نقاب من


یکی از مفاهیمی که اعتبار دیرینه و باستانی دارد (ماسک ، نقاب ، پرسونا ) است . که در اساطیر تمام فرهنگ ها دیده می‌شود .

یکی از کاربرد های نقاب در قدیم مربوط به گلادیاتور ها بوده که هنگام مبارزه استفاده می‌کردند برای اینکه کسی احساسات آنها را نبیند و همچنین شناسایی نشوند .

همه ما گاهی نقاب بر چهره میزنیم . گاهی لزومی نمی بینیم که دیگران به درون ما پی ببرند و استفاده از نقاب راه ساده ای است که ما را از نفوذ دیگران حفظ می‌کند . بنابر این نقاب ، چهره دیگری از ما را نشان می دهد و ما را از رنجی پنهان در امان می دارد . این رنج ممکن است ترس از طرد شدن ، احساس بی کفایتی یا این واهمه باشد که واقعا هیچ کس مرا دوست ندارد .
البته که هرچه بزرگ تر می‌شویم در فرایند اجتماعی شدن نقاب های مختلفی را بر چهره میزنیم .

چند نمونه نقاب :

  • (نقاب طنز و شوخ طبعی)برخی از افراد هستند به محض اینکه به آن ها نزدیک می‌‌شویم شروع می‌کنند به گفتن طنز و شوخ طبعی
  • ( نقاب عروسک باربی ) بعضی افراد هستند به محض اینکه میخواهید با آنها جدی باشید و یک موضوع مهم را مطرح کنید ، بلافاصله یک چهره خندان و شاد را به شما تحویل می‌دهند
  • ( نقاب من خیلی قویم و همه چیزی تحت کنترل است) بسیار از افراد مخصوصا در بعد از شکست نقاب ( قدرت و توانمندی ) بر چهره می‌زنند . آنها تصویری از خود فرا فکنی می کنند که می‌گوید همه چیز عادی است.
  • (نقاب عصبانی ) با من خودمانی نشو ، برای همه آشناست . این نقاب برای ایجاد فاصله با دیگران بسیار موثر است .

هرفردی برای پنهان کردن خود نقاب میزند

بعضی از نقاب ها چندان سودمند نیستند . با زدن آن نقاب ها به چهره ، درمقابل چیزهایی می‌جنگیم که مدت های مدیدی آرزویشان را داشته ایم : چیزهایی مانند نزدیکی ، صمیمیت و داشتن احساس امینت در کنار فردی دیگر . ولی چون آسیب دیده ایم ، حالا از همین نزدیکی و صمیمیت نیز واهمه داریم . وقتی نقاب میزنید درواقع احساس رنجش خود را پنهان می‌کنید اما مثال دقیق ؛ سر خود را زیر برف کردنه .

نقاب ها باری بر دوش ما

وقتی به جای آنکه فقط خودتان باشید ، به گونه ای رفتار می‌کنید که فکر می کنید (باید ) آنطور باشید ، در حقیقت بار سنگینی را با خود حمل می‌کنید و این بار گاهی واقعا شما را از پا در می آورد.

تصور کنید پشت یک نقاب ، نقاب بزرگ و ضخیم چقدر تنهایی و بی کسی وجود دارد .

ما بسیاری از این ماسک ها را به این خاطر به چهره میزنیم که با نشان دادن ( خود واقعی ) و منحصر به فردمان ، آن عشق و توجه بی قید وشرط را دریافت نکرده ایم .

نقاب ها

ما دو نوع نقاب داریم :

1 . نقاب مناسب و به جا : نقاب مناسب آن است که مثلا در محل کار و هنگام برخورد با دیگران از آن استفاده می ‌کنید و با آن با کفایت و مفید بودن خود را اعلام می نمایید . در واقع ملایمت و آرامشی است که کمک می کند تا با دیگران به شکل موثری رابطه برقرار کنید .اما همین نقاب برای خونه و روابط دوستانه نامناسب است .

2 . نامناسب و نادرست : نقابی که به لحاظ عاطفی بین شما و دوستانتان و یا همسرتان فاصله می‌اندازد، مانع گفتگوی صریح و گشوده شما می‌شود .

آماده اید نقاب را بردارید ؟

در واقع برداشتن نقاب امکان دارد شما را از جمعی که در آن بوده اید جدا کند اما نگهداشتن نقاب قطعا شما به سمت روان رنجوری پیش خواهد برد .

اگر برای پوشاندن درد و رنج خاصی نقاب بر چهره می‌زنید ، بنابراین به عنوان بخشی از کنار زدن نقاب باید بتوانید با آن درد کنار بیایید و یا آن را حل و فصل کنید .

خود واقعی شما در پشت نقاب

همه ما در درون یک (خود ) مشخص و تمایز یافته داریم ، نه خودتان بلکه یک (خود اصیل ) ، یک فرد واقعی در ژرفای وجودتان . همه ما شخصیتی که به دیگران نشان میدهیم را بر اساس خود اصیل میسازیم زمانیکه میخواهیم از خودمان مراقبت کنیم لایه ای روی شخصیتمان می کشیم که همان نقاب یا ماسک است . در چنین شرایطی خود واقعی در گفت و شنود ها و شرایط مختلف وارد نمی‌شود مراقبت می‌شود . اما زمانیکه خیلی زیاد از این نقاب استفاده می‌کنیم شخصیتمان تحت شعاع قرار میگیرد. و همچنین خود واقعیمان را گم می‌کنیم .

زمانیکه نقاب را از روی صورت خود برداریم کم کم این سیاهی روی شخصیتمان کنار می‌رود . و به صورت عمیق و واقعی با دنیای اطراف و دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم .

شما که هستید ؟

آیا خودتان را می‌شناسید ؟ آیا از هویت خود اطمینان دارید ؟ افراد زیادی از نقاب استفاده می‌کنند چون هنوز از هویت مشخصی برای خود پیدا نکرده اند .

اما اگر این سوال برایتان پیش آمده که چطوری باید شخصیت خودمان را بسازیم تنها یک پاسخ وجود دارد : تجربه کنید حتی اگر میترسید .

غذاهای مختلف ، تفریح های مختلف ، جاهای مختلف ، آدم های متفاوت تجربه تمام اینها کمک می کند هویت خود را شناسایی کنید که از چه چیزی خوشتان می‌آید و از چه چیزهایی نه البته افرادی که از کودکی وحشت زیادی را تجربه کرده اند و نمی توانند بر وحشت خود بر یک چیز مثل اجتماع غلبه کنند نیاز به مشاوره و تخصصی دارند .