انجمن نویسندگی رمانیک همراه تمام نویسندگان! https://romanik.ir/forums/
نفرین نوباوهها
افتادهام
افتادهای
افتادهایم
بخشی از ما جنگل است
بخشی اما تن به صندلی شدن هم داده است
بگذریم از آنکه سوخت
کندهکاری، یادگاری
گرد و خاک
زیر پا نعش زمینی چاکچاک
اینطرف نعر تبر و سد راه
آن طرف کودک گرسنه، اشک و آه
***
چند سال بعدش را
چه کسی میداند؟
شاید اینگونه شود:
چه کسی آن را کشت؟
چه کسی کشت آواز حیات؟
چه کسی کشت زمین؟
چه کسی تاریک کرد
دست مهربان هور؟
چه زمان خفت حیات،
زیر خروار زمان؟
چه زمان رفت شکوه؟
چه زمان مرد جلال؟
و خدایی که در این نزدیکی
لای آن شب بوها، پای آن کاج بلند
که میان مرگ هستند در بند
چشم بر اشرف مخلوقاتش
چشم بر پیکر بی جان زمین
بیصدا نالان است
بیصدا سرگشتهی این طوفان است
آه از آن هلهلهی آرامی
که همه جان و جهان در نظرش حیران اند
منم آن قهقههی غمناکی
که همه تلخی من در رخ من پنهان است
آن همه مرگ، طاقت فرساست
آه این جنگل سبزِ رسوا،
چه شهامت دارد
چه ستوار و بلند پروا بر
بخت او میکوبد
ناله ها را سرکوب،
زندگی را خفه و چهرهی اوراق را
از نظر ها بکنید پنهان تا
نفرین نوباوهها،
نکند ویران و سرگشتهتان
آه از آن زر ورقِ چوبی قصهی ما
آه از آن زر ورق چوبیِ قصهی فردای ما
به کدامین گناه هدفش را چیدی؟
مثل یه برگ ، کنون،
اخضر زندگیمان را چیدی
مثل یک میوه، کنون،
شهد زندگی جاویدِ جنگل را چیدی
اینک برو
برو و فردایی خضر بساز
تبری که زدی را بشکن
سگالش را بگشا!
شاعر: ح.خدامی/مهشید ستوده
به گویندگی: ح.خدامی
#پیک زمین
مطلبی دیگر از این انتشارات
صد سال تنهایی، چیزی که متفاوتتر است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
رمان مدرسه شبانه روزی در لندن | آرمیتا حسینی کاربر انجمن رمانیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
انجمن نویسندگی رمانیک