خودمان تمرکز را از بین میبریم !!




توی خونمون خیلی سر و صداست ، همکارام نمیزارن تمرکز کنم ، کوچک ترین صدایی من را به هم میریزد .

شاید شما هم از این گله و بهونه ها برای نداشتن تمرکز زیاد دیده و شنیده باشید یا حتی برعکس آن کسانی را دیده باشید که با تمام امکانات و فضای مناسبی که دارند اصلا نمی توانند تمرکز کنند اما چرا ؟

در تمرکز دوتا عامل اساسی وجود دارد که به یکی از آنها کمتر پرداخته شده است : 1 . عوامل بیرونی : مثل سر و صدای اطراف یا مزاحم شدن دیگران 2 . عوامل درونی : بعضی از خصوصیات روان شناختی که تمر کز را از درون فرو میریزد . بزارید کمی بیشتر توضیح بدهم چون این دو مسئله کاملا بهم مرتبط و گره خورده اند .

1 . عوامل بیرونی :

عوامل بیرونی همیشه مزاحمت های خاص خود را برای ما ایجاد می کند ، برای همین هم هست که خیلی از اندیشمندان مثل یونگ ، مکان های خاصی برای تمرکز داشتند . کارل گوستاو یونگ ( موسس مکتب روان تحلیل گری ) برای خود در خارج از شهر قلعه ای داشت و آخر هفته ها برای نظریه پردازی و فکر به آنجا می رفت تا از عوامل بیرونی در امان باشد .

ولی فکر نکنم ما قلعه داشته باشیم !!!

پس راه حل های خلاقانه ای را باید در پیش بگیریم مثل اینکه حتما قبل از کار تلفن خودتون را خاموش کنید ، یا روی حالت پرواز قرار دهید ، یا دست کم صدای آن را ببندید و آنرا در مکانی دور تر از جایی که هستید قرار دهید تا احتمال حواس پرت کردن موبایل به حداقل برسد .

قطعا دو روز نمی توانیم تمام زندگی خود را ول کنیم و روی یک موضوع تمرکز کنیم ، ولی دو ساعت را می توانیم فقط روی یک کار تمرکز کنیم و فقط و فقط آن را انجام دهیم .( به این روش تمرکز ، روش ژورنال هم گفته می شود)

2 . عوامل درونی :

چهار عامل روان شناختی هستند که باعث می شوند احساس خوشحالی شما پایدار نماند .

1 . ملالت : انسان ها نمی خواهند با خودشان تنها باشند . در سال 2014 تحقیقی انجام شد که تعدادی مرد و زن را بصورت انفرادی و بدون هیچ نوع سرگرمی و یا وسیله ای در اتاقی قرار میدادند . تنها دستگاهی که در اتاق بود ، برق (شوک الکتریسیته ضعیف ) به آنها وصل می کرد . شاید باعث حیرت تان شود اگر بفهمید که 67 درصد مردان و25 درصد زنان به خود برق وصل کردند تا از دست ملالت فرار کنند .

2 . سوگیری منفی نگری :

رویداد های منفی را بیشتر به خاطر می آوریم و همچنین خاطرات منفی با شدت قوی تری در ذهن ما باقی می مانند .

3 . نشخوار ذهنی : تمایل به فکر کردن راجب تجربه های ناخوشایند .

4 . سازگاری با لذت :

انسان ها می خواهند در سریع ترین حالت ممکن به لذت و موفقیت د ست یابند تا از ترشح دوپامین در مغز خود لذت ببرند .

این دلایل روان شناختی در هر آدمی وجود دارد و بلکه همین شادی نا پیدار باعث زنده ماندن و در مرحله دوم پیشرفت ما طی هزاران سال شده اما هنگامی که میخواهید روی کاری تمرکز کنید حتی اگر هیچ دلیل خارجی هم وجود نداشته باشد امکان دارد ؛ یکی از دلایل و یا در شرایط بدتر مثل ( افسردگی ، اضطراب ، اختلالات )
تمرکز حواس شما را نابود کند .

راه حل چهار مرحله ای :

مرحله یک : به دنبال هیجانی بگردید که مقدمه حواس پرتی می شود ( شادی ، غم ، ترس ، .... )

مرحله دوم : محرک درونی را یادداشت کنید .

مرحله سوم : با کنجکاوی و باور به اینجا شما احساسات و افکار خود نیستید آن احساسات و افکار را واکاوی کنید. به افکار و احساسات خود مثل یک برگ در آب نگاه کنید. بدانید که یک فکر است و تصمیم شما نیستند و همچنین می آید و می رود ( به هیچ وجه سعی بر مهار افکار نکنید . چون طبق تحقیقات نتیجه عکس دارد . )

مرحله چهارم : مواظب لحظه های آستانه ای باشید . یعنی مثلا زمانی که در ترافیک گیر کردید و از ملالت خسته می شوید شروع به چک کردن گوشی خود می کنید ، درست زمانی که گوشی خود را بر میدارید می شود لحظه آستانه ای همان لحظه ای که بخاطر محرک درونی شما تمرکز خود را قربانی می کنید . از قانون ده دقیقه استفاده کنید ؛ یعنی زمانی که تصمیم به برداشتن گوشی می گیرید 10 دقیقه کارتان را به تعویق بیندازید .