آکادمی رشدمون ، آموزش مهارت های رشد و توسعه فردی
انقدر فکر نکن!!!!
روزی پادشاه به کیمیاگر شهر گفت : سه روز وقت داری که مس را به طلا تبدیل کنی وگرنه گردنت را خواهم زد . کیمیاگر مضطرب شد ، دائما در فکر بود ، آزمایش های فراوانی انجام داد که همه آنها با شکست مواجه شدند دیگر ناامید شده بود . روز سوم کیمیاگر همراه سه ظرف وارد قصر شد و فریاد کشید : بلاخره پیداش کردم ! روش به طلا تبدیل کردن مس را پیدا کردم . پادشاه به کیمیاگر گفت : خوب بگو ؟ کیمیاگر پاسخ داد : کلیدش در دستان شماست جناب پادشاه ، شما باید این سه ماده را ترکیب کنید . اما یک شرطی دارد ؟ پادشاه : بگو چه شرطی ؟ کیمیاگر : هنگام ترکیب این مواد به هیچ وجه نباید به کلمه ( قسطنطنیه) فکر کنید . پادشاه گفت : من هیچ وقت به کلمه فکر نکرده ام و شروع به مخلوط کردن مواد کرد ، بار ها و بارها امتحان کرد ولی به هیچ وجه نتوانست به قسطنطیه فکر نکند . در نتیجه کیمیاگر سالها زنده ماند و به خوبی زندگی کرد.
آیا تا بحال شده وقتی حالتان خوب نیست ، بعد از پرسه زدن در اینستاگرام ، خواندن اخبار هنرمندان و ثروتمندان ، گشت و گذار در وبسایت ها و دیدن خوشبختی ها و پیشرفت ها حالتان بدتر شود که چرا اوضاع شما خوب نیست ؟
ورود شما را به حلقه باز خورد منفی تبریک می گویم .
حلقه بازخورد منفی یعنی : شما حالتان خوب نیست ، از اینکه حالتان خوب نیست ناراحت می شوید و در نتیجه دوباره حالتان بد تر می شود . در واقع این تردمیل زجری است که ما برای خومان ساخته ایم . با قضاوت های که داریم راجب خوشبختی دیگران و خیلی چیزها که اصلا نمیدانیم . بگذارید کمی راجب چیز هایی که نمیدانید صحبت کنیم مثلا نمیدانید که توماس ادیسون برای اختراع لامپ 30 تا همکار داشت یا اینکه موتزارت از بس تمرین کرده بود فرم انگشتانش تغییر کرده بود . یا انشتین هیچوقت رانندگی یاد نگرفت . تازه اینها دانشمندان و موسیقی دانانی بودن که در رشته خودشان به بهترین نوع تمرین و فعالیت کردن نه یکسری دقل باز و کلاهبردار در فضای مجازی امروزی که فقط باعث این می شوند که بعضی افراد باطن زندگی خودشونو با ظاهر زندگی نمایشی آنها مقایسه کنند . بگذارید راجب داستان بالا یک واقعیت را به شما بگویم : درست است شما میتوانید طرز فکر ( mindset) خود را تغییر دهید ولی هرگز نمی توانید افکار خودتان را کنترل کنید . طبق نظر روان شناسی اکت (act)ما ها روزانه تا 60 هزار فکر به ذهنمان خطور می کند . آیا اصلا آنها یادمان هست ؟
مراحلی برای بهتر شدن حالمان ما ها در این دنیا فقط روی یک چیز به صورت کامل و جامع کنترل داریم آنهم رفتارمان است و بخشی از ساختار فکری . گام اول رهایی :ذهن آگاهی اگر میخواهید از این حلقه باز خورد منفی خلاص شوید پس خواهشا خود را در آغاز همانگونه که هستید بپذیرید. بدون هیچ نوع قضاوتی چون طبق روان شناسی نوین همه چیز قابل بهبود است مخصوصا توانمندی
به این توجه کنید شما افکارتان نیستید
همانطور که می دانید شما میتوانید بگویید الان چه فکری در ذهنتان می گذرد این نشان دهنده ذهنی است بنام (ذهن مشاهده گر ) پس وقتی فکری به ذهنتان می آید مثل : من یک احمقم ، من ساده لوحم ، من بد بختم بدانید فقط یک فکر از و نه خود واقعی شما .
به افکار مزخرف برچسب بزنید .
مثلا به خودتون بگین اهان فکر من توانایی ندارم دوباره اومد . حالا میبینید دیگر افکار نمیتوانند عین قبل اذیتتان کنند و شما میتوانید فضای را در ذهن خود باز کنید که افکار بیایند و بروند .
گام دوم : ارزش هایتان را بشناسید :
ارزش ها قطب نمای ما در زندگی هستند . ارزش های حقیقی خود را مثل (دوستی ، خانواده ، عشق ، ... ) بشناسید . البته بقول مارتین سلیگمن :(ارزش هایی که مواقع سختی آنرا زیر پا میگذارید اصلا ارزشتان نبوده ) در واقع باید آن ارزشی را در زندگی پیدا کنید که زندگی بدون آن برایتان زجر آور باشد . تا در همه مواقع زندگی از اینکه طبق ارزش هایتان عمل می کنید احساس شادکامی داشته باشید .
گام سوم : عمل متعهدانه
درست است که کمی راجب هدایت افکار صحبت کردیم اما مهم ترین عمل دقیقا رفتار متعهدانه است . چون شما کاملا مسئول رفتار خود هستید با تمام سختی ها و نامردی های دنیا شما مسئول این هستید که هر روز برای بهبود خود قدمی بردارید ( ورزش کنید ، کتاب بخوانید ، ارتباطات موثر بسازید ) و این را بدانید که مقایسه کردن خود با دیگران ، رفتار بد نسبت به خانوداتان ، عین مسئولیت گریزی است ( چون من زندگی ام آسان نیست یا وضعیت (اقتصادی ، سیاسی ، خانوادگی ، آنطور که میخواهم نیست پس هر جور بخواهم رفتار می کنم ) این دقیقا فکر و عمل مسئولیت گریز هاست .
اصلی ترین گام نیک زیستی مسئولیت پذیریست
تذکر : البته ذهن آگاهی و کشف ارزش ها قطعا به تمرین و گذشت زمان نیاز دارد.
راستی هنوز هم به قسطنطنیه فکر می کنید....
مطلبی دیگر از این انتشارات
راز داوینچی ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شکار میمون ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شن های زمان