چطور با نبودنش کنار بیام

بنظر من چشم ها بهترین قصه گو ها هستند و قصه های زیادی برای تعریف کردن دارند مثل قصه پسر و دختری که تازه آشنا شدن و چشمهایشان از شوق برق میزند. مثل برق زدن چشم ها بعد از اولین بوسه عاشقانه مثل خوشحالی پدر و مادری که موفقیت فرزندشو میبینند ولی متاسفانه قصه های چشم ها همیشه انقدر زیبا نیستند. اگر دقیق تر به حرف هایشان گوش بدیم برایمان از چشم های پر اشک دختری که بهش خیانت شده هم صحبت میکنند. از چشم انتظاری های مادری که هفته پیش بچشو در تثادف اتومبیل از دست داده ، ولی هنوز باورش نشده هم حرف میزنند از چشم های پر خستگی پدر هم حرفای زیادی برای گفتن دارند حتی چشم ها داستان شخصی که ترک شده هم برایمان تعریف می کنند که چگونه فکر می کند دنیا روی سرش خراب شده و حس تنهایی قرار است حالا حالا ها درگیرشان کند و آنها را با خود به قعر چاه نا امیدی ، افسردگی ببرد .

باید قبول کنیم ناکامی ، شکست ، خیانت ، از دست دادن عزیزان همه جزئی از زندگی همه انسان هاست که به آن ( سیلی واقعیت ) می گوییم . آدم های بعد از آسیب هایی که در زندگی میبینند و فرقی هم نمی کند آن آسیب چه باشد ، از دست دادن عزیزی ، اخراج از کار ، کلاه برداری یا هر عامل دیگری ، چیزی را تجربه می کنند به نام ( سوگ ) که امروز میخواهیم یکم راجبش حرف بزنیم شاید بهتر با سیلی واقعیت کنار بیاییم .

دکتر الیزابت کوبلر راس پنچ مرحله برای سوگ نام میبرد ولی باید توجه کنیم که این پنج مرحله در دنیای واقعی از هم زیاد قابل تشخیص نیست و یا بعضی ها تمام مراحل را تجربه نمی کنند و شیوه تجربه سوگ در افراد متفاوت است .

پنج مرحله :

مرحله اول : انکار

اصلا امکان نداره ، من خودم چند دقیقه پیش دیدمش سالم بود ، آخه چطوری دلش اومد همچین بلایی سر من بیاره . اینها جملاتی است که وقتی افراد با یک واقعه تلخ برخورد می کنند به کار میبرند . در واقع رد آگاهانه یا غیر آگاهانه اتفاقی که افتاد است . البته همیشه انقدر ساده با کلمات بیان نمی شوند گاهی جیغ ها جایگزینشان می شود گاهی هم بهت زدگی بلاخره هر کسی راهی برای انکار آن واقعه پیدا می کند .

مرحله دوم : خشم

خدا معلومه کجایی ؟! ، هرچی سنگه مال پای لنگه ، اصلا بیجا کردن منو اخراج کردن ، ولش کن عزیزم اصلا لیاقت تو رو نداشت بی شرف ، این جملات هم موقع بروز خشم به گوش میخورد . در اینجا هم افراد سیاست های مختلفی دارند ، نفری داد و بیداد می کند ، یکی غر میزند ، یکی تیکه میندازد ، یکی حتی مرتکب قتل می شود ، هرکسی راهی برای ابراز دلخوری پیدا می کند .

مرحله سوم : چانه زنی

خدایا بابامو نمیشه یکسال برگردونی ؟ ، نمیشه یکی دوماه دیگه سر کار بمونم تا یه کار دیگه پیدا کنم ؟ ، اگر فقط این اتفاق نمی افتد زندگیمون رو به راه میشد . چانه زنی یعنی تلاش برای توافق رسیدن با واقعیت که در اکثر اوقات شامل تلاش های بیهوده ، افکاری پوچ ، خیال پردازی می شوند .

مرحله چهارم : افسردگی

دیگه از چیزایی که قبلا لذت میبردم الان لذت نمیبرم ، خیلی دوست دارم گریه کنم ، حوصله ندارم ، دوست دارم بخوابم ، نمیخوام هیچکسو ببینم . یک نکته خیلی حیاتی در اینجا هست اونم اینکه افسردگی در مراحل سوگ عمدتا به معنای اختلال خلقی افسردگی نیست بلکه به همان معنای تجربه احساس غم هستش که کاملا هم طبیعی است و فقط زمانی خطرناک می شود که بعد از گذشت مدتی زندگی شخص را مختل کند .

مرحله پنجم : پذیرش

میریم سر کار جدید ، با شخص جدیدی در زندگی آشنا می شویم ، برای اونی که از دست دادیم سالگرد می گیریم ، در واقع با واقعیت صلح می کنیم و به زندگی بر میگردیم همان چیزی که در روز های اول سوگ غیر ممکن به نظر میرسد .

چند توصیه برای بهتر گذراندن مراحل سوگ :

1 . عزاداری کنید : سوگ زمانی پیش می آید که شما شخصی عزیز یا چیزی عزیز را از دست داده باشید . شخص مثل فوت یکی از عزیزان یا طلاق چیزی عزیز مثل : از دست دادن کار ، ورشکسته شدن ، خراب کردن امتحان و امثال اینها که قطعا برای شما با ارزش بودند پس بدانید که طبیعیس غمگین باشید و بصورت رسمی برای خود وقت عزاداری بگذارید و اجازه دهید احساس غم را تجربه کنید نه که سرکوبش کنید چون با سرکوب کردن احساس غم اوضاع اصلا خوب پیش نمی رود .

2 . بگویید : احساسات خود را با یک نفر در میان بگذارید و بگویید . این بازگو کردن احساسات برای یک نفر دیگر دو فایده برایتان به همراه می آورد .
1. ارتباط اجتماعیتان حفظ می شود و این موضوع میتواند فوق العاده کمک کننده باشد .
2. تخلیه هیجانی برایتان صورت میدهد. اگر هم واقعا کسی را پیدا نکردید این احساسات را بنویسید .

3 . کارهایی انجام دهید که احساس سر زنده بودن به وجود می آرود : کارهای انجام دهید که یا لذت بخش باشند و یا معنادار

4.مواهب را یاد آور شوید : الان حتی با همه احساسات منفی که تجربه می کنید از چه مواهبی در زندگی برخوردارید ؟ آنها را بنویسید .

5 . یاد آوری : به خودتا یاد آوری کنید سوگ سخته و برای خوب شدن نیاز به کمی زمان دارید به خود زمان بدهید .