولی منصرف شد و گفت:میزرو میچینی و گم میشی ...روحرف منم حرف نمیزنی پررو وگرنه میزنم تو دهنتا
میترسیدم که حرفی بزنم بخاطر همین مشغول چیدن میز شدمواشکام بیصدا میریخت محمد یه شاخه گل رز با یک جعبه جواهر گذاشت کناربشقاب .باتعجب گفتم چیه!
در جعبه رو باز کرد ویک حلقه پراز جواهر رو روبه روم گرفت وگفت :برای عشقمه
دستمو آوردم بالا تا تو دستم بگیرم که گذاشت توجعبه اشو گفت:هه..فک کردی واس توهه..مگه زده بسرم!
بهار:پس مال کیه؟
محمد :قرار نیس که تا آخر عمرم پاسوز تو وجرمی که نکردم باشم.
بهار:داری شوخی میکنی نه!
محمد:دلیلی نمیبینم باتو شوخی کنم...سریع برو نمیخام برگردم ریختت جلو چشمام باشه
سیگارشو روشن کرد ورفت سمت تراس...
از حرص چندتا نفس عمیق کشیدم و خیز برداشتم سمت غذاهای رو میز تا همشو روانه سطل زباله کنم که یهو برگشت و گفت : تا بهت خبر ندادم هم بر نمیگردی.
این رفتارش دیگه ته نامردی بود ۲ ساله با هر اخلاق و رفتارش ساختم با طعنه ها و بد دهنیاش، با خرد کردن شخصیتم، با کم محلی هاش
ولی دیگه این کارش حرصمو درآورده بود نمیتونستم سکوت کنم برا همین جلو بغضمو گرفتم و رفتم گل و جعبه انگشتر رو...
برای حمایت از نویسنده ی نوپای رمانیک، وارد این لینک بشین و اثرشون رو لایک کنین.
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمان دوست داشتنت را کم دارم | هانیه.پ کاربر انجمن رمانیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش ورود و عضویت در رمانیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمان مدرسه شبانه روزی در لندن | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک