نامه ای به خودم

این من یه معذرت خواهی بزرگ ازم طلبکاره

دردام داره کم کم آروم میشه
الان دیگه مینویسم همه غممو مینویسم و با آدما به اشتراک میزارماین من یه معذرت خواهی بزرگ ازم طلبکاره


من تورو مشغول آدمایی که نباید کردم ازت معذرت میخام بابت دوست داشتن آدمایی که هیچ وقت لیاقت تو رو نداشتن . ولی الان دیگه میخام وقتمو، زندگی باقی موندمو که نمیدونم چند ساله صرف آدم مهم زندگیم (خودم) کنم من آدم مهم زندگیمو فدای آدمای غیر مهم کردم . اون آدم مهمی که به من نیاز داشتو گم کردم واسه بقیه . من فرسودش کردم
ولی الان قراره سعی کنم اونطوری که همیشه لیاقتش بوده زندگی کنه و شاد باشه. درسته توی این راه قراره اشتباهاتی کنم ولی همیشه سعی میکنم که زخماشو ترمیم کنم و آغوشم همیشه به روی غماش و تنهاییاش بازه

الان اینو به شماها میگم

اشتباه شناختی احساسات باعث خیلی آسیب دیدنا میشه .یه نفر تو نظرت جذابه میگی اوه عاشقش شدم در صورتی که جذاب بودن آدما و بهشون فکر کردن عادیه و تو فقط انقد این حسای طبیعیو بزرگ تجربه میکنی و شکل دیگه ای بهشون میدی که دیگه خودتم این دروغارو باور میکنی .بخاطر اینه که توی مغزت این یه عادت آشناعه و قبلا به خودت تلقین کردی و خودتو گول زدی که دوسش داری .




و در آخر

میشه از تنهایی یه قلب شد و ضربان زد . یعنی میشه فوران نکرد و دور نریخت . میشه به هم زد و مو شکافت و نبض پیدا کرد. میشه از بغض به هنر رسید و از اشک به ساز