قسمت دوم - دونات‌هایی برای حق رای

سلام. به روزن گوش می‌دین.

(۰۰:۰۵ تا ۰۰:۳۸ موسیقی ابتدایی)

من هدیه میری مقدم هستم و این قسمت دوم پادکست روزنه که در آخرین روزهای اسفند نود و هفت منتشر می‌شه.

من توی این پادکست درباره‌ی موضوع زنان صحبت می‌کنم. در واقع؛ توی هر قسمت سراغ یکی از موضوعاتی می‌رم که محوریتشون زن‌ها هستن.

توی قسمت اول، من در ارتباط با ماموریت روزن یکمی توضیح دادم اما... نکته‌ی مهمی که می‌خوام تکرارش بکنم اینه که؛ روزنه‌ی پادکست زنانه یا مجله‌ی زنان نیست و محتواش طوری تهیه می‌شه که مخاطبش هم مردان و هم زنان باشن.

توی این قسمت هم که به مناسبت رسیدن سال جدید، یکمی زودتر هم منتشر می‌شه، من دوباره قصد دارم سراغ تاریخ برم و درباره‌ی یکی از مهمترین و بزرگترین جنبش‌های زنان در طول تاریخ صحبت بکنم.

جنبشی که هفتاد و دو سال طول کشید و در نتیجه‌ی اون، زن‌ها تونستن حق رای رو به دست بیارن.

به صورت کلی، فعالیت‌های زنان رو در طول تاریخ به سه فصل تقسیم می‌کنن که موج اول اون، منجر به دریافت حق رای شد.

این جریان از سال هزار و هشتصد و چهل و هشت شروع شد و تا هزار و نهصد و بیست هم ادامه پیدا کرد.

موج اول با جنبش لغو برده داری تو امریکا شروع می‌شه؛ اون سال‌ها هم برده‌داری در آمریکا قانونی بود و این جنبش هم مدل دیگه‌ای از برابری خواهی بود که در اون معنای انسان این‌قدر وسعت پیدا می‌کرد که شامل سیاه‌‌ها هم شد.

زن‌ها هم خیلی زود به این جنبش پیوستن و نصف امضا کننده‌های دادخواست لغو بردگی زن‌ها بودن.

حتی سه نفر هم به عنوان ناظر عضو جامعه‌ی ضد بردگی آمریکا شدن، اما با گذشت زمان این سه نفر به حاشیه رفتن و کم‌کم هم حذف شدن.

همین باعث شد زن‌ها، انجمن ضد بردگی مستقل خودشون رو تاسیس کنن و این اولین تجربه‌ی حضورشون توی مجامع عمومی بود که متاسفانه اصلا هم پذیرفته نشد.

مثلا وقتی برای اولین بار روی سکوی خطابه رفتن، یه سری از مردا فریاد می‌زدن که... برو خونه و بافتنیتو بباف!

این قبیل اتفاقا، انگار تلنگر دوباره‌ای بود تا زن‌ها بیشتر از قبل متوجه تفاوت‌هاشون با مردها بشن یا مثلا وقتی دادخواست‌های ضد تبعیض و ضد بردگی رو خونه به خونه می‌بردن تا مردم امضا کنن، خیلی از مردها حتی خود زن‌ها بهشون می‌گفتن که این یه رفتار غیر زنانه‌ست.

اون‌ها، حتی برای سخنرانی هم دچار مشکل شدن و یه طوری شد که امکان سخنرانی عمومی، خودش تبدیل به یه حقی شد که باید براش می‌جنگیدن.

بعدا هم یه کنفرانس ضدبردگی تشکیل شد که در اون به زن‌ها اجازه ندادن توی صحن جلسات حضور پیدا بکنن و نتیجه این شد که اون‌ها مصمم شدن علاوه بر آزادی برده‌ها، به فکر آزادی خودشونم باشن.

حالا بشنویم از فعالیت‌هایی که زن‌ها برای لغو برده‌داری انجام می‌دادن:

مثلا خانوم فرانسیس رایت، یکی از افرادی بود که علیه برده‌داری سخنرانی‌ کرد.

فرانسیس رایت
فرانسیس رایت


تو سال هزار و هشتصد و بیست و نه، یعنی همون سال هم که یه کاریکاتوری منتشر شد که رایت رو مسخره می‌کرد و اون رو در حال سخنرانی نشون می‌داد در حالی که سرش تبدیل به سر یک غاز شده‌ بود. عنوان این کاریکاتور هم این بود که بهتره ساکت شی!

کاریکاتور مربوط به فرانسیس رایت
کاریکاتور مربوط به فرانسیس رایت


اون زمان، یه جنبش دیگه‌ای هم راه افتاده‌ بود که می‌گفت؛ از محصولاتی که توی مناطق برده دار تولید می‌شه، استفاده نکنین.

خانوم‌ها هم توی این جنبش، فعالیت پر رنگی داشتن و خودشون و همسرانشون به این کمپین خیلی پایبند بودن.

دوتا خواهر هم بودن به اسم سارا و انجلینا گرین که برای این کمپین فعالیت می‌کردن. این دو از یه خانواده‌ی خیلی متمول میومدن که خودشونم سالیان سال برده‌دار بودن.

اون‌ها از طریق سخنرانی توی مجامع مختلف، توجه عموم رو به خودشون جلب کردن اما بعدش کشیش‌ها اون‌هارو ممنون السخنرانی کردن و بهشون گفتن که وظایف درستی رو دنبال نمی‌کنن. بعد هم غیر زنانه و ضد مسیح خوندنشون.

اون‌ها می‌گفتن که سخنرانی برای عموم، شخصیت زنانه رو مورد تهدید قرار می‌ده و آسیب‌های جبران‌ناپذیری بهشون می‌زنه.

این دو خواهر، دبیر اولین گردهمایی ضدبردگی زنان بودن و مقالاتشونم توی نشریه‌ی این رویداد منتشر شد یا مثلا خانم لیدیا ماریا چایلد کسی بود که در امریکا اولین مجله‌ی کودکان رو منتشر کرد.

ایشون همچنین اولین نویسنده‌ی سفید پوستی بود که در مورد برده‌داری کتاب نوشت.

ماریا یه نشریه‌ای هم داشتش که بعد از پیوستن به لغو برده‌داری، از اون برای حمایت از جنبش استفاده می‌کرد.

می‌شه از اسم خیلیای دیگه هم نام برد که برای لغو برده‌داری تلاش کردن، اما من به همین‌ها اکتفا می‌کنم.

به طور کلی؛ فعالیت در این جنبش باعث شد زن‌ها بتونن مهارت‌های سیاسیشون رو تقویت کنن. فکر کردن به وضعیت برده‌ها، باعث شد اونها آگاهی بیشتری نسبت به وضعیت خودشون پیدا کنن و همونجا پایه‌های جنبش‌های بعدی رو هم بنا بکنن.

می‌گن هیچ‌چیزی، به اندازه‌ی کنار گذاشته شدن یا حذف شدن باعث ایجاد طغیان نمی‌شه و طرد شدن یک گروه، باعث شکل گیری هویتی می‌شه که قبلا وجود نداشته.

شاید براتون سوال باشه که این هویت وقتی شکل گرفت، چه خواسته‌ها و مطالباتی داشت؟

مارگرت فولر که یکی از فعالان این جنبش بود، می‌گفت باید همه‌ی موانع مستبدانه‌ای که سر راه تکامل زن‌ها وجود داره، از بین بره. در واقع از همون ابتدا، اون‌ها دنبال امتیازات و حقوق برابر با مردان بودن.

یکی از مطالبات مهم اون دوره، اصلاح لباس بود. احتمالا فیلم برباد رفته رو دیدین. نمی‌دونم، لباس زن‌ها توی اون فیلم رو یادتون میاد...؟ زن‌ها در امریکا و اروپای قرن نوزدهم همچین لباسهایی می‌پوشیدن؛ پیراهن‌های تنگ و دامن‌های بلندی که توش اصلا احساس راحتی نمی‌کردن و حتی راه رفتن هم براشون دشوار بود.

خوبه بدونید که اون لباس‌ها، بین شش تا هفت کیلو هم وزن داشتن. حرف زن‌ها این بود که اگه نتونن لباس راحت بپوشن، نمی‌تونن هم راحت کار کنن.

سال هزار و هشتصد و پنجاه، یه طرح جدیدی برای لباس زنانه پیشنهاد می‌شه. این طرح پیراهنی بود که قدش تا زیر زانو می‌رسید و یه شلوار بلند و گشاد هم زیرش بود که روی مچ بسته می‌شد.

من عکس این لباس تو یه کانال تلگرام، صفحه توییتر و اینستاگرام روزن که آیدی همشون روزن پادکست هست، قرار می‌دم و شما هم اگر دوست داشتین می‌تونین برین ببینین.

تصویر لباس جدید زنان
تصویر لباس جدید زنان


رهبران جنبش از این طرح حمایت کردن و چند هزار نفر هم پوشیدنش، اما استقبال به اندازه‌ی کافی نبود و این طرح شکست‌خورد.

یه مطالبه‌ی مهم دیگه، اصلاحات حقوقی بود. در اون زمان، شخصیت حقوقی زن بعد از ازدواج نفی می‌شد.

می‌خوام توضیح بدم که وقتی از حقوق زنان تو اون دوره حرف می‌زنیم، داریم به چه شرایطی اشاره می‌کنیم.

زن‌ها در اون زمان، حق رای نداشتن. حق طلاق و حضانت فرزندانشون رو نداشتن. زن‌های متاهل، حق مالکیت بر داراییشون رو نداشتن؛ مثلا اگر دستمزدی می‌گرفتن اون دستمزد متعلق به شوهر بود. اون‌ها، اجازه‌ی تحصیل توی رشته‌های حقوق و پزشکی رو نداشتن.

مردها در نظر قانون، مسئولیت همسرانشون رو داشتن. شاید باورتون نشه اما می‌تونستن اونا رو زندانی کنن و تا حدی هم مورد ضرب و شتم قرار بدن.

اقدامات اولیه برای تغییر یکی از این قوانین رو مردها برداشتن. مردهای مجلس ایالتی نیویورک سال هزار و هشتصد و سی و شش، مساله‌ی تغییر قانون سلب مالکیت از زنان متاهل رو مطرح‌کردن.

پس چی شد؟ مساله‌ی تغییر قانون سلب مالکیت از زنای متاهل.

خود اسمش خیلی طولانیه، دیگه حالا خود قانون رو باید ببینیم چی بوده... دوازده سال طول کشید تا همین یه قانون ساده‌ی طولانی به تصویب برسه.

یعنی اگه زنی ازدواج کنه و زمان ازدواجش یه‌ سری اموال و املاک داشته باشه، بعد ازدواج اون اموال دراختیار خودش باقی بمونه و اگه اجاره یا سودی داشته باشه، اجاره و سود نصیب شوهر نشه و اگر همسر مقروض بشه، به صورت خودکار مقابل دین اون ضبط نشه.

خلاصه‌ی کلام؛ این قانون کاری می‌کرد که اموال زن بعد از ازدواج در اختیار خودش باقی بمونه.

می‌خوایم بریم به سیزده جولای هزار و هشتصد و چهل و هشت، یه روز تابستونی توی شهر سنکا فالز ایالت نیویورک.

یه مادر خونه‌دار جوون به اسم الیزابت استنتون با چهار نفر از دوستاش دور هم جمع شدن و دارن در مورد حقوق زنان صحبت می‌کنن.

این مدل صحبت‌ها، طبیعتا اولین بار نبوده که توی یه جمعی مطرح می‌شه اما باید بگم که این جمع اولین گروهی بودن که دنبال یک اقدام عملیاتی رفتن.

دو روز بعد اونا پیمان و انجمن جدیدی رو بنا کردن و تصمیم گرفتن که شرایط سیاسی، اجتماعی و به طور کلی حقوق زنان رو مورد بحث قرار بدن.

الیزابت اومد و اعلامیه‌ی استقلال امریکا رو معیار قرار داد و اعلامیه‌ی جدیدی نوشت که مبناش برابری زن و مرد بود. این اعلامیه، شروع جنبشی بود که "سنکا فالز" نام گرفت و در طول تاریخ موفق شد قوانین بسیاری رو به تصویب برسونه.

در مورد خانم الیزابت، شاید براتون جالب باشه که بدونین؛ ایشون سال هزار و هشتصد و چهل با یه وکیل طرفدار لغو بردگی، ازدواج کرده بود و زمان ازدواج درخواست کرده‌ بود که عبارت اطاعت مطلق از شوهر از سند ازدواجشون حذف بشه.

کار این خانم به نوبه‌ی خودش تو اون زمان، یه اقدام خیلی پیشرو بود.

سنکا فالز دنبال اصلاحات سیاسی و به طور مشخص، حق رای بود. شاید الان داشتن حق رای برای ما، بدیهی به نظر برسه اما واقعیت اینه که یه زمانی باید برای به‌ دست آوردن این حق می‌جنگیدن.

الیزابت بعدا با خانمی به نام سوزان آنتونی همراه می‌شه. اون زمان یکی از راه‌های مبارزه، نوشتن دادخواست و جمع‌آوری امضا بود.

می‌گن که سوزان آنتونی پر سفرترین رهبر جنبش بوده. ایشون برای بردن دادخواست‌ها یا رسوندن پیام جنبش مجبور بود با قطار، درشکه و سورتمه به جاهای مختلف سفر کنه.

یه کار جنجالی که سوزان آنتونی انجام داد این بود که توی انتخابات ریاست جمهوری سال هزار و هشتصد و هفتاد و دو، با تعدادی زن پای صندوق‌های رای رفتن تا از حق شهروندی خودشون دفاع کنن و رای بدن اما از اونجایی که رای دادن زن‌ها ممنوع بود، آنتونی دستگیر و به پرداخت جریمه محکوم شد.

به طور کلی زن‌ها به خصوص اون اول‌ها رویکرد تندی نداشتن و دنبال این بودن که مقررات دولتی جدیدی تدوین کنن یا یه سری همکاری‌هایی با دستگاه‌های دولتی داشته‌ باشن.

تو یه سری فعالیت‌های دیگه هم مثل ایجاد مهد کودک‌های رایگان، دادگاه کودکان، تامین وثیقه و نظارت بر آزادسازی مجرمان فعالیت داشتن. به‌علاوه‌ی این‌ها، توی تشکیلات مختلفی مثل جنبش منع مشروبات الکلی که بعدا هم بهش اشاره می‌کنم، جنبش لغو برده‌داری یا باشگاه‌های سنتی فعالیت می‌کردن.

در مورد باشگاه‌ها من کمی جلوتر صحبت می‌کنم اما باید بدونین که به طور کلی توی این دوره خانم‌ها برای خودشون تشکیلات رسمی نداشتن و صرفا یه سری گردهمایی و جلسه برگزار می‌کردن. تنها ابزاری هم که داشتن سخنرانی و تنظیم دادخواست بود.

اطلاع‌رسانی این سخنرانی هم از طریق پوستر انجام می‌شد. مثلا لوسی استون که یکی از رهبران جنبش بود، خودش خیلی اوقات پوسترهای جلسات رو به دیوار یا درخت می‌چسبوند. افراد مخالف وقتی می‌دیدنش، دنبالش راه میفتادن، پوستراشو می‌کندن و حتی با سنگ به سرش می‌زدن.

زن‌ها برای جمع‌اوری امضا برای دادخواست‌های که می‌خواستن پیش مراجع قانون‌گذاری ببرن، همونطور که قبلا گفتیم باید زیاد سفر می‌کردن. یکی از فعالان این جنبش فقط توی ایالت ماساچوست نزدیک هزار کیلومتر سفر کرد که ششصد کیلومترش با پای پیاده بود.

وقتی جنگ داخلی امریکا تموم شد و جنبش برده‌ها هم به نتیجه رسید، زن‌ها هم دنبال اون لحظه‌ی تاریخی بودن تا همزمان با حق رای برد‌ها حق رای اونا هم مطرح بشه اما رهبران جنبش القا، می‌گفتن که مسئله‌ی حق رای برده‌ها خودش به اندازه‌ی کافی پیچیده‌ست حق رای زنان فقط پیچیده‌ترش می‌کنه.

نکته‌ی جالب این که؛ قبل از سال هزار و هشتصد و شصت و شیش توی هیچ یک از اصول اصلاحیه‌های قانون اساسی آمریکا، به مذکر بودن رای‌دهنده‌ها اشاره نشده‌ بود. در نتیجه خانم‌ها رای دادن رو حق خودشون می‌دونستن.

تازه سال هزار و هشتصد و شصت و شیش بود که صحبت از مذکر بودن رای دهنده‌ها و اصلاح قانون اساسی شد.

این اصلاحیه زنان رو خشمگین کرد چون که برای لغو بردگی فعالیت زیادی کرده بودن و یه جورایی این اقدام رو خیانت به خودشون می‌دونستن.

جمهوری‌خواهان رادیکال طرح اصلاحیه‌ی پانزدهم برای حق رای رو به کنگره بردن که بر اساس اون نژاد، رنگ یا وضعیت قبلی برده‌ها نباید باعث می‌شد که اون‌ها حق رای نداشته‌ باشن. زن‌ها می‌خواستن که به نژاد و رنگ جنسیت هم اضافه بشه.

بعد از این اصلاحیه جنبش به دو قسمت تقسیم شد: یک گروه انجمن امریکایی حق رای زنان که رهبریش رو لوسی استون به عهده داشت و تمرکزش روی حق رای بود و دومی انجمن ملی حقوق زنان به رهبری الیزابت استنتون و سوزان آنتونی که حقوق زنان رو گسترده‌تر می‌دید و حق رای رو فقط یکی از اونها می‌دونست.

این گروه دوم توی منش و خط فکری تندتر از گروه اول بود و تلاش می‌کرد که از هر چیزی یک مساله‌ی ملی و تبلیغاتی بسازه.

خوبه بدونین که این گروه دوم اون اصلاحیه رو امضا نکرد اما لوسی استون اعتقاد داشتش که اگه سیاه‌ها حق رای رو به دست بیارن زن‌ها هم یه قدم به هدف خودشون نزدیک‌تر میشن.

سال هزار و هشتصد و هفتاد، یه اتفاقی افتاد که باعث شد جنبش حق رای همه‌گیرتر بشه.

توی این سال فعالیت زنان در جنبش منع مشروبات الکلی بیشتر از قبل شد و صدها هزار نفر به خصوص زنان سفیدپوست طبقه‌ی متوسط توی اون شرکت‌ کردن و یه فرصتی فراهم شد که اونها بتونن توانایی‌هاشون رو در سطح اجتماع نشون بدن.

یه ارتباط منطقی هم پشت جنبش منع مشروبات و حق رای وجود داشت؛ اینکه اگه قراره زن‌ها منع مشروبات رو قانونی کنن باید یک ابزار قانون‌گذاری داشته باشن و اون ابزار چیزی نیست جز داشتن حق رای.

سال هزار و هشتصد و هفتاد و سه یه سری از خانم‌های ایالت اوهایو تصمیم گرفتن تا روز قبل از کریسمس، نسبت به بدمستی مردان اعتراض کنن.

اون‌ها مقابل میخانه‌ها رفتن و دست به دعا برداشتن و از صاحبان میخانه‌ها هم خواستن که شغلشون رو تغییر بدن. خبر این حرکت توی روزنامه‌ها پیچید و ایالت‌های دیگه هم به این حرکت پیوستن.

کلیسا هم ازشون حمایت کرد یعنی برای اولین بار از اقدامی حمایت شد که مستلزم بیرون اومدن زن‌ها از خونه و ورود به اجتماع بود. کلیسا می‌گفت این عمل غیرزنانه هست اما در عین حال، پرهیزگارانه و فروتنانه هم هست.

مطبوعات اسم این حرکت رو "جنگ زنان" گذاشتن و در نتیجه‌ی اون سه هزار میخونه تعطیل شد.

این باعث شد که اونها روحیه بگیرن و قدرت خودشون رو هم نشون بدن.

این جنبش رو اولین جنبش توده‌ای زن‌ها تو امریکا میدونن که هم برای مردم شهر و هم برای مردم روستا جذابیت داشت و بعد از اون بود که افراد طبقه‌ی پایین‌تر هم به جنبش حق رای پیوستن.

حالا می‌خوام یه توضیح بدم در ارتباط با باشگاه‌ها که قبلا هم حرفش رو زدم.

اواخر قرن نوزدهم، باشگاه‌ها رایج‌ترین الگوی فعالیت زنان بودن. فعالان حقوق زنان می‌گفتن که باشگاه، خونه‌‌ای امن برای خانم‌هاست.

اون اول‌ها حتی استفاده کردن از واژه‌ی باشگاه هم، خیلی پس زده می‌شد چون خیلی از مردم اون رو عنوانی مردانه و شایسته‌ی حضور مردان می‌دونستن.

زن‌ها اومدن و یه چیزی به اسم جنبش باشگاهی راه انداختن. نخستین باشگاه هم یه باشگاه مطالعه بود که در واقع شبیه دانشگاهی، برای زنان میانسال بود.

به مرور زمان هم فعالیت باشگاه‌ها گسترده‌تر شد و این باعث شد قابلیت‌های تشکیلاتی زنان هم بیشتر بشه.

توی باشگاه‌ها برگه‌ای مبنی بر تایید عضویت به افراد می‌دادن که به اون‌ها اجازه‌ی صحبت کردن در بین عموم رو می‌داد.

اون‌ها برای اینکه بتونن فعالیت‌هاشون رو گسترده‌تر کنن، کم‌کم سراغ ایجاد ساختارهای بوروکراتیک رفتن و تصمیم گرفتن فعالیت‌هاشون رو از سطح معاشرت‌های محدود گسترش بدن و سمت ایجاد تشکیلات مشخص‌تری برن.

با این تغییر ساختار، باشگاه‌ها فعال‌تر شدن. یه سری زن‌ها، توی عرصه‌ی سیاست و برای به‌ دست آوردن حق رای یا حقوق اقتصادی فعالیت می‌کردن و یه سری‌های دیگه هم، روی پروژه‌های سنتی‌تر وقت می‌ذاشتن.

همه‌ی این تغییرات، باعث شد که اونها بتونن از سطح روابط سنتی فراتر برن، اما همچنان نتونسته بودن وارد جهان مردانه‌ی سیاست بشن.

زن‌ها، تا مدتها توی جنبش‌های کارگری جایگاهی نداشتن… تا اینکه بالاخره، انجمن کارگران دلاور، سال هزار و هشتصد و هفتاد و هشت پذیرش زنان رو مجاز دونست، یعنی دقیقا دو سال بعد از اینکه فعالیت‌هاش رو علنی کرده بود.

قبل از اون این انجمن یه دلیل عجیب برای عدم پذیرش خانم‌ها داشت. این انجمن دغدغه‌ی پنهان کاری داشت و توی نگاه جنسیت زده‌ی اون زمانش، خانم‌ها نمی‌تونستن که پنهان‌کار باشن.

با وجود اینکه حضور زن‌ها آزاد شد، اونها تا سال هزار و هشتصد و هشتاد و دو فقط ده درصد از اعضای انجمن کارگران رو تشکیل می‌دادن.

کم‌کم داریم به قرن بیستم نزدیک می‌شیم و خوبه بررسی کنیم که جنبش‌های زنان، الان تو چه وضعیتی هستن؟

وقتی امریکاییها داشتن برای گرفتن حق رای مبارزه می‌کردن، نیوزیلند اولین کشوری بود که سال هزار و هشتصد و نود و سه حق رای زنان رو به رسمیت شناخت.

اون‌ها حق رای به دست آوردن، اما اجازه‌ی کاندید شدن رو نداشتن… تا سال هزار و نهصد و نوزده که این حق رو هم به دست آوردن.

استرالیا اولین کشوری بود که تو قرن بیستم، حق رای خانم‌ها رو به رسمیت‌شناخت. هر چند که به دلیل نگاه نژادپرستانه‌ای که وجود داشت، فقط سفیدپوست حق رای داشتن.

تو امریکا و انگلستان یه عنوانی درباره‌ی فعالان حق رای استفاده می‌شد: "سافرجیست" که از ریشه‌ی سافرجت به معنای حق رای میاد. سافرجیست‌ها یا با با کمی تفاوت، سافرجت‌ها طرفدار‌ها و مدافعان حق رای بودن که تو بریتانیا هن فعالیت می‌کردن.

اونها تا پایان قرن نوزدهم، بیشتر از چهل دادخواست به پارلمان بریتانیا بردن. اغلب این دادخواست‌ها رو پارلمان بررسی نمی‌کرد و بهانه‌هایی می‌آورد از جنس اینکه دخالت خانم‌ها در سیاست باعث از بین رفتن ثبات خانواده می‌شه.

جالبه بدونین که همون زمان کلی پوستر در مخالفت با دادن حق رای منتشر می‌شد. این پوسترها زن‌هایی رو نشون می‌داد که خواهان حق رای هستن و کنارشون همسر یا پدر خانواده داره با ناراحتی گهواره‌ی بچه رو تکون می‌ده یا نون می‌پزه.

در واقع این پوسترها می‌خواستن تاکید کنن کنن که ماموریت اصلی خانوم‌ها، آشپزی و رسیدگی به فرزندانشونه و گرفتن حق رای نه تنها باعث می‌شه اونها از وظیفه‌ی اصلیشون منحرف بشن، بلکه منجر به این هم می‌شه که مرد‌ها به اجبار مسئول اون کارها بشن.

من عکس چند تا از این پوسترها رو توی شبکه‌های اجتماعی پادکست که قبلا بهشون اشاره کردم براتون می‌ذارم و فکر می‌کنم که دیدنشون خالی از لطف نیست.

فعالیت‌های جدی‌تر سافرجت‌ها اوایل قرن بیستم بود که شکل گرفت. املین پنکهرست سال هزار و نهصد و سه، انجمن سیاسی و اجتماعی زنان رو بنیان نهاد. این انجمن فقط زن‌ها رو به عضویت می‌پذیرفت و هدفش به دست آوردن حق رای از هر راهی بود؛ حتی راه‌های خشونت‌آمیز.

اون‌ها اول با اعتراضات مدنی شروع کردن، اما چون صداشون شنیده نشد سراغ اقدامات تندتر رفتن؛ مثلا تخریب اموال و خونه‌ها، بمب‌گذاری‌های کوچیک و قانون‌شکنی‌هایی شبیه به این.

این اقدامات اگرچه باعث جلب توجه همگانی به این انجمن می‌شد اما باعث این هم می‌شد که خیلی از اعضای اون دستگیر و زندانی بشن.

اونها حتی تو زندان دست از اعتراض بر نمی‌داشتن و اعتصاب غذا می‌کردن.

جالبه بدونین که سافرجت‌ها تعالیم جوجیتسو که یک هنر رزمی ژاپنیه رو فرا می‌گرفتن و از اون تعالیم توی مبارزات خودشون استفاده می‌کردن.

یکی از سافرجت‌هایی که به خاطر اقدامات خشونت آمیزش معروف شده بود، خانم امیلی دیویدسون بود که اوایل قرن بیستم فعالیت می‌کرد.

امیلی استاد شکستن شیشه و آتیش زدن صندوق پستی بود. در نهایت هم توی مسابقه‌ی اسب‌سواری، تو زمین مسابقه و جلوی اسب جرج پنجم می‌پره و همین باعث مرگش می‌شه.


امیلی دیویدسون و پیکرش در مسابقات اسب‌دوانی
امیلی دیویدسون و پیکرش در مسابقات اسب‌دوانی


یه سری‌ها مرگش رو خودکشی و یه سری‌ها هم تصادف می‌دونن اما عده‌ی زیادی می‌گن که این کارش، تلاشی بوده برای رساندن پیام سافرجت‌ها به پادشاه.

مثل بقیه متریال این پادکست، می‌تونین فیلم این اتفاق دردناک رو هم توی شبکه‌های اجتماعی روزنه ببینین.

یه تشییع جنازه‌ی خیلی باشکوه برای امیلی برگزار می‌شه و توی اون پنج هزار سافرجت و پنجاه هزار نفر هم شرکت می‌کنن.

سال هزار و نهصد و چهارده، جنگ جهانی اول شروع می‌شه.

خیلی از زنان به صورت داوطلبانه و خیریه توی فعالیت‌های مربوط به جنگ شرکت کردن.

جنگ تا سال هزار و نهصد و هجده ادامه پیدا کرد و توی همین سال هم، فشار اتحادیه‌های کارگری و فعالیت سافرجت‌ها باعث شد که بریتانیا حق رای رو با شرایط خاصی به رسمیت بشناسه.

زن‌های بالای سی سالی که صاحب خونه بودن اجازه رای دادن پیدا کردن. با این تغییر نزدیک به هشت میلیون و چهارصد هزار زن می‌تونستن رای بدن، اما ده سال طول کشید تا در دو جولای هزار و نهصد و بیست و هشت، همه‌ی زنان بالای بیست و یک سال حق رای رو به دست بیارن.

جالبه بدونین که قبل از سال هزار و نهصد و هیجده، همه‌ی مردها هم نمی‌تونستن رای بدن. مردهای طبقه‌ی کارگر و اون‌هایی که ملک از خودشون نداشتن، حق رای هم نداشتن.

بعد از هزار و نهصد و هیجده بود که این شرط برای مرد‌ها هم برداشته‌ شد.

متاسفانه املین که بزرگترین فعال سافرجت‌ها بود، فقط هجده روز قبل از اعطای بدون شرط حق رای، از دنیا رفت و نتونست که این روز تاریخی رو به چشم ببینه.

خب، برگردیم به امریکای قرن بیستم.

توی این سال‌ها، سه تحول مهم باعث شده بود که فعالیت باشگاهی رنگ و بوی تازه‌ای بگیره؛ اولی تجاری شدن فعالیت‌های زنان بود.

یعنی جنبش از ارائه خدمات شخصی و خیریه فاصله گرفته بود و سمت ارائه‌ی خدمات نقدی و تجاری رفته‌بود.

تحول دوم این بود که زنان سیاست محترمانه‌ی دادخواست‌نویسی رو با برگذاری کمپین‌های آموزشی_سیاسی جایگزین کرده بودن و از این طریق می‌تونستن اثرگذاری بیشتری توی افکار عمومی داشته باشن.

سومی هم چرخش اون‌ها از فعالیت مجامع و محافل کوچکتر و حرکت به سمت دولت‌های ایالتی و فدرال بود.

سال هزار و نهصد و یازده، مجله‌ی میلواکی مقاله‌ای نوشت با عنوان "دونات‌هایی برای رسیدن زنان به حق رای."

این مقاله اشاره داشت به یکی از فعالان جنبش که برای جمع‌آوری پول می‌خواست که توی ایالت ویسکانسین دونات بقروشه. بعدا زنان کالیفرنیا هم مراسم مشابهی برگزار کردن.

تو یه اقدام دیگه، انجمن‌های بزرگ حق رای خواهان روزه‌داری مصرف‌کننده‌ها شدن، یعنی این که زن‌ها لوازم آرایش یا سایر وسایل تجملاتی رو نخرن و پولش رو به کمپین اختصاص بدن.

یک شگرد بامزه‌ی دیگه هم برای تامین بودجه رواج پیدا کرده بود که به سفارش خرید کلاه و کت معروف شده بود.

توی این شگرد فروشنده لباس فاکتور فروش کالا رو برای آقایون همسر می‌فرستاد و به جای کلاه یا کت پول نقد به زن‌ها می‌داد تا خرج کمپین بکنن.

این اقدامات البته مخالفانی هم داشته‌ها. یه سریا اعتراض می‌کردن که برای تامین بودجه حاضر نیستن کتاب آشپزی یا کارت پستال بفروشن و گرفتن کاسه‌ی گدایی برای دریافت پول شرم‌آوره.

زن‌ها سازمان‌های جدیدی ایجاد کرده بودن و فعالیت‌هاشون هم همه‌گیرتر شده بود.

یه سری از این سازمان‌ها با پیروی از سافرجت‌های بریتانیا، راه حل‌های خشونت‌آمیز رو انتخاب کرده بودن.

مثلا یه خانمی به اسم الیس بول که در انگلستان به زندان هم رفته بود به امریکا اومد.

ایشون تظاهرات بزرگی رو توی واشنگتن سازماندهی کرد که روز قبل از معرفی ویلسون به عنوان رییس جمهور برگزار شد.


مخالفان این راهپیمایی غوغایی به پا کردن و پلیس هم جبور به دخالت شد اما چون نتونست که جنجال رو کنترل بکنه مردم خیلی خشمگین شدن، تا جایی که رییس پلیس شهر به خاطر این اتفاق از کار برکنار شد.

الیس بول می‌گفتش که از حزب دموکرات که اون زمان هم رییس جمهوری، هم کنگره و هم سنا رو در اختیار داشت خیری به جنبش نمی‌رسه و باید تلاش کرد که این حزب شکست بخوره.

اما ناسا که همون انجمن ملی برای حق رای بود، مخالف این قضیه بود و می‌گفتش که باید از اون دسته از نمایندگان دموکراتی که موافق حق رای هستن حمایت‌کرد.

تو این دوره انجمن‌های مختلف دیگه‌ای هم شکل گرفته بودن که هر کدوم ابزار خاص خودشون رو به کار می‌بردن؛

یه سری‌ه،ا همونطور که گفتم راه‌های خشونت‌آمیز رو انتخاب کرده بودن و یه سری دیگه هم سراغ لابی با افراد و نماینده‌های تاثیرگذار احزاب می‌رفتن.

سال هزار و نهصد و شونزده دیگه حق رای تبدیل به یک مسئله‌ی مهم ملی شده بود و ناسا بزرگترین سازمان داوطلبانه‌ی کشور بود که بیش از دو میلیون عضو داشت.

همین سال بود که جمع کثیری از نمایندگان دموکرات و جمهوری‌خواه از حق رای حمایت کردن.

تا اون زمان یه تعدادی از ایالاتو حق رای رو تصویب کرده بودن اما چیزی که جنبش دنبالش بود اصلاحیه‌ی رسمی و ملی بود.

حین جنگ جهانی اول، یه اتفاق دیگه هم در امریکا افتاده‌ بود؛ مردهای زیادی به جبهه‌های جنگ رفته بودن و خیلی از زن‌ها جایگزین مشاغلی شدن که به صورت سنتی مردانه تلقی می‌شد؛ مثلا کار تو کارخونه‌های فولاد یا پالایشگاه‌ها.

با شروع هزار و نهصد و هیفده سلسله تجمعات زنان مقابل کاخ سفید شروع شد. اون‌ها بنرهایی به دست می‌گرفتن که محتواش این بود: "ما به عنوان زن می‌گیم که امریکا یک کشور دموکراتیک نیست. بیست میلیون زن آمریکایی حق رای ندارن و رییس‌جمهور ویلسون سردسته‌ی مخالفان این امتیازه."

پلیس توی این اعتراضات نزدیک به دویست نفر از معترضان رو دستگیر کرد و نصف اونها رو به زندان فرستاد که الیس بول هم جزو اونها بود.

این حرکات ادامه داشت تا ویلسون هم به قولی صدای اعتراض اون‌ها رو شنید و ازشون حمایت کرد.

تا آخر سال هزار و نهصد و نوزده حق رای توی بسیاری از ایالات به خانمها داده شد.

رهبران سیاسی هم فهمیده بودن که دیگه جنبش حق رای فراگیر شده و برای موفقیت توی انتخابات بعدی نیاز دارن که ازش حمایت کنن.

تلاش چند ده ساله‌ی زنان و مردان بالاخره به نتیجه رسید تا سال هزار و نهصد و نوزده، اصلاحیه نوزدهم فدرال که مربوط به حق رای بود، با سیصد و چهار رای موافق و نود رای مخالف تو مجلس نمایندگان و در مجلس سنا با پنجاه و شیش رای موافق و بیست و پنج رای مخالف به تصویب رسید.

تا سال هزار و نهصد و بیست هم ایالات اون رو به تصویب رسوندن.

اینجا بود که فصل مهم تاریخ جنبش زنان بعد از هفتاد و دو سال فعالیت مستمر و با تصویب حق رای به پایان رسید.




شما قسمت دوم پادکست روزن رو شنیدین که به جنبش حق رای اختصاص داشت.

ازتون ممنونم که این قسمت رو گوش دادین. همینطور ممنونم از مسلم رسولی عزیز که موزیک ابتدا و انتهای این پادکست رو برای من ساخت.

بخشی از موسیقی که در این قسمت استفاده کردم از قطعاتی بود که قرن نوزدهم و بیستم ساخته شده و در واقع متعلق به همون دوره‌ای هستش که این جریانات توش رخ داده.

بخش دیگه، موسیقی متن فیلم "فرشتگان آرواره آهنی" بود که داستانش درباره‌ی همین جنبش حق رای‌ئه و منم دیدنش رو بهتون توصیه می‌کنم.

روزن رو می‌تونین از اپلیکیشن‌های پادگید بشنوین. توی توییتر اینستاگرام و تلگرام هم می‌تونید آیدی روزن پادکست رو دنبال کنین تا با هم در ارتباط باشیم و شما هم بتونین مطالب تکمیلی و اخبار پادکست رو ببینین.

اگر هم که دوست داشتین، می‌تونین روزن به دوستان خودتون هم معرفی کنین.

سال نود و هفت هم با تمام فراز و نشیب‌هاش به پایان رسید و تا داستان جدید چند قدمی بیشتر نمونده.

مصاحبه استاد شجریان با تلویزیون
خیلی خوشحالیم که این سعادت نصیبم شد در این لحظات پایانی سال هفتاد و دو، بتوانم سال هفتاد و سه رو آرزو کنم که میمون و مبارک باشه. فرخانده باشه و سالی پر از بهروزی و پیروزی و سال پر از موفقیت در کارهای زندگی و مسئولیت‌های خانوادگی اجتماعی باشه برای شما عزیزان…
ولی من می‌خوام جسارت کنم و خدمتتون بگم که خیلی خوشحال می‌شیم اگر لطف کنید و چند دقیقه از کار قشنگتون رو اینجا زنده اجرا بکنید اگر آمادگیش رو دارید. ما سراپا گوشیم. چشم، تا آماده بشه چشم.


صدایی که شنیدین، مربوط به آخرین حضور استاد شجریان توی سیمای جمهوری اسلامی به مناسبت نوروز بود.

به این بهانه، می‌خوام دعوتتون کنم تا یک بار دیگه قدر تمام عزیزان، هنرمندان، بزرگان و داشته‌هامون رو بدونیم. امیدوارم که سال جدید با سلامت و صحت همشون همراه باشه.

برای هممون پر باشه از شور زندگی و لحظه لحظه‌اش تبدیل به یک خاطره‌ی شیرین خوب بشه. امیدوارم که تو سال جدید دقیق‌تر بخونیم و ببینیم، قشنگ‌تر زندگی کنیم و پادکست هم بیشتر گوش بدیم.

تا قسمت بعدی در سال نود و هشت، هدیه، اسفندماه یک هزار و سیصد و نود و هفت.

موسیقی پایان روزن



بقیه قسمت‌های پادکست روزن را می‌تونید از طریق CastBox هم گوش بدید.

https://castbox.fm/episode/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%DB%B2-%E2%80%93-%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%82-%D8%B1%D8%A7%DB%8C-id2043852-id137530434?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%20%DB%B2%20%E2%80%93%20%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%A7%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C%20%D8%AD%D9%82%20%D8%B1%D8%A7%DB%8C-CastBox_FM